بادامچیان در پاسخ به ادعاهای اخیر فرشاد مومنی:

ظلم موسوی و بنی صدر به شهید آیت فراموش نشدنی است

بادامچیان در واکنش به اظهارات فرشاد مومنی گفت: میرحسین مواضع حزب و آیت‌الله شهید بهشتی و سایر مؤسسین و شورای مرکزی حزب را درباره مصدق در روزنامه‌ای که امانت حزب در دست او بود رعایت نمی‌کرد و به همین دلیل مورد انتقاد و اعتراض بدنه حزب و برخی از جمله شهید اسلامی قرار گرفت.

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران،‌ در پی درج مصاحبه‌ فرشاد مومنی درباره شهید آیت‌الله دكتر بهشتی و حزب جمهوری اسلامی در یکی از سایت‌های خبری اسدالله بادامچیان به این اظهارات واکنش نشان داد.

متن نامه بادامچیان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مؤتلفه به شرح ذیل است:

اخیراً پایگاه اطلاع رسانی خبر آنلاین مصاحبه‌ای را با آقای فرشاد مومنی در باره شهید آیت‌الله دكتر بهشتی و حزب جمهوری اسلامی داشته است که مطالب خوب و ارزشمندی را در باره حزب و آن شهید بزرگوار و فضای حاکم در حزب و در سال‌های اولیه بیان کرده‌اند.

از این بابت به سهم خود تشکر دارم.

 اما در باره این بنده مطالبی گفته‌اند که موجب تاسف شده و روشی را پیش گرفتند که خلاف آن روش و منشی است که از شهید بهشتی نقل کردند.

به نظرم اگر ایشان این مطالب را در محضر آیت‌الله شهید بهشتی می‌گفتند مسلماً آن بزرگوار بیش از آنچه نسبت به آن روحانی ناراحت و برافروخته شدند که نسبت ناروایی به بنی صدر داده بود، ناراحت و برافروخته می‌شدند. زیرا آن نسبت به کسی بود که همه می‌دانند وابسته به استکبار و مهره آنهاست و این نسبت ها نسبت به کسی است که عضو شورای مرکزی و همراه شهید بهشتی درطول سال‌های دراز بوده است.

انشاءالله جناب آقای مومنی این را خود چاره سازند تا روح آن شهید جاودانه تاریخ از ایشان آزرده نباشد.

آقای مومنی گفته‌اند چیزهایی كه امروز آقای بادامچیان مطرح می‌کنند بیش از حد کینه جویانه و اغلب نادرست و بعضاً دروغ است، خود ایشان قبول دارند که این نسبت‌ها از نظر شرعی و قانونی اگر قابل ثبت و همراه مستندات و مدارک نباشد گناه است و پیگیری قانونی دارد.

من قصدم پیگیری قانونی این گونه سخنان نیست ولی از ایشان صراحتا و جدی می‌خواهم آنچه که به نظر ايشان من گفته‌ام و دروغ است را مشخص بفرمایند تا من مستند پاسخ دهم که آن موضوع دروغ نبوده و من انشاءالله اهل دروغ نخواهم بود.

نکته دیگر اینکه ایشان گفته‌اند چیزهایی را بیش از حد کینه جویانه مطرح می‌کنم. امیدوارم ایشان بتوانند ثابت کنند که من چگونه کینه جویی کرده‌ام. زیرا خود به ياد ندارم که کاری را بخاطر انتقام از کسی یا جزیانی سیاسی یا حتی میرحسین موسوی انجام داده باشم.

ایشان و همه می‌دانند که میرحسین موسوی در حزب بیش از همه علیه بنده تهمت و شایعه سازی کرد ولی در هر مورد با پاسخ من همه متوجه شدند که او با اغراض سیاسی امثال این مطالب را گفته است. اما من پیگیری نکردم و کینه‌ای هم با او نداشته‌ام.

آنچه در باره او گفته‌ام، به ویژه در باره فتنه انشاءالله موجب انجام وظیفه شرعی است. به ویژه در باره فتنه و اینکه به گفته مرحوم آقای عسگراولادی که آقای مومنی تصریح کرده‌اند که او را به صدق و صفا و تخلق به اخلاق می‌شناسند و انصاف بالای او را می ستایند، مهندس موسوی بازی خورده و مفتون سران فتنه است که سران فتنه آمریکا، انگلیس و صهیونیسم هستند.

اکنون اگر آقای فرشاد مومنی که جزو گروه میرحسین موسوی در حزب به حساب می‌آمدند، از روشنگری‌های بنده که به حکم وظیفه است - و کمی از زیادتی می‌باشد- عصبانی هستند، من نمی‌توانم تکلیف دینی و سیاسی خود را در این دوره پایانی عمر بخاطر جلب رضایت این و آن کنار بگذارم و عافیت‌طلبی پیشه کنم.

در باره شهید آیت و ظلمی که از طرف بنی صدر و میرحسین و دار و دسته‌اش در حزب بر او رفت، من نمی‌توانم نظرم را نگویم و‌الا بنده جزو گروه دکتر آیت در شورای مرکزی حزب نبودم و حتی در عین اینکه نظر امام خمینی(ره) را در باره دکتر مصدق - که او را مسلم نمی‌دانستند - قبول داشتم، اما با دکتر آیت اختلاف دید داشتم و دارم.

 مسئله قبول و باور به مصدق و بزرگ انگاشتن او در روزنامه جمهوری اسلامی تحت مسئولیت موسوی، يكي از مواردی بود که مربوط به دید میرحسین  در رابطه با شاگردی او نزد دکتر پیمان بود نه اینکه تمایلاتی به دفاع از خدمات مصدق باشد که منعی در باره آن وجود داشت.

در واقع میرحسین مواضع حزب و آیت‌الله شهید بهشتی و سایر موسسین و شورای مرکزی حزب را در باره مصدق در روزنامه‌ای که امانت حزب در دست او بود رعایت نمی کرد و به همین دلیل مورد انتقاد و اعتراض بدنه حزب و برخی از جمله شهید اسلامی که آقای مومنی بحق از او به نیکی یاد کرده‌اند، قرار داشت.

آقای مومنی بخاطر داشته باشند که شهید اسلامی نامه‌ای به این جانب به عنوان دبیر اجرایی حزب جمهوری اسلامی نوشته است که در آن موسوی را به اجرای تمایلاش نسبت به سازمان منافقین و روزنامه مورد نقد جدی قرار داده و میرحسین نیز نامه‌ای به من نوشته است که پاسخی به شهید اسلامی است این اسناد مکتوب است و قابل انکار نیست.

به هر حال حزب جمهوری اسلامی، حزبی که اعضای شورای مرکزی آن وحدت در مواضع داشته باشند نبود و این را بنده بارها توضیح داده‌ام که ضرورت آن مرحله از انقلاب اسلامی، این بود که به صورت جبهه اي از دیدگاه ها و افراد مختلف العقیده ولی تابع امام خمینی(ره) باشد، تا در حزب افکارشان مطرح شود و بتدریج نزدیکی افکار و انتخاب خط مشی هماهنگی پدید آید و از طرفی مملکت دستخوش حزب‌سازی‌ها و حزب‌بازی‌ها نشود. لذا از همه گونه افراد دعوت شد، حتي از بنی صدر هم دعوت شد، او گفت چون قطب زاده را دعوت کرده‌اند من نمی‌آیم و نیامد.

قطب زاده دعوت شد يك يا دو بار در جلسه شورا شرکت کرد ولی بعد نیامد. از پیمان دعوت شد در نشريه‌اش نوشت این حزب ورشکسته از اعتبار رهبر ما می‌خواهد خود را آبرو ببخشد و او نیامد، از داريوش فروهر دعوت شد، يكبار آمد و ديگر نيامد.

بنده در خدمت شهید بهشتی در تمام این دعوت‌ها و جریانات بودم، لذا نیازی نیست که آقای مومنی رفتار شهید بهشتی را در باره عدم اهانت و بدگویی نسبت به بنی‌صدر، مورد تحلیل قرار دهند و بعد به کسی که بهشتی به او محبت وافر داشته نسبت دروغ و کینه‌توزی بدهند. امیدوارم این تذکر موجب شود که آقای مومنی در نظرات خود تجدیدنظر فرمایند.

انتهای پیام/  
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار