میلاد عرفان‌پور در سین‌جیم فرهنگی؛

حرف حساب در قاموس شاعران اهل بیت(ع) نمی‌گنجد/ فرهنگ عاشورا فقط با شور زنده نمی‌ماند

دوستی به شوخی بهم گفت « اشک آقا را در آوردی خدا اشکتو در بیاره » چه سعادتی بالاتر از این اشک ریختن‌ها...

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛میلاد عرفان‌پور شاعر و نویسنده جوانی است که شهره او بعد از رسیدن اشعارش به سمع و نظر رهبر انقلاب، حالا در شهر پیچیده و حتی اگر اهل کتاب خواندن و ادبیات نباشیم، این روزها چشممان به نام و آثارش در ایستگاه های مترو تهران خورده است. نامی که با "بی خبری" ، "از آخر مجلس " مطلع شعر را چید و جزو برگزیده‌های شاعران جوان ایران اسلامی شد. 



میلاد عرفان پور متولد چه سالی و زاده چه شهری است ؟
من متولد 1367 زاده شهر شیراز هستم. 

فرزند چندم خانواده هستید؟

فرزند دوم و آخر، یک خانواده فرهنگی که پدرم و مادرم هر دو آموزگار بودند و حالا دوران بازنشستگی خود را در شهر شیراز می‌گذرانند. 

از همان دوران کودکی به دنبال شعرو ادبیات بودید؟

در دوران کودکی به دلیل آنکه پدرم هم مداحی می‌کرد در فضایی مذهبی بزرگ شدم و از همان ابتدا با دنیای شعر و عرفان مانوس بودم . 

تمام دوران تحصیل را در شیراز گذراندید؟

بله، بیشتر دوران تحصیلم را در مدارس نمونه شهر شیراز گذراندم و بخاطر علاقه‌ای که به فضای ادبیات داشتم ، رشته علوم انسانی را در دبیرستان انتخاب کردم و به خاطر همین علاقه و دوست داشتن به فضای شعر و عرفان ، پیش دانشگاهی‌ام را در مدرسه دیگری خواندم تا بیشتر و بهتر بتوانم با ادبیات آشنا بشوم و کم کم شعر گفتن و نوشتن را از دوره سوم راهنمایی شروع کردم و با معرفی دوستان و اطرافیانم به محافل ادبی راه پیدا کردم.

بیشتر چه کتاب‌هایی شما را به خواندن و شعر گفتن راغب کرد؟

اولین کتاب‌هایی که خودم به طور جدی متمایل به خواندن آن‌ها شدم و باعث شد به طور ناخودآگاه شعر گفتن را شروع کنم، کتاب پروین اعتصامی بود و اتفاقا اولین شعر هایی هم که گفتم بر همان مضمون و نوعی تقلید از ایشان بود و همچنین دیگر کتابی که که من را بیشتر مایل کرد تا به دنبال شعر باشم کتاب سهراب سپهری و دیوان حافظ بود که اولین آشنایی من با فضای شعر به صورت مکتوب و کلاسیک را تجربه کردم. خوب به یاد دارم که از دوران راهنمایی یک سر رسید را جلد کردم و در مطلع ورودش نوشتم دیوان عرفان و شروع به شعر گفتن کردم و در دادمه کم کم با محافل شعری و ادبی شیراز آشنا شدم. 

حرف حساب در قاموس شاعران اهل بیت(ع) نمی‌گنجد/ فرهنگ عاشورا فقط با شور زنده نمی‌ماند

اولین کتابی که به شما معرفی کردند برای خواندن و یادگیری شعر چه کتابی بود؟

کتاب دکتر امین پور اولین کتاب تاثیر گذاری بود که من خواندم و چون از همان ابتدا تمام شعرهایشان را در ذهن دارم که برایم بسیار لذت بخش و ماندگار است. کم کم محافل ادبی شعر را به کمک دبیر ادبیاتم شناختم و از 12 ، 13 سالگی تقریبا بیشتر روزهای هفته را در انجمن ها شرکت می‌کردم  و گاهی اوقات که دبیر انجمن و یا راوی نمی آمد من را به عنوان دبیر و یا گرداننده آن محافل انتخاب می کردند و من هم با آن سن و سال کم بیشتر تشویق و راغب می‌شدم که کار کنم و بنویسم.  تا اینکه وارد فضای مسابقه و جشنواره های ادبی شدم و در سال 83 بود که مقام بزرگترین جایزه ادبی دوبیتی‌ها و رباعی بابا طاهر را در اولین جشنواره گرفتم و این برای من زمانی شیرین‌تر شد که آن جشنواره مخصوص دانش آموزان نبود و از همه سنین شرکت کرده بودند و من که به نوعی کوچکترین عضو آن جشنواره بودم. بعد از آن هم در جشنواره شعر دانش آموزی تا دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی در این جشنواره شرکت کردم و در سال دوم دبیرستان مقام اول جشنواره خوارزمی را به دست آوردم و برای سال سوم کتاب " از شرم برادرم " را به چاپ رساندم.

چی شد که عازم تهران شدید؟ همه خانوداه به تهران آمدند؟ 

خیر . من سال 86  با قبولی در دانشگاه امام صادق(ع) به تهران آمدم و به اقتضای کار و مشغله‌ام در تهران زندگی می کنم، اما پدر و مادرم و تمام خانوداه ام در شهر شیراز ساکن هستند. 

اولین غزلی که گفتید را به خاطر دارید؟

اولین شعری که گفتم بر گرفته از زبان حافظ بود و به نوعی تقلید از زبان و متن شعر حافظ بود.
 مژده ای دل که دگر بار بهار آمده است/ جلوه گر معرفت و قدرت یار آمده است 

از مجموعه آثارتان برایمان بگویید؟ چه شد که اسم میلاد عرفان‌پور بر سر زبان‌ها افتاد؟

اولین کتاب من در سال 85 به نام "از شرم برادرم" منتشر شد که اولین اثر من نبود و این ابیات برگرفته و تاثیرپذیر از کتاب "حماسه یاسین" درباره گردان غواص‌های کربلای 5 بود که به کمک دوست خوبم آقای جعفری منتشر شد.

و اما اولین اثرتان؟

 اولین اثرم تحت عنوان "پاییز همان بهاری است که عاشق شده است" را در حوزه های مختلف و فضاهای متفاوت شعری منتشر کردم که همان دو بیت مشهور هم در آن بود و بعد مدت کوتاهی بر سر زبان ها افتاد. خوب به یاد دارم که سال دوم دبیرستان در راه برگشت از مدرسه در مینی بوسی که سرویس ما بود التهاب فضای بیرون و طبیعت پاییز همه دست به دست هم دادند تا آن دو بیت معروف را به چاپ برسانم. (عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی/ پاییز همان بهاریست که عاشق شده) بعد از آن هم مجموعه "پادشهر" ، " جشن فراموشی ها " ، مجموعه غزلیات و رباعی‌های "بی خبری"  ،  "ناخوانده ها"  ، "چاره ها" و آخرین کتابم را در اردیبهشت امسال به نام " از آخر مجلس" به چاپ رساندم. 

حرف حساب در قاموس شاعران اهل بیت(ع) نمی‌گنجد/ فرهنگ عاشورا فقط با شور زنده نمی‌ماند

چرا نام "از آخر مجلس" را برای این کتاب انتخاب کردید؟

من بیشتر دوران نوجوانی و کودکی خود را در هیئت رهپویان وصال شیراز گذراندم و بیشترین شاکله ذهنی و مذهبی‌ام در این هیئت تشکیل شد و خودم را مدیون تاثیرات و گفته‌های این هیئت می‌دانم. اگر به خاطر داشته باشید در سال 87 بمب‌گذاری در هیئت رهپویان وصال شیراز شد که متاسفانه 14 نفر از دوستان و همشهری‌های ما جان خود را از دست دادند و حتی در آن سال می‌گفتند که به خاطر انفجار ادوات نظامی در نمایشگاه دفاع مقدس این حادثه رخداد داده و بر روی شهادت این عزیزان تردید بود. آن سال من تهران بودم و وقتی این خبر بهم رسید رباعی معروف " ما مدعیان صف اول از آخر مجلس شهدا رو چیدند" را برای دوستی پیامک کردم و این سینه به سینه چرخید و بر سنگ مزار این عزیزان حک شد تا عید امسال که به سمع مقام معظم رهبری رسیده بود و ایشان آن را خوانده بودند، در واقع اصلا به این موضوع فکر نمی‌کردم که روزی این رباعی آنقدر معروف شود و مورد استقبال قرار بگیرد. این امر بطور حتم در وهله اول لطف پرورگار و سپس نگاه خود شهدای والا مقام بود که اتفاق افتاد وگرنه عرفان‌پور کسی نیست که بخواهد چنین کاری کند . در زمانی که این خبر به من رسید دوستی به شوخی بهم گفت « اشک آقا را در آوردی خدا اشکتو در بیاره » ( با خنده ) چه سعادتی بالاتر از این اشک ریختن‌ها...

از آخرین اثرتان چه خبر؟ مجموعه‌ای در دست چاپ دارید؟

یک مجموعه رباعی دارم که بلافاصله بعد از مشخص شدن ناشر به چاپ می‌رسد، این مجموعه متشکل از شعرهای متنوع با مضامین مختلف  است که امیدوارم به نمایشگاه کتاب امسال برسد. 

با توجه به اینکه پدر شما هم مداح است و از نوجوانی در هئیات بودید، شده خودتان مداحی کنید و یا از اشعارتان در مداحی های پدرتان و یا مداحان دیگر استفاده کنند؟

خودم هیچ وقت توفیق مداحی نداشتم اما خب برای پدرم در دوران نوجوانی و جوانی شعر می‌گفتم البته سرودن شعر آیینی و  به اصطلاح هیئتی را از بدو ورودم در دانشگاه امام صادق(ع) شروع کردم. 

می‌توان گفت ورودتان به دانشگاه امام صادق(ع) و حلقه دوستی شما با آقایان مطیعی و سیار بهترین بهانه شد تا بیشتر شعرهایتان پیرامون مضامین ولایی و انقلابی باشد ؟

عقیده من بر این است که شعرهای هیئت یا مداحان نباید صرفا در مدح و مرثیه باشد بلکه باید به اصل و تقویت انقلاب اسلامی و مسائل روز جهان اسلام و تشییع را از دیدگاه حسینی بپردازد . البته شعر هیئتی محکم‌تر است که بتواند این شاخصه را برجسته کند و تا به امروز خوشبختانه ما در هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع) توانستیم تعامل خوبی را با هم مسیر بودن مسائل روز جهان اسلام داشته باشیم، و تا به امروز می‌توانم بگویم که هیئت میثاق باشهدا از معدود هیئت هایی است که با برنامه منظم و سیاست‌های تعیین شده بصورت خیلی جدی و تخصصی با حضور خود دانشجویان امام صادق(ع) برپا می‌شود. این اعتقاد را داشتیم که هیئت ما باید در تراز انقلاب اسلامی باشد و در مسیر تحقق اهداف، ارزش ها و آرمانهای انقلاب اسلامی حرکت کنیم. 

حرف حساب در قاموس شاعران اهل بیت(ع) نمی‌گنجد/ فرهنگ عاشورا فقط با شور زنده نمی‌ماند

آیا هیئت‌های دیگر از سبک کار و شعرهای شما استقبال کردند؟

تا به امروز خدا را شکر بسیاری از هیئات دیگر استان‌ها بودند که از ما تقلید کردند و حتی خواستار این شدند که بسیاری از اشعار ما را هم برای ارائه مراسم خود بگیرند، این اتفاق خوبی است که کم کم این نوع از هیئات در میان مردم رواج پیدا کرده است و ما استقبال می‌کنیم. 

این را قبول دارید که هیئت میثاق با شهدا سبکی نو را در برپایی هیئات مذهبی شکل داده است؟

سابق بر این هیئات و مداحان دیگری هم بودند که با مضامین انقلاب اسلامی و با توجه به مسایل روز جهان اسلام اجرا می‌کردند ، اما ما در هیئت میثاق با شهدا برای اولین بار بصورت خیلی جدی بر روی ارزش های انقلاب اسلامی متمرکز شده است و شعر هیئتی را با توجه به مباحث مسائل روز جهانی بیان می کنیم. در واقع شعر هیئت با شعرهای انقلاب اسلامی آمیخته شده و ما پیش از این هم این نوع شاعران و مداحی را داشته ایم و داریم. 

چرا ما شعر های شما را بیشتر در مداحی‌های میثم مطیعی می‌شنویم؟ برای دیگر مداحان هم شعر گفنه‌اید؟

دانشگاه امام صادق(ع)  و هیئت میثاق با شهدا اولین هیئتی بود که به طور جدی در آن مشغول شدم و با توجه به وقت کم و مشغله کاری که دارم تنها وقت می‌کنم برای اولین جا و هیئتی شعر بفرستم که در آن شروع کردم. با این حال من با دیگر مداحان مانند آقای حدادیان نیز مشارکت داشته‌ام.

در مداحی هم مانند عالم موسیقی ابتدا ملودی ساخته می‌شود و بعد شعر؟ اصلاً در جامعه مداحان شعر سفارشی داریم؟

شعر هیئت معمولاً با موضوع سفارشی است و این موضوع بر خلاف عالم موسیقی که ترانه و ملودی با هم حرکت می‌کند ، در مداحی کار شاعر به مراتب سخت‌تر است چون هم باید ریتم و ملودی و همچنین سفارش مداح را رعایت کند. اما برکتی که در کار شاعری شعر هیئت است را نمی توان با عرصه‌های دیگر مقایسه کرد، در قاموس و چارچوب شاعران مذهبی هیچ گاه حرف از بحث مالی به میان نمی‌آید و صرف این عشق و علاقه به اهل بیت است که حرف اول را می‌زند. 

بنظر شما چقدر جای شعر خوب در مداحی‌های امروزه خالی هست؟

خوشبختانه وضعیت شعر هیئت‌های مذهبی ما روز به روز بهتر می‌شود و اشباهات و کج‌روی هایش کاهش پیدا می‌کند، البته مانند دیگر حرفه‌ها هنوز افراد مغرضی وجود دارند که بخواهند شعر هیئت را به انحراف بکشند و از ارزش و تاثیر گذاری آن کم کنند اما چیزی که در اشعار آیینی و مذهبی ما وجود دارد فضای تشیع و شیعه است که باید آن را جدی گرفت. نباید بگذاریم با اشعار خود شعور و فرهنگ عاشورا را به تنزل بکشند و بخواهند فقط با شور حداقلی آن را زنده نگه دارند که اگر این مسیر به جلو حرکت کند وارد جریانات خطرناکی می‌شویم که مبارزه با آن بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

شعرهای انقلابی و هیئتی چه معیار و مولفه‌هایی دارد؟

ما در نظریات مختلف تعریف‌های متفاوتی در خصوص شعرهای انقلابی داریم. شعر انقلابی، شعری است که در چارچوب قانون و برپایه اصل فرهنگ و ارزش های انقلاب اسلامی باشد و شعری که خارج از این چارچوب تعریف شده باشد نمی توان آن را شعر انقلابی تلقی کرد. شعر انقلابی در مقابل ظلم و بی عدالتی می‌ایستد و تکیه بر جهان تشییع و آینده روشن جهان اسلام دارد. 

از دیدار با رهبر انقلاب خاطره ای دارید؟

خاطره آن روز بسیار برای من به یاد ماندنی و لذت بخش بود و است من برای اولین بار 17 سالم بود که در محضر آقا حاضر شدم و می توانم بگویم که تشویق‌های ایشان و لطف پروردگار بسیار راهنما و و مشوق من در این مسیر بود  و رباعی معروف دوباره بهانه ای شد تا به دیدار مقام معظم رهبری بروم.

ما سینه زدیم بی صدا باریدند 
از هر چه که دم زدیم آنان دیدند 
ما مدعیان صف اول بودیم 
از آخر مجلس شهدا را چیدند...


گفت‌و‌گو از محدثه نعمتی




برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید



انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار