حضرت رقیه (س)؛ دردانه ای که تاب شهادت پدر را نداشتند

سیدالشهداء (ع) و حضرت رقیه(س) علاقه زیادی به یکدیگر داشتند که این موضوع در تاریخ، ماندگار شد.

امام حسین (ع) دختر کوچک سه ساله‌ای به نام حضرت رقیه (س) داشتند که هر دو آن‌ها به یکدیگر علاقه فراوانی داشتند.

روایت است که حضرت رقیه (س) همراه کاروان اسرای کربلا در شام بودند و شب و روز، در فراق امام حسین (ع) اشک می‌ریختند و به همین دلیل، اطرافیان به حضرت رقیه (س) می‌گفتند که پدرتان به سفر رفته اند تا این که شبی خواب پدرشان را دیدند و وقتی که از خواب بیدار شدند و بی تابی زیادی کردند به همه گفتند که پدرشان را می‌خواهند. هرقدر اهل بیت (ع) به نوازش ایشان پرداختند تا آرام شوند، حضرت رقیه (س) آرام نشدند و به حدی از سوز دل اشک می‌ریختند که اشک همه اهل بیت (ع) را در آوردند.

درمورد شهادت حضرت رقیه (س)، مرحوم محدث قمی، از کتاب حاویه این طور نقل کرده است: «زنان خاندان نبوت، پدران را از فرزندان خردسالشان پنهان می‌کردند و به آن‌ها می‌گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند و جریان این طور بود تا این که یزید، آن‌ها را به سرای خود آورد و دختر سه یا چهار ساله امام حسین (ع)، شبی از خواب بیدار شد و با حالت سخت پریشانی فرمودند: پدرم کجاست؟ من اکنون ایشان را دیدم. وقتی زنان این سخن را شنیدند، گریستند و شیون آن‌ها بلند شد و یزید بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ جستجو کردند تا این که متوجه قضیه شد و گفت: سرِ پدرش را نزد او ببرید و سر مقدس امام حسین (ع) را نزد حضرت رقیه (س) بردند و پرسیدند: این چیست؟ گفتند: سر پدر تو است، آن دختر ترسید و فریاد زد و بیمار و رنجور شد و در آن چند روز، جان به جان تسلیم کرد.»

در کتاب نفس المهموم بیان شده است: «بر آن سر شریف، دستمالی گذاشتند و نزد حضرت رقیه (س) قرار دادند و سپس به ایشان گفتند: این سرِ پدرت است و آن سر مبارک را از تشت برداشتند و روی دامن خود گذاشتند و می‌فرمودند: کیست که شما را به خونتان خضاب کرده است‌ای پدر؟ که رگ گلوی شما برید‌ای پدر؟ که مرا بدین کوچکی یتیم کردند‌ای پدر؟ پس از شما به که امیدوار باشیم‌ای پدر؟ که دختر یتیم شما را بزرگ کند،‌ای پدر؟ پس از شما به که امیدوار باشیم‌ای پدر؟ و... تا این که گفته شده است: حضرت رقیه (س) به پدر بزرگوار خود نزدیک شدند و گریه سختی کردند تا این که بیهوش شدند و پدر را حرکت دادند، ولی پدر بزرگوارشان از دنیا رفته بودند و وقتی اهل بیت (ع) این صحنه را مشاهده کردند، با صدای بلند گریه کردند و داغ شان تازه شد و همه اشک می‌ریختند.»

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۵۱ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
یا رقیه (س) مدد
Iran (Islamic Republic of)
ساغر
۲۳:۴۸ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
یا رقیه بنت الحسین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۳۱ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
یا رقیه خاتون (س)

گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کربلا باز کند
Iran (Islamic Republic of)
حسن
۲۳:۱۲ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
شادی دل خانم رقیه (س)صلواتی بفرستین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۷ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
یا حضرت رقیه سلام الله علیه ها کمکمان کن
Iran (Islamic Republic of)
رامین
۲۲:۰۵ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
سلام بر رقیه س

یا حسین ع
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۴ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
به حق مظلومیت این شهید دردانه امام حسین (ع) خداوند انشالله ریشه اختلاس گران صنایع فولاد مبارکه را بسوزاند.آمین
Iran (Islamic Republic of)
nima
۲۱:۲۰ ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
سلام و خسته نباشید، ظاهرا آخر متن کلماتی جا افتاده تصحیح کنید:
« تا این که بیهوش شدند و پدر را حرکت دادند، ولی پدر بزرگوارشان از دنیا رفته بودند و وقتی اهل بیت (ع) این صحنه را مشاهده کردند، با صدای بلند گریه کردند و داغ شان تازه شد و همه اشک می‌ریختند.» »