تحریفگران در پی چه هستند؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی سالروز رحلت امام خمینی در سال ۱۳۹۴ ش، تحریف شخصیت را اینگونه معنا کردند: «تحریف شخصیت به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به صورت انحرافی و سطحی معنا شود...». ایشان در ادامه سخنانشان، انگیزه تحریفکنندگان را متفاوت عنوان میکنند و دشمنی و حقد، دلسوزی و نادانی و استفاده ابزاری را از جمله اهداف تحریف کنندگان میشمارند. (۱)
عاملان تحریف
عاملان انحراف راه امام، از گروههای مختلف و با نیات متفاوتی هستند که سعی میکنند با تحریف راه و شخصیت رهبر کبیر انقلاب، تصویری خلاف واقعیت از ایشان در اذهان عمومی بسازند و با دور کردن امت اسلامی از واقعیات مکتب فکری، سیاسی و اجتماعی آن بزرگوار، در مسیر خلاف جهت ارزشها، آرمانها و سخنان سلسله جنبان انقلاب قدم بردارند. در واقع تحریف امام، مقدمهای برای حذف او و نظامی است که کانونهای قدرت جهانی را به چالش کشیده است. در ادامه به ذکر برخی از مصادیق مهم این رویکرد پرداختهایم:
تحریف در رسانههای مکتوب
با شکلگیری هسته اولیه نهضت به رهبری امام خمینی، عملیات تخریب و تحریف ایشان از سوی عناصر رژیم آغاز شد. این امر اساساً از سوی مطبوعات وابستهای که از حیث کمی و کیفی، بخشی از برنامههای تبلیغاتی را پوشش میدادند، انجام میگرفت. (۲) در این میان مفاهیمی نظیر ارتجاع سیاه، ائتلاف ارتجاع سیاه و سرخ، آشوبطلب مخالف پیشرفت و ترقی مملکت، مخالف حقوق و آزادیهای زن و همدستی با فئودالها و آلت دست بیگانه، تیتر بزرگ صفحات روزنامهها بود تا افکار عمومی را در مسیر دلخواه هدایت کنند. برای نمونه مجله عصر جدید چاپ شوروی، قیام ۱۵ خرداد را آشوب و بلوا معرفی میکند که به تحریک امام خمینی صورت گرفته است: «خمینی و دستیارانش مؤمنین را علیه دولت برانگیخته، حقوق متساوی زنان را بهانه کردند و در اثر تبلیغات آنها اشخاصی که از تعصب دور نشدهاند، به خیابان ریختند و به آشوب و بلوا دست زدند...» (۳)
رسانههای داخلی و خارجی درصدد بودند قیام امام را خشونتگرا و نوعی آشوب و بلوا معرفی کنند؛ در صورتی که هیچگاه ایشان با خشونت موافق نبودند، به طوریکه راهکارهای امام خمینی در مبارزه سیاسی نیز مبنی بر نفی خشونت و تأکید بر ملایمت بود. اعتقاد امام به این مطلب تا حدی بود که در جایی میگویند: «شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست نیست.» (۴) یکی از جنجالیترین مقالاتی که از سوی رژیم شاه با هدف تخریب شخصیت و جایگاه امام بین مردم انتشار یافت، مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای مستعار فردی به نام احمد رشیدی مطلق، در ۱۷ دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات بود. انتشار این مقاله باعث اعتراضات گستردهای از سوی مردم و روحانیون گردید. در این مقاله با «بلواى شوم» دانستن قیام ۱۵ خرداد سال۴۲، روحانیون انقلابی و مبارز را با اراذل و اوباش مقایسه کرده و همه را با عناوین «روضه خوان و چاقوکش» مورد خطاب قرار میدهد و در خصوص حضرت امام خمینی مینویسد: «مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و، چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایتهای خاص موقعیتی بهدست نیاورده بود، در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی است خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و شهرتی پیدا کند...» (۵)
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روند توهین و تحریف سخنان امام، از سوی عناصر سلطنتطلب و ضد انقلاب در مطبوعات وجود داشت. به طور مثال مجله تهران مصور بعد از برگزاری رفراندوم نظام جمهوری اسلامی و با عصبانیتی آشکار، شروع به تمسخر بیانات امام کرد. تا جایی که نیاز یعقوبشاهی در مطلبی با تیتر «یادداشتهای ماه فروردین»، اینگونه سخنان امام را به تمسخر گرفت: «انقلاب را دیگران کردهاند، اینها از آنها سهم میخواهند، هر کسی از راه میرسد، میگوید من هستم. اینها تا حالا کجا بودهاند؟ کارگران، دهقانان، دانشجویان، دانشآموزان، چپها، استغفرالله...! هیچکدام از اینها کوچکترین شرکتی در انقلاب نداشتهاند. این انقلاب را فقط و فقط مستضعفین و پا برهنهها به پا کردهاند و به پیروزی رساندهاند...» (۶)
پس از ارتحال امام روش دروغ پردازی درباره وقایع انقلاب، شخصیت و راه امام، از مطالبی است که همچنان توسط رسانههای غربی ادامه دارد، به گونهای که برخی از رسانههای خارجی نظیر بیبیسی، به تحریف آشکار و همچنین توهین به شخصیت امام میپردازد. به عنوان نمونه این به اصطلاح رسانه در گزارشی با عنوان «پیام محرمانه آیتالله خمینی به کارتر»، با مطالبی توهینآمیز و تحریف آلود، مدعی پیامهای محرمانه امام به کارتر شد: «بنا بر اسنادی که به تازگی در امریکا از حالت طبقه بندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفل لوشاتو به تهران برگردد - در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) - به دولت کارتر پیام شخصی محرمانهای میفرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد میکند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کارتر دراز میکند...» (۷) معنای ادعای واهی بیبیسی فارسی مبنی بر ارتباطگیری امام با کارتر از طریق نامه، به این دلیل مخدوش است که همه اعلامیهها و بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی که در تاریخ ثبت و ضبط شده، خلاف چنین دروغپردازی است و بسیاری از خاطرات و گفتگوهای مقامات رسمی کشور امریکا از ناکامی پیگیریها، تماسها و انتقال درخواست ایشان از امام حکایت دارد.
تحریف در تحلیلهای ضد انقلاب
از مقطع پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، مخالفان با انتشار کتابها و مقالات متعدد، سعی در تخریب شخصیت و جایگاه امام خمینی داشتهاند. به طور مثال عباس ملکزاده میلانی از اساتید دانشگاه استنفورد در کتاب «نگاهی به شاه»، نظرات امام در خصوص اصل ولایت فقیه را اینگونه بازتاب داده است: «آیتالله خمینی به ویژه در ماههایی که در پاریس و توجه رسانههای بینالمللی معطوف سخنانش بود، با انضباطی شگفتانگیز، از ابراز نظرات واقعی خود درباره ولایت فقیه - بسان تنها نوع حکومتی که به گمانش برای اهل تشیع مشروعیت داشت- احتراز کرد.
واقعیت این بود که او از همان نخستین کتابی که به فارسی نوشت و کشفالاسرار نام داشت و در آن به مصاف نظرات انتقادی و اصلاحی کسروی و حکمیزاده نویسنده کتاب اسرار هزار ساله رفته بود، به تصریح و تأکید گفته بود به گمانش حکومت روحانیون و ایجاد ولایت فقیه به نیابت از امام زمان، تنها شکل مشروع حکومت است. برای او تفاوت چندانی نداشت که حتی در میان فقهای شیعه، برداشت او از ولایت فقیه غریب و نادر بود...» (۸) عباس میلانی و نویسندگانی از طیف او سعی میکنند تا با این دست تعبیرات، ولایت فقیه را مقولهای ساخته شده از سوی امام خمینی معرفی کند.
تحریفِ از صف خارج شدهها
دیگر عاملان تحریف، افرادی هستند که در فرآیند انقلاب حضور داشتند و با شاه و رژیم او مبارزه کردند، ولی به دلیل اختلافات سیاسی، درگیریهای جناحی یا برخوردهای نامطلوب، از موضع گذشته بازگشته و مطالبی معارض با سخنان امام نقل میکنند. برخی از این افراد از نظر فکری، مواضع و دیدگاههایی برخلاف امام داشتند که از همان آغاز انقلاب اسلامی، سالیان حیات و پس از رحلت ایشان، با علم یا بدون علم، به تحریف کلام و شخصیت رهبر انقلاب پرداختند.
به طور مثال میتوان به خاطرات آیتالله منتظری اشاره کرد که تهمتهای ناروایی را نسبت به امام، در قالب خاطرات، حدسیات و تحلیلهای نادرست بیان میدارد. به عنوان نمونه: «ایشان [امام خمینی]روی انتقاد از کارها خیلی حساسیت داشتند، ظرفیت انتقادپذیری ایشان نسبت به مشکلات نظام کم بود...» (۹) این در حالی است که برخلاف ادعای آقای منتظری، امام بارها و بارها چه به صورت علنی و چه در جلسات خصوصی با مسئولان، انتقادها را پاسخ میدادند. امام حتی در وصیتنامه سیاسی- الهی خویش فرمودهاند: «اینجانب هیچگاه نگفته و نمیگویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل میشود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بیانضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمیکنند، لکن عرض میکنم که قوه مقننه، قضائیه و اجرائیه با زحمات جانفرسا، کوشش در اسلامی کردن این کشور میکنند....»
روشهای تحریف شخصیت امام خمینی
دشمنان انقلاب با استفاده از روشهای گوناگون به ترور شخصیت امام خمینی نزد مردم میپردازند. در این میان برخورد گزینشی با اصول رهبر کبیر انقلاب، تحریف و تفسیر به رأی و القای دروغین انطباق مواضع شخصی خود با مواضع اصلی ایشان، از روشهای تحریف شخصیت امام است. به عنوان نمونه، به برخی مصادیق و روشهای مهم و کلیدی آن اشاره میکنیم:
تفسیر به رأی برخی از اصول امام، از جمله روشهای تحریف است. این عده از افراد میخواهند امامی را به تصویر بکشانند که در راستای اهدافشان باشد. به طور نمونه اکبر گنجی در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل، در برابر سؤال این روزنامه مبنی بر اینکه: آیا [امام]خمینی نیز به موزه خواهد رفت؟ اینگونه پاسخ میدهد: «ما تلاش میکنیم [امام]خمینی را به گونهای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد، آنچه وجود دارد فقط برداشتهای ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روز به موزه خواهد رفت و هیچکس نمیتواند جلوگیری کند. این یک تکامل تاریخی است...» (۱۰) برخی نیز در مسیر تحریف شخصیت امام، با دروغپردازی خواهان کمرنگ و بیاهمیت جلوه دادن مجاهدات و تلاشهای ایشان بودند. به طور مثال آقای شریعتمداری در مصاحبه با حامد الگار، برای کوچک شمردن سختی امام در دوران تبعید در نجف، چنین عنوان میکند: «[امام خمینی را]تبعید کردند برای عتبات، نجف، در نجف آزاد بود، فقط نمیتوانست ایران بیاید، ولی همه جا میتوانست برود...» (۱۱)
یکی از افرادی که به شکل عمدی و با تحلیلی عجیب، دست به تحریف تاریخ رهبری امام خمینی زد، عبدالکریم سروش است. وی در ۵ اسفند ۱۳۹۷ در یک سخنرانی در منلوپارک کالیفرنیا، روایتی کاملاً وارونه و تحلیلی مغرضانه و براساس دادههای کاملاً غلط از تاریخ نهضت اسلامی و چگونگی شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران به مخاطبان خود ارائه کرده است. او با حذف مبانی اندیشه و اعتقادی حضرت امام و تقلیل عمدی آرمانهای امام در مبارزه با رژیم شاه، به تحریف تاریخ مبادرت کرد. سروش در بخشی از سخنرانی خود، مدعی شده بود: «روحانیت و آقای خمینی، حکومت شاه را قبول نداشتند، چون میگفتند به ظواهر شرع عمل نمیشود. اصلاً مسئله استعمار، استثمار و روابط بینالمللی شاه و اختلاف طبقاتی، در سخنان [امام]خمینی وجود نداشت. [امام]خمینی بر سر بحث تقسیم اراضی شاه هم مشکلش این بود که بیحجابی را به شهر آورده. مشکل [امام]خمینی با شاه، بر سر مشروب فروشیها بود. پس حکومت شاه را در هم درپیچیدند، چون به ظواهر فقهی عمل نمیشد...» (۱۲)
برخی افراد سیاسی جدا شده از نظام نیز سعی میکردند با تحریف آرمانهای امام، به استحاله ماهیت انقلاب بپردازند. برای مثال مهندس مهدی بازرگان در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت»، این طور عنوان میکند که انقلاب اسلامی مردم ایران، تنها برای نجات مردم ایران بوده است و پس از پیروزی با مطرح کردن صدور انقلاب و حمایت از مستضعفان جهان، به بیراهه رفته است: «امر مسلم این است که انقلاب ما رفته رفته از مرزهای ایران و از مبارزه با استبداد تجاوز کرده، داعیه خدمت به اسلام و رسالت جهانی آن را پیش گرفته و سپس هدفهای ثانوی از قبیل در افتادن با امپریالیسم امریکا و صدور انقلاب برای نجات و برتری مستضعفان جهان گردید...» (۱۳) از سوی دیگر افرادی امام را در اذهان مردم به عنوان یک انقلابی خشک معرفی میکردند. برای مثال آقای بازرگان در معرفی امام میگوید: «البته آقای خمینی کم صحبت و خیلی خشک است. شاید با ملاها بحث (کند)، اما اهل اینکه بنشینیم استدلال و تجزیه و تحلیل سیاسی بکنیم، نیست. حرفی میزند، نظرش را میگوید، قاطع هم هست، زود تصمیم میگیرد...» (۱۴)
محمد رهبر نیز در مقالهای با عنوان «آیتالله خمینی و دموکراسی»، منتشر شده در سایت بیبیسی فارسی، تلاش میکند تا چهره خلاف واقع را از امام نشان دهد: «رهبر انقلاب اسلامی مقیم پاریس، درباره آنچه میاندیشد، غالباً کم حرف میزد و به سخنان کلی و دو پهلو بسنده میکرد و همه مفاهیم مدرن را به اسلام راستین - که به راستی ترکیب کژتابی است- حواله میداد...» (۱۵) در این میان، اما عدهای نیز تلاش میکنند تا اظهارات امام را به صورت رویکردهای یک فرد لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینههای فکری و فرهنگی وجود ندارد، معرفی کنند. برای نمونه اشخاصی نظیر مصطفی تاجزاده در مقاله «گفتمان نوفل لوشاتو و سه فرض» با استناد به سخنان امام خمینی در پاریس و با برجسته کردن این سخن در تهران که میزان رأی ملت است، چهرهای دلخواه از امام ساخته است. (۱۶)
همانطور که رهبر انقلاب به آن اشاره کردهاند: «یکی از بزرگترین بیانصافیها درباره امام بزرگوار و نظام اسلامی ما این است که تبلیغات بیگانه امام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را به استبداد و دوری از مردم سالاری متهم میکنند...» (۱۷) برای نمونه عباس میلانی در کتاب «ایرانیان نامدار» تلاش میکند با مخدوش کردن شخصیت واقعی امام، مهمترین ویژگی ایشان را استبداد بیان کند: «روحانیون به شدت به سنت قدیمی مباحثه و مجادله بین طلاب پایبند بودند، اما خمینی اصلاً تحمل آن را نداشت. در حقیقت، ویژگیهای استبداد، قاطعیت و خودباوری که سبب موفقیت او در حرفه سیاسیاش شد، از قبل در خمینی به عنوان یک مدرس جوان مشهود بود...» (۱۸) اکبر گنجی نیز در مقاله «نگاهی دیگر: آیتالله خمینی در چند پرده»، شخصیت امام را به گونهای وارونه جلوه میدهد و سخنانی را عنوان میکند که جز تحریف بدان نمیتوان نامی نهاد: «مسئله ایران، مسئله استبداد و دولت مطلقه است. آیتالله خمینی دولت مطلقه را جایگزین خدا کرد. خدای جدید اگر چه قادر مطلق و شارع مطلق بود، اما فقط جباریت، قهاریت، ارعاب، مکر و غضب را به نمایش میگذارد. این خدایی بود که تودههای مردم را به عنوان امت وارد تاریخ کرد. حضور تودهوار افراد تنها و تک افتاده، مطلوب او بود...» (۱۹)
کلام آخر
همانطور که رهبر انقلاب در سخنان ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ در مراسم سالروز رحلت امام خمینی بیان کردند، شخصیت تابان و والای رهبر کبیر انقلاب اسلامی آنچنان درخشان و روشن است که تحریفکنندگان با انواع روشهای رسانهای نتوانستند مانع معرفی ایشان به جهانیان شوند یا اینکه محبوبیت امام را در میان نسلهای مختلف کم کنند.
منابع:
۱- بیانات رهبری در مراسم بیستوششمین سالروز رحلت امام خمینی در ۱۴/۳/۱۳۹۴،
۲- طهمورث قاسمی، نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. ۱۳۸۰ ش، ص ۵۳،
۳- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره مسلسل ۲۰۳۴، تاریخ نشر ۱۴/۳/۱۳۶۵، ص ۹؛ روزنامه رسالت، شماره مسلسل ۶۹۵، تاریخ نشر ۱۴/۳/۱۳۶۷، ص ۴،
۴- صحیفه نور، ج ۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۰ ش، صص ۷۸- ۷۷،
۵- مظفر شاهدی، «ایران و استعمار سرخ و سیاه» چگونه تهیه شد؟ روزنامه ایران، سال ۱۹، شماره ۵۵۵۷، ۲۳ دی ۱۳۹۲، ص ۱۰،
۶- مجله تهران مصور، شماره ۱۴، تاریخ نشر ۷/۲/۱۳۵۸، صص ۱۳- ۱۲،
۷- کامبیز فتاحی، پیام محرمانه آیتالله خمینی به کارتر، سایت بیبیسی فارسی: ۱۳/۸/۱۳۹۴،
۸- عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو، پرشین سیرکل، ۲۰۱۳ م، ص ۴۹۲،
۹- خاطرات آیتالله منتظری، صص ۴۴۷- ۴۴۶،
۱۰- اکبر گنجی، خمینی به موزه خواهد رفت، http://www. seratnews. ir.
۱۱- مصاحبه حامد الگار با مهندس بازرگان و محمد کاظم شریعتمداری، ۱۲/۱۱/۱۳۵۹: ص ۲۴،
۱۲- سایت تاریخ ایرانی: www. tarikhirani. ir
۱۳- مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نهضت آزادی ایران، بیتا، ص ۱۱۴،
۱۴- مصاحبه حامد الگار با مهندس بازرگان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۹، ص ۵،
۱۵- محمد رهبر، آیتالله خمینی و دموکراسی، سایت بیبیسی فارسی: ۲۰/۱۱/۱۳۹۲،
۱۶- مصطفی تاجزاده، گفتمان نوفل لوشاتو و سه فرض، سایت خبری امروز: ۱۵/۱۱/۱۳۸۹،
۱۷- بیانات مقام معظم رهبری در بیستوششمین مراسم سالگرد رحلت امام خمینی در تاریخ ۱۴/۳/۱۳۹۴،
۱۸- MilaniabbasEminetpersians SyracuseUniversity۲۰۰۸۱/۲۰۰.
۱۹- اکبر گنجی، نگاهی دیگر: آیتالله خمینی و چند پرده، سایت بیبیسی فارسی: ۲۹ دی ۱۳۸۸