چطور غول مصرف‌گرایی هویت ما را به ورطه نابودی می‌کشاند؟

بیراه نیست اگر بگوییم بارزترین تفکری که در پس شبکه اجتماعی اینستاگرام وجود دارد، مصرف‌گرایی است.

 مصرف‌گرایی نمود‌های متفاوتی دارد؛ گاهی پشت لباس‌های متنوع و پرشمار پنهان می‌شود و گاهی هم لابه‌لای کافه‌گردی‌ها و رستوران‌گردی‌ها جاخوش می‌کند.

بیشـــتر آدم‌هایـــی که به‌موازات زندگــــــی حقیقی‌شان، حضور مجازی هم دارند، خواسته یا ناخواسته الگوی مصرف شان را با الگوی مسلط اینستاگرام هماهنگ می‌کنند. مصرف امری عمومی است، بخشی از زندگی همه ماست و وقتی از مصرف‌گرایی حرف می‌زنیم، منظورمان چیزی فراتر از مصارف روزمره و متداول است.


بیشتربخوانید


نگاه‌کردن به زندگی از پس دوربین تلفن‌های همراه و گذرگاه شبکه‌های اجتماعی، به ما دیکته می‌کند که به چه چیز‌هایی نیاز داریم و از چه چیز‌هایی بی‌نیازیم. اینستاگرام دنیایی با بیش از یک میلیارد شهروند است که تفکر مسلط بر آن، به ما می‌گوید که آیا زندگی‌مان قابل عرضه است یا نه. درواقع اینستاگرام است که مشخص می‌کند چه بخش‌هایی از زندگی ما ارزشمندند و کدام بخش‌ها نیستند.

سروکله مصرف‌گرایی هم وقتی پیدا می‌شود که بخواهیم برای زندگی‌مان ارزش‌افزوده ایجاد کنیم و آن را دیدنی و ارزشمند جلوه دهیم. زندگی آدم‌ها در اینستاگرام، مصداق کالاوار‌گی است؛ کالایی که می‌تواند خوش‌رنگ‌ولعاب‌تر جلوه کند و بهتر بفروشد و مشتریان مشتاق‌تری داشته باشد.

پس ساقه‌های بامبو، میز‌های چوبی، لباس‌های هیپی، کتاب‌های تلنبارشده، کاسه‌ها و بشقاب‌های رنگی و... می‌آیند تا برگ برنده محصول تولیدی ما باشند. روز‌های نخستی که اینستاگرام در فضای جامعه رشد می‌کرد و روزبه‌روز به تعداد کاربرهایش افزوده می‌شد، عکس‌ها و ویدئو‌های منتشرشده محصولاتی بودند که زیبایی‌های جهان و حال خوب آدم‌ها را به تصویر می‌کشیدند و این جذابیت‌ها را به اشتراک می‌گذاشتند؛ اما رفته‌رفته ماجرا تغییر کرد و اینستاگرام به یک سبک جهان‌بینی تبدیل شد که برای بخش‌های جذاب زندگی خط‌ونشان می‌کشید. در نتیجه برخی‌ها را پررنگ جلوه می‌داد و برخی‌ها را هم از چرخه استفاده خارج می‌کرد.

با این تغییر ماهیت، آدم‌ها دیگر از مناظر زیبا، نوشیدن فنجان قهوه در کنار دوستان شان، خواندن کتاب، سفر، تماشای فیلم و... لذت نبردند، مگر اینکه عکسی عرضه‌شدنی از آن ثبت کرده باشند. انگار که لذت خواندن کتاب یا سفر به تصویری موکول شود که از آن ثبت می‌کنیم.

نقش آن‌ها در زندگی ما هم به تعداد دفعاتی بستگی دارد که این قاب را تکرار می‌کنیم، به حجم لایک‌هایی بستگی دارد که از دیگران دریافت می‌کنیم و خلاصه تعریف و تمجید‌هایی است که نثارمان می‌شود. طی‌کردن این مسیر، برای نسلی که با شبکه‌های اجتماعی غریبه بود، فقط یک‌دهه زمان برد. هویت و جهان‌بینی نسلی که قرار است با این شبکه‌ها متولد شود و قد بکشد، به کجا ختم می‌شود؟

منبع: صبح نو

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.