اما علت گرایش شدید اهالی اروپا برای پیوستن به گروههای تکفیری چیست؟ پاسخ را باید در نوع برخورد کشورهای غربی با سبک زندگی جوانان و بی هویتی آنان جستجو کرد.
تا چندی پیش کسی باور نمیکرد که یک پسر یا دختر اروپایی که در حال تحصیل در باکیفیتترین دانشگاههای جهان است، ناگهان داوطلب عضویت در یک گروه تروریستی شود و خودش را به صورت غیرقانونی به این جمع برساند تا در کشتار آنان شریک شود اما حالا و با ظهور پدیده داعش، این مساله به یک روال عادی بدل شده است.
میشل انفری، فیسلوف فرانسوی در اولین واکنش در حساب توئیتر خود نوشت: «راست و چپ که در مقیاس بین المللی بذر جنگ علیه اسلامی سیاسی را کاشتند، محصول این جنگ را در سطح ملی برداشت می کنند.» اونفری در یک برنامه تلویزیونی گفت: «فرانسه باید سیاست اسلام هراسی اش را متوقف کند.
او همچنین در مصاحبه با مجله لوپوان با اشاره به اینکه این حملات صرفا پاسخ متقابل به جنگی است که ائتلاف به رهبری غرب آغاز کرده افزود: اولین مهاجم غرب است، من شما را به تاریخ ارجاع می دهم نه به احساسات و عواطف.» انفری معتقد است که بمباران داعش راه حل مسئله تروریسم نیست بلکه باید مسیری دیگری از راه دیپلماسی برای نجات صلح در جهان پیدا کنیم. از نظر او، بمباران داعش باعث می شود که جوانان حاشیه نشین در فرانسه تحریک شوند که دست به اقدام بزنند.
اولویه روی، فیلسوف و متخصص اسلام با انتشار مقالهای در لوموند نوشت: «جهادگرایی اسلامی یک طغیان نسلی- نهیلیستی بیدوام در میان جوانان فرانسوی» است. او با اشاره به اینکه افراطی شدن در نهایت ارتباط کمی با شرایط سیاسی سوریه دارد معتقد است: «تروریستها نماد افراطی شدن مسلمانان نیستند بلکه انعکاس شورش نسلی هستند که گروه خاصی از جوانان را هدف می گیرد.» منظور او جوانان مسلمان نسل دوم مهاجرانی است که در فرانسه متولد شده اما تحت تاثیر پدیده مهاجرت، هنوز از نظر فرهنگی جذب فرهنگ غربی نشده اند. تروریستها «اسلام را انتخاب می کنند زیرا فقط همین محصول در بازار شورش رادیکال قابل دسترسی است.
اسلامی که به اسم آن در پاریس عملیات تروریستی صورت گرفت، نه اسلام سنی است و نه شیعه و نه وهابی و نه برآمده از تفاسیر بنیادگرایانه شناخته شده از اسلام بلکه اسلام «banlieue» (حومه های فقیرنشین شهری) فرانسه است که محصولی است از بحران هویت جوانهای مغربی تبار فرانسه، خشم و عقده های انباشته شده حاشیه نشینی و الگوهای رفتاری و ساختار تشکیلاتی گنگ (gang) های خیابانی آمریکایی.
جوان "مسلمان" حومه نشین شهرهای فرانسه، نه فرانسوی است و نه عرب، زبان فرانسه را با لهجه غلیظ عربی صحبت میکند اما غالباً قادر نیست حتی یک جمله به زبان عربی صحبت کند، شیوه بیانش موسیقی «رپ» خیابانی اعتراضی و خشمیگن به سبک سیاه پوستان گتوهای آمریکاست، محل تجمع با همکیشانش نه مسجد است و نه نماز جمعه و نه مجالس دعا بلکه گوشه و کنار خیابانهاست در دایره های موتور سواران با بطری مشروب یا نخ حشیشی در دست که به نوبت در بینشان میچرخد.
داعش به این دلیل برای مسلمانان اروپایی جذاب نیست که به آنها کمک می کند فقر خود را فراموش کنند، بلکه به این دلیل برای آنها جذابیت دارد که جایگزینی جذاب و معنادار در مقابل زندگی برای رفاه مادی و امنیت اقتصادی به آنها پیشنهاد می کند. این تفکر که بهبود شرایط اجتماعی و مالی در مناطق مسلمان نشین غرب اروپا بر پیوستن افراد جدید به داعش تاثیر می گذارد، ساده انگارانه است.
درست است که بکارگیری نیرو در میان افرادی که از نظر مالی با مشکل مواجه شده اند، ساده تر است، چرا که این افراد به پول احتیاج دارند و چیزی برای از دست دادن ندارند. با این وجود، این نظریه نیز نمی تواند موفقیت داعش را در جذب آن دسته از افراد که فقر مالی نداشتند و یا در شرایط خوب اجتماعی بودند، توضیح دهد. برای نمونه می توان به ناصر موتانا مرد جوانی از ویلز اشاره کرد که برای پیوستن به داعش، چهار پیشنهاد برای تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه های انگلیس را رد کرد.
رابرت مندیک در گزارشی که اوایل سپتابر در روزنامه ساندی تایمز منتشر شد تاکید کرد :اکنون شمار قابل توجهی از دختران و زنان انگلیسی تبار در ساختار داعش به فعالیت می پردازند.
به گفته این روزنامه نگار انگلیسی شماری از این زنان مسئولیت پلیس مدنی را در مناطق مختلف تحت کنترل داعش به عهده دارند.
وی به نقل از مسئولین امنیتی انگلیسی خبر داد: این زنان انگلیسی آشنایی و ارتباط خاصی با فردی دارند که دو خبرنگار آمریکایی را سر بریده ونام سازمانی اش هم "جان" می باشد.
به نظر میرسد سبک تربیتی و سبک زندگی خالی از معنویت اروپایی سبب شده تا جوانان این کشور دارای نوعی پوچی عقیدتی باشند و با هدایت رهبران گروههای تکفیری و به منظور جبران خلاء معنویت در زندگی خود، دست به اقدامات افراطی نظیر فعالیتهای تروریستی در این قاره میزنند؛ موضوعی که تنها پرهیز از اسلام هراسی و تلاش برای عرضه دقیق و صحیح دین و معنویت به جوانان قابل تصحیح است.
انتهای پیام/