داستان جالبی که مرحوم مصباح در منزل علامه امینی شنید

آیت‌الله مصباح (ره) می‌گفتند سال ۳۱ که به نجف مشرف شده بودم به منزل علامه امینی رفتم. خود ایشان حضور نداشتند، اما پسرشان داستانی را درباره شیوه مواجهه علامه امینی با مخالفان نقل کردند.

باشگاه خبرنگاران جوان - از امور درس‌آموز در زندگی علمی و عملی آیت‌الله مصباح، روش ایشان در مواجهه با شبهات دینی است. ایشان به دلیل جامعیتی که نسبت به معارف اسلامی داشتند و به دلیل آشنایی کامل‌شان با مکاتب و اندیشه‌های معارض و همچنین به دلیل تجربه طولانی‌مدت در رویارویی با شبهات دینی و اعتقادی، الگویی عینی برای مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامی در دنیای معاصرند.

درباره روش برخورد علامه مصباح با شبهات دینی به شکل خلاصه می‌توان گفت ایشان در مواجهه با شبهات دینی پنج مرحله و گام مهم را در نظر داشتند:

گام اول: به استقبال شبهه و سؤالات دینی رفتن

ایشان تصریح می‌کند که «حتی اگر کسی نسبت به اصل دین و ضروریات و احکام اسلام شبهه و سؤال دارد، می‌تواند مطرح کند و باید با کمال احترام و رعایت حیثیت و شخصیت او به سخنانش گوش داد و با استدلال و منطق به او پاسخ گفت؛ چراکه اسلام دین منطق و متکی بر استدلال و برهان است و در هر شرایطی، از مسلمانان و علما می‌خواهد که با کمال متانت، بردباری، سعه‌صدر و با استفاده از منطق قوی و با تکیه بر براهین عقلی و الهی به سؤالات پاسخ گویند و حقانیت اسلام را به اثبات برسانند.»‌

گام دوم: کوشش برای فهم دقیق شبهه

در این گام، تلاش می‌شد شبهه مطرح‌شده به‌درستی فهم شود. در این مسیر لازم بود اولاً: حب و بغض خود را نسبت به معارف دینی و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغض‌های بی‌دلیل و بدون پشتوانه استدلالی می‌تواند سدّ راه عقل و فهم باشد:.

چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد

و ثانیاً هرگز خود را درگیر شخصیت، مسائل شخصی و خصوصی شبهه‌کنندگان نمی‌کرد؛ یعنی مهم نبود که آن شبهه از سوی چه کسی و به چه منظوری بیان شده است؛ به اصل شبهه و مدعا یا دلیل اقامه شده توجه داشت.

گام سوم: تبیین دقیق شبهه

ایشان تبیینی جامع و دقیق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بیان می‌کرد. سپس مقدمات، مبانی و اصول موضوعه و دلایل و نتایج آن را برمی‌شمرد. در این مرحله آن‌قدر به زیبایی و با دقت و امانت و انصاف، اصل شبهه را توضیح می‌داد که گاه از خود شبهه‌کنندگان واضح‌تر و دقیق‌تر آن را بیان می‌کرد. توجه داشته باشید که یکی از مهم‌ترین اصول پاسخ به شبهات، همین گام است؛ زیرا شبهه یعنی شبیه حق، سخنی حق‌نما و گفتاری که آمیخته‌ای از حق و باطل است. از این روی، بهترین راه مبارزه با شبهه، آفتابی کردن و نمایان کردن ابعاد مختلف آن است. در این صورت، حق و باطل و سره و ناسره به‌درستی آشکار می‌شود.

گام چهارم: نقد شبهه

در نقد شبهه، شش مرحله را می‌پیمود:

۱. تبار شبهه و سابقه تاریخی آن را آشکار می‌کرد تا ابهت شبهه و شبهه‌کنندگان بشکند. برای مثال، به هنگام پاسخ به شبهه بشری بودن قرآن، نشان می‌داد که چنین سخنی را درباره قرآن، مشرکان و بت‌پرستان قریش هم می‌گفتند؛ یا در موضوع ازدواج و غریزه جنسی، قوم لوط نیز همین نظر را داشتند، پس چیز تازه‌ای نیست!

۲. به نقد مبانی شبهه می‌پرداخت؛ هرگز مواجهه‌ای سطحی و ساده با شبهات نداشت و تلاش می‌کرد به نقد بنیان‌هایی بپردازد که شبهه بر آن‌ها استوار شده است.

۳. منشأ و انگیزه طرح شبهه را نقد می‌کرد.

۴. دلایل نقد‌کنندگان و نادرستی آن‌ها را اثبات می‌کرد.

۵. پیامد‌های فردی و اجتماعی پذیرش شبهه را برمی‌شمرد و توضیح می‌داد.

۶. به نقد خود مدعا هم می‌پرداخت؛ چون نقد دلیل، اخص از نقد مدعاست؛ یعنی از راه اثبات نادرستی دلیل هرگز نمی‌توان نادرستی مدعا را نتیجه گرفت. ایشان با نقد و ابطال مدعا، به‌طور کلی ریشه شبهه را از میان برمی‌داشت.

گام پنجم: ارائه آموزه‌های اسلامی

علامه مصباح، به تأسی از بزرگانی، چون علامه امینی، شیخ آقابزرگ تهرانی و علامه طباطبائی، شبهه را به‌عنوان وسیله و ابزاری برای تبیین دقیق معارف اسلامی ناظر به آن مسئله می‌دید؛ یعنی «استراتژی تبدیل تهدید به فرصت». ایشان در مرحله پاسخ به شبهه و ابطال آن باقی نمی‌ماند، بلکه از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای تبیین دقیق، عمیق و مستدل معارف اسلامی استفاده می‌کرد.

آیت‌الله مصباح (ره) می‌گفتند سال ۳۱ که به نجف مشرف شده بودم به منزل علامه امینی رفتم. خود ایشان حضور نداشتند، اما پسرشان داستانی را درباره شیوه مواجهه علامه امینی با مخالفان نقل کردند. داستان از این قرار بود که بعد از انتشار جلد نخست الغدیر عده‌ای از عالمان سنی متعصب سوری، با خواندن آن بسیار ناراحت شده و تصمیم می‌گیرند که به نجف آمده و با بهانه اینکه سؤالاتی از علامه امینی دارند، به‌گونه‌ای او را از میان بردارند یا دست‌کم کتک مفصلی به ایشان بزنند! می‌گفتند وقتی به منزل علامه امینی آمدند ایشان با گرمی از آن‌ها استقبال کرد و در زیرزمین منزل خود با آنان به گفتگو پرداخت. وقتی نیز که مدعی شدند شما در کتاب‌تان به صحابه پیامبر بی‌احترامی کرده‌اید و مطالب نادرست و بی‌سند آورده‌اید، علامه امینی با طمأنینه و آرامش فرمودند: هر چه در این کتاب نوشته‌ام، از منابع خود شماست و اگر مطلبی را غیر از کتاب‌های شما آورده‌ام، نشان دهید تا آن را اصلاح کنم.

آن‌ها جایی را نشان دادند که اینجا از کتاب‌های ما نیست. علامه امینی به پسرشان می‌فرمایند فلان کتاب را بیاورید. سپس خطاب به آن‌ها فرمودند: «این کتاب شماست چاپ مثلاً مصر، در فلان تاریخ چاپ شده، این هم نویسنده‌اش است، این هم کتاب، این هم حدیث، این هم چیزی که من نقل کردم عین همین عبارت است از همین کتاب.»

در ادامه آنان تلاش کردند بهانه‌های دیگری برای عصبانی کردن علامه امینی دست و پا کنند، اما علامه با کمال متانت و ادب با آنان برخورد کرد، در برابر بی‌ادبی‌های ایشان هیچ واکنشی نشان نداد و سپس فرمود: «من یک تحقیق علمی کرده‌ام. هر جایش را برای من اثبات کنید که اشتباه کرده‌ام حتماً تغییرش می‌دهم.»

همین رفتار متین و مؤدبانه علامه امینی باعث شد که یکی از آن‌ها منقلب شود، از فرط ناراحتی و عصبانیت، سر خودش را به ستون وسط زیرزمین منزل بزند و حتی خلیفه دوم را لعن و نفرین کند! در این میان، علامه امینی ایشان را نصیحت می‌کرد که به صحابه بد نگو! چرا از خلیفه دوم بدگویی می‌کنی؟! چرا فحش می‌دهی؟! ما راضی نیستیم کسی به خلیفه فحش دهد. من هر جا نام او را بنویسم جلوی آن «رضی‌الله‌عنه» می‌نویسم. ما با کسی قصد دشمنی نداریم. ما با کار علمی خود می‌خواهیم حقیقت را برای مشتاقان حقیقت آشکار کنیم.

 

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار