به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مَثَل، به مثابه نمودی برجسته، در مجموعه هنر ملی جایی خاص را به خود اختصاص داده است. وجه مثبت و معتبر در تعریف مثل، آن خاصیتی است که موجب میشود تا کلامی در تداول عامه مقامی پایدار کسب کند. به عبارت صریحتر سخن منظوم و منثوری که حامل پیامی مشخص است، وقتی اعتبار مَثَل را به دست میآورد که در گفتار مردم تکرار شود و کاربرد یابد (احمد پناهی سمنانی).
هر اندازه ملتی از تاریخ تمدن غنیتری برخوردار باشد، مثلهای بیشتری هم در آن رواج مییابد. دانستن مثلها گفتن و نوشتن را آسان میکند. چرا که این جملات کوتاه آسانتر بر دل مینشیند و مکالمه را کوتاه میکند. البته باید توجه داشت که مثلها را درست و بجا استفاده کرد.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز حکایت کوتاهی را از ضربالمثل «شال و کلاه کردن» میخوانید.
هر گاه کسی آماده و مهیای رفتن باشد، لباسی رسمی به تن کند تا در مجلسی حضور یابد، از عبارت مثلی بالا استفاده میشود. البته این عبارت تمثیلی در بیشتر مواقع به صورت مزاح و شوخی بیان میشود.
سابقاً این طور بود که شالی را به کمر میبستند و بعد لباس بلندی را روی آن میپوشیدند. شال به کمر بستن رسم دیرینه لباس پوشیدن ایرانیها بود، تا اینکه پهلوی آمد و آن را ممنوع اعلام کرد و دستور داد که مردم به شیوه اروپایی لباس پوشند.
عبارت «شال و کلاه» را دهخدا اینگونه مطرح کرده است که به لباس وزرا اطلاق میشد، لباسی زربفت و شال ابریشمی که به کمر میبستند و کلاهی که بر سر مینهادند و با آن در مجالس رسمی حاضر میشدند.
در حال حاضر هم با اینکه شاید دیگر کمتر کسی شال به کمر ببندد و کلاه پوستین بر سر بگذارد، اما همچنان این عبارت «شال و کلاه کردن» رایج است و به هنگامی که فردی عزم رفتن به جایی را دارد، گفته میشود در مثل می گویند: «فلانی شال و کلاه کرده» یا «کجا دوباره شال و کلاه کردی؟»
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/