ماهیگیری دیوید بکام /دست نوشته باران کوثری برای کیارستمی /دعای میلاد کی مرام برای شجریان

ياد تو خواهد ماند…

در كوچه پس كوچه هايى كه هواىِ سينما تازه است

نفس مى كشيم در هوايى كه برايمان آغاز كردى

امروز خسته ام،دلتنگم،غمگينم.آفتاب ازلابلاي پنجره ميتابد اماپرده راكنارنميزنم،لبخند نميزنم،توي قاب هيچ دوربيني نگاه نميكنم ونميخندم ازعصرديروز فهميدم شمااززمين رفته ايد بانو اما آنقدر باشماخنديده ام وحرف زده ام وايام گذراندم كه دلم نمي آمد بنويسم تمام شد،امروز آقاي سينمارابدرقه كرديم خداحافظي كرديم جملات تكراري گفتيم وتمام شد.رهانميكندمان اين تمام شدنهاي ناگهاني كه قلبم راميفشارد.بانواگربوديدچقدرآرامم ميكرديداما نيستيد ومن آرام نيستم.من به اين تمام شدنها اعتقادندارم،نه ندارم،به خدا ميسپارمتان روحتان سبك وآرام.

تواگردرتپش باد،خداراديدى.همت كن! وبگوماهى ها،حوض شان بى آب است