تفسیر آيات 181 - 189 سوره آل عمران

خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره آل عمران سومین سوره قرآن کریم است که 200 آیه دارد. عمران نام سه نفر از اشخاص مشهور بوده است: نام پدر حضرت موسی (ع)، پدر حضرت مریم (ع) و پدر حضرت علی (ع )که بیشتر به ابوطالب مشهور بوده است. ولی در این سوره بیشتر منظور از آل عمران پدر حضرت مریم و همسرش و حضرت مریم (ع) وحضرت عیسی (ع) است. این کلمه دو بار در این سوره به کار رفته است.

سوره آل عمران یادآور طبقات و رده هایی از انسان ها است که خداوند متعال آنها را از میان جامعه بشری گزینش و انتخاب کرده است و اینان عبارتند از: آدم نوح آل ابراهیم و آل عمران. در این سوره مطالب زیادی از جمله: ماجرای جنگ احد، مطالب فراوانی راجع به جهاد، مباهله، دعوت یهود به اسلام، امر به صبر و پایداری، بیان فضیلت شهدا و چند دعای زیبا آمده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۱۸۱﴾

مسلما خداوند سخن كسانى را كه گفتند خدا نيازمند است و ما توانگريم شنيد به زودى آنچه را گفتند و بناحق كشتن آنان پيامبران را خواهيم نوشت و خواهيم گفت بچشيد عذاب سوزان را (۱۸۱)

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۸۲﴾

اين [عقوبت] به خاطر كار و كردار پيشين شماست [و گر نه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بيدادگر نيست (۱۸۲)

الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۸۳﴾

همانان كه گفتند خدا با ما پيمان بسته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا براى ما قربانيى بياورد كه آتش [آسمانى] آن را [به نشانه قبول] بسوزاند بگو قطعا پيش از من پيامبرانى بودند كه دلايل آشكار را با آنچه گفتيد براى شما آوردند اگر راست مى گوييد پس چرا آنان را كشتيد (۱۸۳)

فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿۱۸۴﴾

پس اگر تو را تكذيب كردند بدان كه پيامبرانى [هم] كه پيش از تو دلايل روشن و نوشته ‏ها و كتاب روشن آورده بودند تكذيب شدند (۱۸۴)

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴿۱۸۵﴾

هر جاندارى چشنده [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى ‏شود پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا كامياب شده است و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست (۱۸۵)

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿۱۸۶﴾

قطعا در مالها و جانهايتان آزموده خواهيد شد و از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز] از كسانى كه به شرك گراييده‏ اند [سخنان دل]آزار بسيارى خواهيد شنيد و[لى] اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد اين [ايستادگى] حاكى از عزم استوار [شما] در كارهاست (۱۸۶)

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴿۱۸۷﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده پيمان گرفت كه حتما بايد آن را [به وضوح] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد پس آن [عهد] را پشت‏ سر خود انداختند و در برابر آن بهايى ناچيز به دست آوردند و چه بد معامله‏ اى كردند (۱۸۷)

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸۸﴾

البته گمان مبر كسانى كه بدانچه كرده‏ اند شادمانى مى كنند و دوست دارند به آنچه نكرده‏ اند مورد ستايش قرار گيرند قطعا گمان مبر كه براى آنان نجاتى از عذاب است [كه] عذابى دردناك خواهند داشت (۱۸۸)

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾

و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند بر هر چيزى تواناست (۱۸۹)

بيان آيات

اين آيات مرتبط به ما قبل است چون آيات سابق همه اش در اين مقام بود كه مردم را براى جهاد با جان و مال خود در راه خدا برانگيزاند و تشويق كند و از سستى و فشل و بخل بر حذر بدارد و اين معانى كاملا با آيات مورد بحث كه سخن از گفتار يهوديان دارد مرتبط است چون يهوديان گفته بودند خدا فقير است و ما همه اغنيائيم و از اين گذشته امور را عليه مسلمين واژگونه مى كردند و آيات خداى را تكذيب مى نمودند و آنچه خدا از ايشان به عنوان پيمان گرفته بود كه براى مردم بيان كنند بيان نكردند بلكه در مقابل سر پوش روى آن گذاشته و انكار و كتمانش كردند اينها است مطالبى كه در اين آيات آمده كه هم از نظر آنچه گفتيم مرتبط با آيات قبل است و هم از اين جهت كه خود مايه تقويت قلوب مؤمنين در برابر استقامت و صبر و ثبات گشته و هم بر انفاق در راه خدا تشويقشان مى كند.

سخن يهود كه گفتند: خداى شما فقير است و ما توانگريم

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا ان اللّه فقير و نحن اغنياء

گوينده اين سخن يهود است به قرينه اينكه در ذيل آيه مساله پيغمبر كشى را ذكر مى كند كه كار يهوديان است و همچنين در دو آيه بعد سخن يهود را نقل مى كند كه گفتند: (خداى ما عهد كرده كه به هيچ پيغمبرى ايمان نياوريم...).

يهوديان وقتى اين سخن را گفتند كه امثال آيه : (من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا...) را شنيدند اتصال اين سخن به آيه قبل هم كه مى فرمايد: (و لا يحسبن الّذين يبخلون...) تا اندازه اى بر اين معنا شهادت مى دهد.

ممكن هم هست اين سخن را بدان جهت گفته باشند كه فقر و فاقه عمومى مؤمنين را ديده به عنوان تعريض و زخم زبان گفته باشند كه اگر پروردگار مسلمانان توانگر و بى نياز بود نسبت به گروندگان به دينش غيرت به خرج مى داد و آنان را از گرسنگى نجات مى بخشيد پس معلوم مى شود پروردگار مسلمين فقير و ما توانگريم.

 

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبياء بغير حق...

مراد از كتابت آنچه گفتند ضبط و حفظ و جلوگيرى از محو آن است و نيز ممكن است كه مراد اين باشد كه (ما سخن يهود را در نامه اعمالشان مى نويسيم ) و برگشت هر دو به يك معنا است و مراد از (كشتن انبيا بدون حق ) اين است كه اگر انبيا را نمى شناختند و نمى دانستند كه مثلا فلان شخص پيغمبر خدا است و يا سهو مى كردند و يا به خطا مى رفتند مى توانستيم بگوئيم كه كشتن به حق بوده ولى يهوديان پيغمبران را با علم به اين كه پيغمبرند كشتند پس كشتنشان به غير حق بود و اگر خداى تعالى در اين آيه شريفه سخن نامبرده يهود را در رديف پيغمبر كشى آنان قرار داد

براى اين بود كه بفهماند آن سخن دست كمى از پيغمبر كشى نداشت بلكه سخن عظيم و توهين بزرگى به ساحت مقدس خدا بود و كلمه حريق در جمله : (نقول ذوقوا عذاب الحريق ) به معناى آتش و يا زبانه آتش است بعضى گفته اند به معناى محرق (سوزاننده ) است.

ذلك بما قدمت ايديكم...

يعنى اين عذاب حريق به خاطر اعمالى است كه از پيش براى خود فرستاديد و اگر اعمال را به (ايدى دست ها) نسبت داده براى اين است كه غالبا دست وسيله تقديم است و جمله : (و ان اللّه ليس بظلام للعبيد) عطف است بر جمله (ما قدمت...) و مى خواهد مساله كتابت و عذاب را تعليل نموده بفرمايد ننوشتن و ثبت نكردن اعمال بندگان اهمال ورزيدن در نظام اعمال است و اين خود ظلم بسيار و ستم بزرگى است چون اعمال بندگان يكى دو تا نيست و بندگان هم يك نفر و دو نفر نيستند پس ننوشتن اعمال بندگان ظلمى بزرگ است و در اين صورت خداى تعالى ظلام به بندگان خواهد بود و خدا منزه از چنين ظلمى است.

 

تفسیر  آيات 181 - 189 سوره آل عمران

 

 

((مترجم ): و نيز ممكن است كه آوردن كلمه (ظلام ) [كه صيغه مبالغه است ] براى اشاره به اين بوده باشد كه (عذاب حريق ) آن قدر سخت است كه اگر مستند به هر مولائى بشود آن مولا نسبت به برده و زير دست خود بسيار سختگير خواهد بود ولى چنين عذابى در قيامت مستند به خود كفار است نه به خداى تعالى چون خداى تعالى هرگز چنين ظلمى و چنين عذابى را نسبت به بندگان خود روا نمى دارد).

الّذين قالوا ان اللّه عهد الينا...

اين آيه شريفه صفت همان كسانى را بيان مى كند كه در آيه قبلى سخن از آنان به ميان آمده بود و كلمه : (عهد) به معناى دستور است و كلمه (قربان ) به معناى هر نعمتى و هر آن چيزى است كه با پيشكش كردن و هديه كردن آن به مقام بالائى تقرب به آن مقام پيدا مى كنيم و در جمله (تاكله النار آتش آن را بخورد) اكل كنايه از سوزاندن است و مراد از اينكه فرمود (و قد جاءكم رسل من قبلى...)، امثال زكريا، يحيى و ساير انبيائى است كه به دست همين يهوديان كشته شدند.

فان كذبوك فقد كذبت...

اين آيه رسول خدا را كه از تكذيب كفار رنج مى برد تسلى خاطر مى دهد و كلمه زبر جمع كلمه (زبور) است و زبور به معناى كتابى است كه مشتمل بر حكمت ها و مواعظ باشد و منظور از آن و از (كتاب منير) كتابهائى از قبيل كتاب نوح، صحف ابراهيم تورات و انجيل است.

يك استدلال بر وجود عالم برزخ

كل نفس ذائقه الموت...

اين آيه شريفه مشتمل است بر وعده به مصدقين و تهديد به مكذبين و مطالبش با حكمى عمومى و حتمى در باره هر جاندار آغاز شده و آن حكم مرگ است و مصدر (توفية ) كه فعل (توفون ) از آن گرفته شده به معناى پرداختن بطور كامل است و به همين جهت بعضى از مفسرين با اين آيه استدلال كرده اند بر وجود عالمى بين دنيا و آخرت (بنام برزخ ) براى اينكه دنبال جمله مورد بحث مى فرمايد: (تنها جزاى كامل و تام و تمام شما در قيامت داده مى شود) بنابر اين معلوم مى شود در عالمى ديگر قبل از قيامت جزا هست ولى بطور توفيه و تام و تمام نيست و اين استدلال استدلال خوبى است و كلمه (زحزحه ) كه مصدر فعل مجهول (زحزح ) است به معناى دور كردن است البته در اصل معنائى ديگر داشته و آن اين است كه چيزى را به عجله و پى درپى به سوى خود بكشى و كلمه (فوز) به معناى رسيدن و دست يافتن به آرزو است و كلمه غرور هم مى تواند مصدر باشد براى (غريغر) و هم مى تواند جمع باشد براى كلمه (غار) كه اسم فاعل از همان ماده است.

 

 

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم...

كلمه (ابلا) كه مصدر فعل مجهول (تبلوون ) است به معناى آزمايش است خداى تعالى بعد از آنكه جارى شدن سنت بلا وابلا را بر مؤمنين ذكر كرد و بعد از آنكه گفتار يهود را كه مى توانست باعث سستى عزم مؤمنين شود خاطر نشان ساخت اينك در اين آيه به ايشان خبر مى دهد به اينكه اين بلاى الهى و اين سخنان دردآور اهل كتاب و مشركين در باره مؤمنين تكرار خواهد شد و بزودى مؤمنين با اين سخنان بسيار روبرو مى شوند تا جائى كه گوششان پر شود پس بر مؤمنين است كه در برابر آن بلاى الهى و اين گونه سخنان اهل كتاب و مشركين صبر كنند و تقوا پيشه سازند تا خداى تعالى از لغزش و سستى حفظشان فرمايد و همچنان داراى عزم و اراده بمانند و اين خود اخبار قبل از وقوع است تا استعداد و نيروى خود را براى بر خورد با آن آماده سازند و روغن آن را بر تن خود بمالند.

و در جمله : (و لتسمعن... اذى كثيرا) بجاى اينكه بفرمايد از اهل كتاب چه ها خواهيد شنيد، شنيدنيها را نام نبرد و بجاى آن كلمه (اذى كثيرا) را آورد و فرمود بزودى از اهل كتاب اذيت ها بسيار خواهيد شنيد و اين از باب به كار بردن اثر است مجازا در جاى مؤ ثر.

و اذ اخذ اللّه ميثاق

كلمه (نبذ) به معناى طرح و دور انداختن چيزى است و اين كلمه مثلى است كه در مورد ترك و بى اعتنائى استعمال مى شود همچنانكه در مقابل آن يعنى در مورد اعتناى به امرى و گرفتن و ملازمت آن جمله (نصب العين ) را به عنوان مثل استعمال مى كنند.

لا تحسبن الّذين يفرحون بما اتوا...

(بما اتوا) يعنى به آنچه از مال كه خدا به ايشان انعام فرموده و لازمه آن مال دوستى و بخل ورزيدن از انفاق آن است و كلمه (مفازة ) به معناى نجات است و اگر مى فرمايد اين طايفه از مردم كه علاقه شديد به مال و جاه دارند هلاك مى شوند براى اين است كه دلهايشان وابسته و علاقمند به باطل است و ديگر حق بر آنان ولايتى ندارد.

خداى تعالى بعد از بيان اين نكته داستان مالكيتش نسبت به آسمانها و زمين را و قدرتش بر تمام مخلوقات را خاطر نشان مى سازد و اين دو صفت از صفات خداى تعالى مى تواند تعليلى براى مضامين همه آيات گذشته باشد.

 

بحث روايتى

در الدرالمنثور است كه ابن جرير و ابن منذر از قتاده روايت كرده كه در ذيل آيه : (لقد سمع اللّه...) گفته است : (طبقه قبل از طبقه ما) براى ما چنين گفتند: كه اين آيه درباره حى بن اخطب نازل شده كه وقتى آيه شريفه (من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا كثيرة ) نازل شد (و جريان نزولش به گوش او رسيد) گفت : كار ما به كجا رسيده كه پروردگارمان از ما قرض مى خواهد آنطور كه يك فقير از غنى قرض مى گيرد.

و در تفسير عياشى در ذيل همين آيه از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند يهوديان خدا را نديده اند تا بدانند كه فقير است و ليكن از آنجا كه ديدند اولياى خدا فقيرند پيش خود گفتند اگر خدا غنى بود اوليايش هم غنى بودند پس لابد خدا فقير است كه اينان فقيرند، آنگاه از در فخر فروشى ثروت خود را به رخ كشيدند و گفتند: (خدا فقير است و ما غنى )!.

و در مناقب از امام باقر (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: مشمول اين آيه كسانى هستند كه پنداشته اند امام محتاج است به آنچه مردم برايش مى برند.

مؤ لف قدس سره : اما دو روايت اول كه مضمونش با در نظر گرفتن بيان سابق ما، با آيه انطباق دارد و اما روايت سوم مى خواهد يكى از مصاديق آيه را بيان كند، نه اينكه بفرمايد آيه تنها در باره اين اشخاص نازل شده.

 

تفسیر  آيات 181 - 189 سوره آل عمران

 

و در كافى از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه فرمود: بين يهوديانى كه گفتند خدا فقير است با يهوديانى كه انبيا را كشتند پانصد سال فاصله بود و با اين حال خداى تعالى در اين آيات پيغمبر كشى را به همين يهوديان نسبت داده و اين بدان جهت است كه يهوديان صاحب آن سخن، به عمل زشت اجدادشان كه پيغمبران را مى كشتند راضى بودند.

مؤ لف قدس سره : فاصله اى كه در اين روايت ذكر شده، با تاريخ ميلادى موجود سازگار نيست، و خواننده محترم مى تواند به بحث تاريخى گذشته ما مراجعه نمايد.

و در الدرالمنثور است كه ابن ابى حاتم در ذيل آيه : (كل نفس ذائقه الموت ) از على بن ابى طالب (صلوات الله عليه ) روايت كرده كه فرمود: وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از دنيا رحلت فرمود و عزادارى بپاشد شخصى نزد ما آمد كه صدايش شنيده مى شد، ولى خودش ديده نمى شد، و به ما اهل بيت گفت : (السلام عليكم يا اهل البيت و رحمه اللّه و بركاته كل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجوركم يوم القيمة )، براى هر مصيبتى نزد خداى تعالى پاداشى است و براى هر نعمتى كه از دست بدهيد نزد او خلفى و اثرى است و براى هر چه فوت شود جبرانى است،پس بر شما باد كه به خداى تعالى و اجرش و جبرانش اعتماد كنيد، و تنها به او اميدوار باشيد كه مصيبت زده واقعى آن كسى است كه ثواب خدا را (در اثر ناشكيبائى و نا شكرى ) از كف بدهد، آنگاه خود على بسايرين گفت : اين خضر بود.

و در همان كتاب است : كه ابن مردويه از سهل بن سعد روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: به خدا سوگند كه قطعه زمينى از بهشت كه تنها به مقدار تازيانه شما باشد از تمام دنيا و آنچه در آن است بهتر،است آنگاه اين آيه را تلاوت كرد (فمن زحزح عن النار و ادخل الجنّة فقد فاز).

مؤ لف قدس سره : اين روايت را به بعضى طرق ديگر از غير سهل نيز نقل كرده و خواننده محترم بايد بداند كه در اين باره يعنى در شاءن نزول اين آيات،روايت بسيارى هست كه چون مى دانيم كه همه آنها، از باب تطبيق نظرى است و راويان آنها با عينك تعصب نسبت به نظريات خود نگريسته اند، لذا از نقل آنها خوددارى نموديم.

انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیر ، سوره ، آیات ، آل عمران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار