معرفی کتاب؛

ماجرای میرزاده عشقی را در «ماه غمگین، ماه سرخ» بخوانید

انتشارات چشمه کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» اثر رضا جولایی را منتشر کرد.

کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» اثر رضا جولایی در انتشارات چشمه منتشر شد.

این کتاب درباره میرزاده عشقی، یکی از شاعران مشروطه خواه به رشته تحریر درآمده است و روایتی خیال انگیز از پنج روز پایانی زندگی این روزنامه نگار و شاعر را بیان می‌کند.

داستان کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» از این قرار است که میرزاده عشقی را خوابی پریشان بیدار می‌کند. خوابی که مانند خوره به جان شاعر می‌افتد. این روزنامه نگار در کابوسش می‌بیند مانند تعداد زیادی از روشنفکران آزادی خواه به دست مرگ سپرده می‌شود. او این هنگام برای بقای جانش دست به کار می‌شود و می‌خواهد از این مهلکه بگریزد.

میرزاده در بحبوحه گریزش با انسان‌هایی مواجه می‌شود که جای پای برخی از آن‌ها در تاریخ دیده می‌شود. البته برخی بخش های کتاب زاده تخیل نویسنده هستند که برای تهییج داستان آفریده شدند. از جمله شخصیت‌های واقعی تاریخی که در کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» با آن مواجه می‌شویم، می‌توان به ملک الشعرای بهار اشاره کرد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«سرش را بیرون می‌آورد. وحشت کرده، دستی به صورت می‌کشد. نفس نفس می‌زند. به خود می‌گوید: من زنده ام، هنوز دیر نشده ... به یاد جمله‌ای می‌افتد: مرگ است که به زمان ارزش می‌دهد. زمان را جدی بگیر. خوابت یک هشدار بود. الهام بود. بلند شو تا دیر نشده جل وپلاست را جمع کن، برو از این شهر داغ دم کرده‌ی خشک، برگرد به میان تپه‌های سبز موطنت. دیوانه ای؟ می‌خواستی چه بشوی؟ شهره‌ی آفاق؟ چه بکنی؟ می‌خواستی کمر سردارسپه را بشکنی؛ اگر هم بتوانی جانت را می‌گذاری بر سر این مهم، و بعد چه می‌شود؟ آب از آب تکان نمی‌خورد. می‌افتی در سیاه چال‌های نظمیه. جانت را با منقاش از تن بیرون می‌کشند. از دست هیچ کس کاری ساخته نیست. هیچ کس نمی‌تواند قدمی پیش بگذارد، نه وکلای اقلیت، نه روزنامه چی ها. سروصدایی بلند می‌شود و زود فروکش می‌کند. همه خسته شده اند. نوزاد نارس مشروطه سر زا رفت. مردم خسته شده اند و بی اعتنا و قلدر‌ها عاشق جماعت بی اعتنا هستند.»

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار