هر شب با یک داستان واقعی؛

هیئتی ویژه بانوان که با قهوه و نان قندی از عزادارن پذیرایی می‌کند/ پادشاهی که به خادم امام حسین(ع) لقب "اخوی" داد

از کوچه‌ افشار که وارد می‌شویم،‌ در اواسط کوچه سمت چپ کاشی‌های فیروزه‌ای تجلی می‌کند که بر روی آن نوشته شده بود، "حسینیه سادات اخوی"‌، درب چوبی حسینه که باز شود با فضایی غیر قابل تصور روبرو می‌شویم.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، گزارش امشب مربوط به تنها حسینیه ویژه بانوان(البته در سال‌های اخیر مکانی نیز برای استقرار آقایان در این حسینیه قرار داده شده است) در کشور است که حاج جواد سادات اخوی متولی این مکان مذهبی است،  مکانی که درست در چهار سرچشمه، کوچه افشار به صورت خیمه نمایان شده است.
 
حاج جواد که الان حدود 50 سال سن دارد و تنها بازمانده خاندان سادات اخوی‌ها است، گفت: حسینیه ویژه بانوان که در دوران قاجار برای رفاه حال عزادارن امام حسین(ع) توسط پدربزگ پدربزگش تاسیس شد، مورد استقبال زنان و دختران قرار گرفت، چرا که در آن زمان‌ها مرد‌ها بد می‌دانستند که ناموس‌هایشان در عزاداری حسینیه‌ها و تکیه‌های محرم در خارج از منزل شرکت کنند.


 
این پیر غلام امام حسین(ع) بیان داشت: تاسیس حسینیه سادات اخوی‌ها باعث شد تا زنان هم با تجمع کنار یکدیگر بتوانند، عظمتی از عزای محرم را به نمایش بگذارند و با سرور و سالار شهیدان بیعتی دوباره داشته باشند.
 
از کوچه‌ افشار که وارد می‌شویم،‌ در اواسط کوچه سمت چپ کاشی‌های فیروزه‌ای تجلی می‌کند که بر روی آن نوشته شده بود، "حسینیه سادات اخوی"‌، درب چوبی حسینه که باز شود با فضایی غیر قابل تصور روبرو می‌شویم.
 
وارد حسینه که می‌شویم، ‌دست چپ آبدارخانه بزرگی است که روی یک سنگ بزرگی صد‌ها استکان چای قرار دارد، حاج جواد درباره این استکان‌ها گفت: خانم‌هایی که برای عزاداری به این حسینیه می‌آیند، رسم دارند که برای گرفتن حاجات استکان‌ها را باخود می‌برند و وقتی حاجتشان برآورده شد،‌ بازپس می‌آورند.


 
البته به گفته متولی این هئیت،‌ حاجتمندانی که یک استکان می‌برند، پس از برآوده شدن حاجتشان 12 استکان به همراه قوری، قند و چای به حسنیه هدیه می‌دهند.
 
حاج جواد سادات اخوی در پاسخ به سوال خبرنگار ما، مبنی بر اینکه چطور به اخوی‌ شهرت پیدا کرده‌اید، ‌پاسخ داد: پدربزرگ ،‌پدربزرگش در دوران شاهنشاهی مظفرالدین شاه به این شهرت دست یافت.
 
وی درباره جزئیات این ماجرا گفت: روزی شاه به شدت مریض شد، طبیبان از او قطع امید کردند ولی بعد جد بزرگ ما به عیادت شاه رفت و در حقش دعا کرد که شاه پس از چند روز از بستر بیماری بیرون آمد و وقتی جویای نحوه مداوا و طبیبش شد، مشاوران گفتند که شما با دعای یک سید بهبود پیدا کردید. سپس شاه، جد بزرگ ما را فرا خواند و به او بیان کرد که شما از این پس "اخوی"(بردار) من هستید و اگر درخواستی مد نظرتان هست بگوئید تا اجابت شود.
 


حاج جواد ادامه داد: جد ما نیز از شاه خواست تا حسینیه ساداتیه منطقه سرچشمه که قبلا شکل گرفته بود،‌گسترش پیدا کند وبزرگتر شود که سرانجام پس از گسترش ‌این مکان به "سادات اخوی" معروف شد و مردم ما را نیز "سادات اخوی" می‌شناسند.
 
به گفته این پیر غلام امام حسین(ع) از آن دوران تاکنون دهه اول محرم درب حسینیه برای عزاداری رو به بانوان کاروان امام حسین(ع) گشوده می‌شود که در 12 سال اخیر ایام فاطمیه و شهادت سایر امام و معصومان نیز به آن اضافه شده است.


 
داخل حسینیه که وارد می‌شویم در کنار تمامی سیاهه‌های منقوش و قدیمی کتیبه‌های را می‌توان دید که برای 130 سال گذشته است ولی در میان آثار تاریخی این حسینیه می‌شود به قدیمی ترین شیء اشاره کرد که در صندوقچه حسینیه نگهداری می‌شود  و آن هونگی مربوط به 200 سال گذشته است که روی آن به طور مکتوب نوشته شده است، "وقف حسینیه سادات اخوی".
 
حاج جواد می‌گفت: در این حسینیه هنوز رسم و روش گذشته اجرا می‌شود، به طور مثال خانم‌ها برای پذیرایی از قهوه و نان قندی استفاده می‌کنند، چراکه در دوران قاجار به این روش از عزادارن پذیرایی می‌شده است.


 
در بالای حسینیه منبری 4 پله داشت، از چوب ظاهرش مشخص بود که قدمتی کهن دارد، حاج جواد درباره این منبر گفت: مردم به نیت برآورده شدن حاجات زیر این منبر نماز می‌خوانند و این اعتقاد از دوران قاجاریه بوده است،‌و  قنداقه اغلب پادشاهان قاجار از زیر این منبر عبور کرده است.
 
وسط حسینیه جای حوضی بود که الان جایش خالی بود دقیقا مثل مسجد ارگ ولی با این تفاوت که الان دیگر آن حوض در حسینیه وجود ندارد و از سیمان پر شده است و جایش نیز زیر فرش‌ها پنهان شده است.

 

وقت رفتن بود، از خادمان هیئت پرسیدم که حاج جواد گفت: معمولا حسینیه خادمی جدید نمی‌گیرد و این سمت در این مکان از پدران به پسران ارث می‌رسد و این رسم هم از زمان گذشته بر جای مانده است .
 
قبل از غروب بود که از حسینیه خارج شدیم، اما حاج جواد نگذاشت عکسی یادگاری با او بیاندازیم، سرانجام درب چوبی بر روی پاشنه چرخید و با قفلی بزرگ بسته شد.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
سحر
۰۸:۱۰ ۱۱ آبان ۱۳۹۳
الان ایتن خبر حوادثه؟؟؟؟؟؟؟؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۳۱ ۱۱ آبان ۱۳۹۳
خیلی جالب بود
آخرین اخبار