ریشه یابی دلایل شعار انحرافی "نه غزه، نه لبنان"

ارسال پیام از تهران به تل‌آویو/ تندورها چرا در سال 88 شعار نه غزه نه لبنان دادند؟

مسلمانان ایران، ساکنان همه سرزمین‌های اسلامی را هموطن خود و ملت‌های فلسطین و لبنان را عمق استراتژیک انقلاب اسلامی و خط مقدم مبارزه علیه رژیم جعلی اسرائیل دانسته و این اصلی‌ترین درس امام خمینی به آن‌ها بوده، اما سؤال اینجاست که چرا جریانات اپوزیسیون داخلی درصدد القای تضاد این موضوع با منافع ملی بوده‌اند؟

به گزارش خبرنگار دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران، وقتی 5 سال پیش عده‌ای در روز قدس شعار نه غزه نه لبنان سردادند و دل مسلمانان را شکستند، نتیجه اشتباه برخی افراد در راه دادن عناصر تندرو، سکولار و لائیک به جریان خود روشن شد.

چند روز پیش هم وقتی روزنامه‌های منتسب به جریان اصلاح‌طلبان به صورت یکپارچه از پوشش اخبار جنایات اسرائیل در غزه خودداری کردند، شک و شبهه‌ها نسبت به این جریان بیشتر شد.

 


قضیه فلسطین به عنوان مهم‌ترین دغدغه جهان اسلام نه تنها محدود به زمان و مکان خاصّی نمی‌شود، بلکه در ادوار طولانی و در دیدگاه کشورهای مختلف، به عنوان حیاتی‌ترین موضوع سوق‌الجیشی جهان مطرح بوده است.
 
حمایت بی‌وقفه دولت‌های انگلیس و آمریکا و لابی یهودیان متنفذ در این کشورها از رژیم صهیونیستی و مخارج سنگین صرف مالیات ملت‌های اروپا و آمریکا در جهت حمایت از این رژیم، نمونه‌هایی از موارد مشخص کننده اهمیت فلسطین برای آن‌ها است.
 
آنچه سبب شده تا فلسطین به یک دغدغه تبدیل شود، واقعیت غم انگیز و تحمیلی است که بر ملت آن در 65 سال گذشته رفته و یک رژیم جعلی و غیرقانونی را با اشغالگری، ترور،جنگ و جنایت علیه بشریت در این سرزمین حاکم کرده است.

روندی که مورد اعتراض مجامع بین‌المللی نیز قرار گرفته اما به دلیل نفوذ لابی‌های صهیونیستی در کشورهای غربی و عدم اقدامات مؤثر از سوی کشورهای اسلامی به گسترش فرآیند آوارگی ملت فلسطین و نسل‌کشی از آن ملت انجامیده است.
 
از ابتدا نیز مسائلی مانند فریب دادن اعراب توسط انگلیس، تحرکات لابی یهود در آمریکا، افسانه کشته شدن 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم(هولوکاست)، جنگ علیه اعراب و... باعث ایجاد و تداوم این ظلم روزافزون بر مردمان فلسطین شده است.
 
با تأثیر مثبت انقلاب اسلامی(1979 م.) و حمایت‌ نظام جمهوری اسلامی ایران از روند مبارزات مردمی در فلسطین و مواردی همچون افزایش تحرکات انتفاضه(قیام مردمی)، الگوی اسلام‌گرایی و مبارزات شهادت‌طلبانه، تقویت روحیه دینی و معنوی فلسطینیان، تشکیل جنبش‌های مقاومت "جهاد اسلامی" و"حماس" در فلسطین و تأثیر "حزب‌الله" لبنان در مرزهای فلسطین اشغالی، پیروزی‌های ارزشمند این جنبش‌ها و گسترش جبهه مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه و... قضیه فلسطین به دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران تقسیم شده و موجب تقویت توجهات جهانی به این مسأله شده است.
 
از آنجا که نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری"امام خمینی" (ره) از آغاز یک جنبش ضد اسرائیلی و علیه منافع صهیونیسم در منطقه بوده، همواره باید به یاد داشت که انقلاب ایران حرکتی اسلامی بود که آرمان‌هایی همچون اتحاد اسلامی و مقاومت اسلامی را در بر می‌گرفت.

 

در واقع مردم ایران ساکنان همه سرزمین‌های اسلامی را هموطن خود دانسته و این اصلی‌ترین درس امام خمینی(ره) به آن‌ها بوده است. با وجود آنکه ملت‌های فلسطین و لبنان خط مقدم مبارزه علیه رژیم جعلی اسرائیل هستند، اما عده‌ای حمایت‌ از ملت مظلوم فلسطین را منافع خود می‌دانند!
 
درحالی‌که دولت آمریکا از فرسنگ‌ها دورتر با همه توان مالی و سیاسی خویش و با صرف مالیات‌های سنگین ملت خود در جهت منافع اسرائیل و کشورهای اروپایی نیز مانند گروگان‌های سیاسی و دیپلماتیک صهیونیست‌ها، در قضیه فلسطین به سود رژیم غیرقانونی و جعلی وارد می‌شوند، اما جمهوری اسلامی ایران که هم به دلیل تهدیدات منطقه‌ای اسرائیل و هم از لحاظ حمایت از مسلمانان هم‌وطن و هم‌کیش خود به دفاع از جنبش‌های مقاومت می‌پردازد توسط برخی افراد در داخل کشور به صورت عامدانه و یا غافلانه گناهکار تلقی می‌شود!
 
 
در حالی‌که با توجه به بودجه‌های سنگین آمریکا و کشورهای غربی در حمایت از صهیونیسم در منطقه، ملت مسلمان و انقلابی ایران با تأسی از امام و رهبر خود و با درک تکلیف شرعی کمک به برادران و خواهران فلسطینی خود را درک کرده‌اند.
 
پس از وقوع بزرگ‌ترین انقلاب قرن بیستم یعنی انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت نیروهای مذهبی، موضوع دفاع از ملت فلسطین در اولویت تمامی جریانات سیاسی درون حکومت قرار گرفت و به شدت از سوی مردم انقلابی و مسلمان ایران نیز حمایت شد.
 
مقامات اسرائیل وقوع انقلاب اسلامی در ایران را زلزله‌ای دانستند که آثار هولناک آن بعدها بر صهیونیسم وارد خواهد آمد! (به نقل از "موشه دایان" وزیر خارجه اسرائیل- 25 بهمن 1357 ه.ش- روزنامه کیهان)
 
 
به هرحال در میان جریانات سیاسی ایران، همگرایی و بعضاً واگرایی‌‌هایی در قبال مسأله فلسطین وجود داشته است. برخی تحرکات خاص برای تبدیل مسأله فلسطین به یک موضوع فرعی و دست چندم و در نهایت فشار برای خارج کردن ایران از جبهه مقاومت اسلامی علیه صهیونیسم بوده است.
 
این تحرکات خاص از سوی جریانی معارض در شعارهای روز قدس سال 1388 ه. ش نمود پیدا کرد.


 


سران اصلی فتنه که مدعی مذهبی بودن و طرفداری از آرمان‌های اصیل انقلاب و امام خمینی(ره) بودند، نه تنها شعار "نه غزه نه لبنان" را محکوم نکردند بلکه در برابر آن سکوت کرده و بیانیه صادر می‌کردند.
 
از سوی دیگر، با توجه به انقلاب‌های مربوط به بیداری اسلامی در کشورهای منطقه  باید به یاد داشت که آغاز این بیداری در نهضت امام خمینی(ره) در ایران بوده است.
 
در این نوشتار نشان می‌دهیم که جمهوری اسلامی ایران در جهت تداوم اعتبار دینی خویش، همواره منافع ملی خود و همه کشورهای اسلامی را در گروی مبارزه با اهداف نامشروع اسرائیل و دفاع از ملت‌های مسلمان منطقه می‌داند و الگوی مقاومت را حمایت می‌کند.

بررسی نظرات و اعتقادات مختلف جریانات داخلی درباره قضیه فلسطین با هدف آگاه شدن جریانات فعال مذهبی از دلایل موضع‌گیری‌های این جریانات و ارائه راهکارهای مشخص و متقن برای تداوم حمایت جمهوری اسلامی ایران از مبارزات اسلامی ملت فلسطین و تحکیم پیوند منافع ملی و مصلحت دینی و آگاه سازی جریانات داخل کشور از مضرّات همراهی با اپوزیسیون خارج نشین و ضد مذهبی و همچنین آفات حرکت در جهت خواست صهیونیسم بین‌الملل از جمله اهداف این نوشتار است.
 
سؤال اینجاست که چرا نیروهای فعال مذهبی و انقلابی در جمهوری اسلامی ایران به حمایت از ملت فلسطین در مبارزه با رژیم صهیونیستی اعتقاد داشته، اما جریانات اپوزیسیون درصدد القای تضاد این موضوع با منافع ملی بوده‌اند؟
  
اسلام‌گرایان سیاسی (نهضت فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی، گروه آیت‌الله کاشانی- مجمع مسلمانان مجاهد-، نهضت و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و روشنگری روحانیونی مانند شهید آیت‌الله مطهری و...) بیشترین تلاش‌ها را برای دفاع از حقوق ملت فلسطین انجام داده و با به قدرت رسیدن این جریان و نامشروع دانستن رژیم صهیونیستی، به مسأله فلسطین به عنوان دغدغه اصلی جهان اسلام اهمّیت ویژه‌ای دادند؛

در حالی‌که پس از انقلاب اسلامی، جریانات اپوزیسیون خارج‌ نشین به همراه برخی گروه‌ها در داخل کشور درصدد القای تضاد میان منافع ملی ایران با حمایت از فلسطینیان برآمده‌اند.
 
نطفه ضد صهیونیستی نهضت بزرگ اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) از همان ابتدا و نامشروع دانستن رژیم اسرائیل، اعتقاد به مظلومیت ملت مسلمان فلسطین، اعتقاد به مسأله فلسطین به عنوان دغدغه اصلی جهان اسلام، از دلایل عمده حمایت حکومت مذهبی و انقلابی ایران از ملت فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی بوده است.
 
در حالی‌که عدم اعتقاد به اسلامی بودن انقلاب ایران، عدم اعتقاد به مصلحت دینی، عدم همراهی کامل نظری و عملی با آرمان اصلی امام خمینی(ره) در مبارزه با اسرائیل، همراهی آگاهانه یا ناآگاهانه برخی عناصر انقلابی سابق با اهداف دشمنان کشور، مطرح نمودن ناسیونالیسم  افراطی، ورود نیروهای سکولار و لائیک به برخی جریانات در ادوار مختلف اپوزیسیون داخلی، و در اپوزیسیون خارج نشین نیز دشمنی با مبانی الهی و اسلامی انقلاب ایران، تأکید سلطنت‌طلبان و ملی‌گرایان بر ناسیونالیسم باستانی، تبدیل سازمان مارکسیستی و التقاطی مجاهدین خلق(منافقین) به سازمانی آمریکایی و صهیونیستی و در نهایت ایجاد هرج و مرج به منظور براندازی جمهوری اسلامی  از علل و عوامل القای تضاد میان منافع ملی ایران و حمایت از ملت فلسطین بوده است.
  


 


بحران اشغال فلسطین و تشکیل رژیم صهیونیستی

واقعیت غم‌انگیز و تحمیلی که بر ملت فلسطین در 65 سال گذشته رفته، یک رژیم جعلی و غیرقانونی را با اشغالگری، ترور،جنگ و جنایت علیه بشریت در این سرزمین حاکم کرده است.

ابتدای قرن بیستم میلادی درحالی‌که مسلمانان،مسیحیان و کلیمیان به خوبی و با مسالمت در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، طرح امپریالیستی غرب با به راه انداختن جنگ جهانی اول، سرزمین‌های اسلامی را تجزیه کرده و حاکمان دست نشانده خود را در کشورهای تازه تأسیس خاورمیانه قرار داد.  

فلسطین، تنها سرزمین در این منطقه بود که حتی به ظاهر نیز استقلال نیافت و حق تعیین سرنوشت برای مردم آن به رسمیت شناخته نشد! بلکه با پایه‌ریزی حضور صهیونیسم در فلسطین با زور و ارعاب،سیاست نیرنگ انگلستان علیه اعراب، توجیهات افسانه‌ای برای قوم یهود، طرح مسأله هولوکاست (یهودی کشی در جنگ جهانی دوم) و سرانجام، اشغالگری به وسیله نیروی اسلحه و قتل عام دسته جمعی مردم فلسطین و حمایت حکومت آمریکا تحت تأثیر لابی صهیونیسم از این جنایات و علیرغم مخالفت برخی از مجامع بین‌المللی و کشورهای جهان، در سال 1948 م. رژیمی غاصب به نام اسرائیل در سرزمین فلسطینیان تشکیل شد.

بنابراین، قضیه فلسطین مهم‌ترین دغدغه جهان اسلام بوده که به زمان و مکان خاصی محدود نمی‌شود. عدم اقدامات مؤثر از سوی کشورهای اسلامی در برابر حاکمیت لابی‌های صهیونیستی در جهان، موجب گسترش فرآیند آوارگی ملت فلسطین و نسل‌کشی از آن‌ها شده است.

در این میان، دولت‌های غربی اعم از انگلستان، آمریکا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی تحت نفوذ لابی صهیونیسم در این کشورها با صرف مخارج سنگین از مالیات ملت‌های خود، به حمایت از اسرائیل پرداخته‌اند.

اسرائیل در 4 جنگ با کشورهای عربی طی سال‌های 1948، 1956، 1967 و 1973 بخش گسترده‌تری از فلسطین به‌خصوص "بیت‌ المقدس" و همچنین بخش‌هایی از مصر(صحرای سینا) و سوریه (بلندی‌های جولان) را به اشغال خود درآورد.

حکومت‌ها و ارتش‌های عربی طی این 4 جنگ با تفکرات ناسیونالیسم و سوسیالیسم عربی(ملی‌گرایی وچپ‌گرایی‌عرب) درصدد آزادی سرزمین‌های اشغالی بودند اما ناکارآمدی این تفکرات در عمل ثابت شد.

برخی از سازمان‌های فلسطینی نیز با اتکا به همین اندیشه‌ها مبارزات خود را سامان می‌دادند که در نهایت منجر به سازش و مصالحه برخی با اسرائیل و انزوای برخی دیگر شد.  

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که با اتکا به مکتب اسلام سیاسی، رهبری قاطعانه "امام خمینی" و بسیج توده‌های مردمی، رژیم دست نشانده پهلوی را ساقط کرد و موجب از دست رفتن منافع آمریکا و اسرائیل در ایران شد، جهت دیگری به قضیه فلسطین داد.  

آرمان آزادی فلسطین و نابودی اسرائیل، از ابتدا توسط "امام خمینی" و نهضت اسلامی ایران مطرح شده بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی نیز سیاست دفاع از ملت مظلوم فلسطین و سایر ملل تحت ستم ادامه یافت.

پس از آن بود که سیاست‌ سازشکارانه برخی اعراب با اسرائیل شکست خورد و جنبش‌های مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین و همچنین قیام‌های مردمی فلسطینیان به پیروزی‌های چشمگیری دست یافتند.





عقب راندن نیروهای غربی و صهیونیستی از بیروت در سال 1982 توسط "حزب‌الله"، آغاز انتفاضه اول مردم فلسطین از سال 1987، آغاز انتفاضه دوم فلسطینیان(انتفاضه مسجدالاقصی) پس از ناکامی چندین ساله مذاکرات صلح خاورمیانه در سال 2000،شکست گسترده اسرائیل در جنوب لبنان و پاکسازی کامل این منطقه از آن‌ها توسط نیروهای "حزب‌الله" در همان سال، ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود در جنگ‌ 33 روزه علیه لبنان در سال 2006 و جنگ‌های 22 روزه و 8 روزه در سال‌های 2009 و 2013 علیه غزه که به ترتیب با پیروزی‌ جنبش‌های مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین(حزب‌الله، حماس و سازمان جهاد اسلامی) همراه بود، همگی نشان از تأثیرات الگوی انقلاب اسلامی یعنی مبارزه بر اساس اسلامی بودن قضیه فلسطین و اتکا بر نیروهای مردمی داشته است.                      


شعارهای انحرافی در داخل ایران

مشکل آن‌جاست که با وجود پیروزی‌های متعدد جنبش‌های اسلامی ضد صهیونیسم که بر اساس الگوی مقاومت و تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی و نه بر اساس سازش و مذاکره، به دست آمده و نیز با وجود تضعیف موقعیت  اسرائیل و حامیان غربی آن در منطقه خاورمیانه به دلیل بیداری اسلامی حاصل شده از مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه، بازهم عده‌ای با حمایت ایران از فلسطینیان مخالفت می‌کنند!  


جریانی با رویکرد خاص سیاسی بر این باور است که موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر اسرائیل و فلسطین یک موضع آرمانی بوده و اکنون که بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی گذشته، باید به واقع‌گرایی روی آوریم، به این دلیل که آرمان‌گرایی در مواردی با منافع ملی تعارض می‌یابد وهزینه‌های سنگینی بر کشور و ملت تحمیل می‌کند!  

این ایده با ظهور اصلاح طلبان در دهه 1370 ه.ش بروز یافت ومطبوعات آن دوره به صراحت نوشتند که نباید از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شد، زیرا "سازمان آزادیبخش فلسطین" به سازش با رژیم صهیونیستی روی آورده  و در سال 1993 م. با اسراییل پیمان صلح "اسلو" را امضا کرد.   

به عنوان مثال، روزنامه "خرداد" به مدیر مسئولی"عبدالله نوری" در 15 دی ماه 1377 در صفحه 7 خود، خواستار به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران شد!  

"علی شکوری راد" از اعضای "جبهه مشارکت" که وابسته به دولت اصلاحات بود، گفت:  
  « اگر موضوع اسرائیل و فلسطین یک اختلاف ارضی ساده باشد در خور این نیست که این مقدار به آن پرداخته شود و اگر فقط این باشد که قوم یهود می‌خواهند سرزمین داشته باشند، واقع بینی حکم می‌کرد که به آن‌ها چنین اجازه‌ای داده شود» !! ( جبهه مشارکت ایران اسلامی در فضای مجازی، 1381، ص 128)   


البته این‌گونه تحلیل‌ها تازگی ندارد و در سطوح رسمی و رسانه‌ای از سوی دشمنان انقلاب اسلامی فراوان شنیده شده است.
 


 


البته در مقابل، نظام جمهوری اسلامی از اصول و ارزش‌های خود در حمایت از فلسطین و خصومت با اسرائیل دفاع کرده و به این ایده مخالفان به عنوان انفعال و سازش در برابر دشمن می‌نگرد. جمهوری اسلامی ایران با دفاع از ایده آرمان‌گرایی و انقلابی‌گری، معتقد است سیاست‌ها و اقداماتی که برای این آرمان انجام داده، نه تنها موجب تزلزل و انزوای ایران نشده، بلکه بر اقتدار و جایگاه کشور افزوده است.  

منافع ملی نیز در این راستا مفهوم می‌یابد. مخالفان، این منافع را در سازش و همسویی با جامعه بین‌الملل جست و جو می‌کنند اما به اعتقاد موافقان منافع ملی زمانی محقق می‌شود که جمهوری‌اسلامی و ملت غیرتمند ایران از آرمان‌های انقلابی خود از جمله حمایت از آرمان فلسطین به هیچ وجه کوتاه نیایند و همچنان به ستیز با استکبار و صهیونیسم ادامه دهند.  

تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر برگزاری هرچه باشکوه‌تر مراسم روز جهانی قدس هر سال و پرهیز از شعارهای انحرافی و تفرقه‌آمیز در همین راستا قابل ارزیابی است.  

انتخابات دهم ریاست‌جمهوری ایران در 24 خرداد 1388 ه.ش با حضور 40 میلیون نفر رأی دهنده و مشارکت 85 درصدی،حد نصابی بی‌نظیر را در میان کشورهای جهان رقم زد. در آن انتخابات، "محمود احمدی نژاد" با کسب 24 میلیون رأی و 63 درصد آراء برای دومین بار از طرف اکثریت مردم ایران به ریاست‌جمهوری برگزیده شد.  

در مقابل، باپشت کردن به رأی ملت، نظام جمهوری اسلامی را متهم به تقلب در انتخابات کردند!  

بدین ترتیب، فتنه‌ای که در ابتدا با نمایش اعتراض به انتخابات آغاز شده بود، چهره از نقاب برداشت و هویت ضد ایرانی، ضد اسلامی  و ضد انقلابی خود را نمایان کرد.

این آشوب‌های خیابانی انجامید حدود 8 ماه طول کشید و در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی به "اردو کشی خیابانی" و "فتنه 88" معروف شد.  

یکی از اتفاقات خاص در روز قدس آن سال رخ داد که عده‌ای از فتنه‌گران، شعارهای " نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران"  را سر دادند!

این شعارها  که در اقدامی هماهنگ شده و با حمایت شبکه های بیگانه صورت می گرفت نیّت ابتدایی و واقعی آغاز آشوب‌های پس از انتخابات 88 را روشن کرد.

مدعیان تقلب در انتخابات و هسته مرکزی آفرینندگان آشوب‌ها به بنیان‌های نظام جمهوری اسلامی و دستاوردهای انقلاب اسلامی(که روز جهانی قدس و حمایت از مقاومت اسلامی  و فلسطین و لبنان و مبارزه علیه رژیم صهیونیستی از مهم‌ترین آن‌ها بوده است) یورش بردند.

این حرکت به دلیل سکولاریستی بودن، با نظام جمهوری اسلامی هیچ تناسبی نداشت و شعارهایی فراتر از ظرفیت یک انتخابات را مطرح کرد. (حمیدرضا اسماعیلی، شورش اشرافیت بر جمهوریت، 1389، صص 8-7)
 

این مسائل باعث سوءاستفاده نظام سلطه جهانی و صهیونیسم بین‌الملل از آشوب‌های داخل ایران گردید و حتی طبق اعلام رسانه‌های خارجی، برای اولین بار در ایران به نفع اسرائیل شعار داده شد!  

ترمیم این اعتبار با حضور گسترده‌تر مردم ایران در حمایت از آرمان‌های اسلامی و انقلابی خود، به‌ خصوص در روز جهانی قدس در سال‌های بعدی( 1389 تا 1392) و با خروش و فریادهای گسترده در حمایت از ملت‌های تحت ستم فلسطین و لبنان انجام گرفت و باعث قوّت قلب مجدّد مردم مسلمان منطقه شد.  

این نشان‌دهنده عمق پایداری ملت ایران بر آرمان‌های انقلابی و اسلامی است که همواره وحدت اسلامی و مقاومت اسلامی مردم منطقه را علیه رژیم صهیونیستی فریاد می‌کشد.


 


قدرت‌های غربی و حکومت‌های ارتجاعی عرب که در سال 1388ه.ش(2009م) با حمایت از آشوب‌های داخل ایران، خواهان براندازی جمهوری اسلامی بودند، خودشان در سال‌های بعد دچار اعتراضات گسترده مردمی شدند.  

آمریکا، رژیم صهیونیستی، انگلیس، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی به دلیل بحران اقتصادی با اعتراضات گسترده‌ از سوی مردم روبرو شدند. حکومت‌های ارتجاعی عرب مانند "مبارک" در مصر،"بن علی" در تونس، " قذافی" در لیبی و "عبدالله صالح" در یمن با موج بیداری اسلامی مردم سرنگون شده و برخی دیگر از حکومت‌های پادشاهی در بحرین، عربستان، اردن و... نیز با انقلاب‌های مردمی تحت تأثیر بیداری اسلامی مواجه شدند.  

همه این‌ها در حالی است که جمهوری اسلامی ایران همچنان مقتدرانه، امنیت و منافع ملی خود را حفظ کرده و موقعیت خود را در منطقه تقویت کرده است.

دولت‌هایی که از بقای الگوی جمهوری اسلامی به شدّت ضرر می‌کنند، به تخریب مبانی اقتصادی ایران و گسترش بی‌عدالتی که موجب وارد آمدن آسیب‌ جدّی به رابطه مردم و نظام می‌شود، چشم دوخته‌اند.  

لذا در صورت پیوند میان تمایلات قدرت‌های بیگانه و منافع نیروهای زیاده طلب داخلی، بستری برای مداخلات فراهم می‌شود. متأسفانه آن‌چه که در ماجراهای بعد از انتخابات 88 اتفاق افتاد،


از این رو پیوند تمایلات قدرت‌های بیگانه و در رأس آن‌ها صهیونیسم با منافع نیروهای افراطی داخلی، با این توضیحات بیشتر درک می‌شود.  

همه این مسائل را کنار یکدیگر قرار دهیم علت شعارهای جریان مذکور علیه ملت فلسطین و به نفع رژیم صهیونیستی و نیز حمایت‌ بیگانگان از این جریان بیشتر روشن می‌شود.  


آن‌ها با ادعای تقلب در انتخابات به دنبال تخریب فضای سیاسی ایران بودند که قطعاً محافل صهیونیستی بیشترین استفاده را از این شرایط می‌بردند. از همه مهم‌تر این جریان به دنبال حساسیت زدائی ملت ایران از مسأله فلسطین، لبنان و رژیم صهیونیستی بوده تا آن را به مسأله حداقل دسته چندم تبدیل کند.  

این‌گونه بود که حرکات ذکرشده در همین راستا مورد تأیید و حمایت نخست وزیر اسرائیل "بنیامین نتانیاهو" قرار گرفت!  

"نتانیاهو" در مصاحبه با مجله آلمانی"بیلد" در ژوئن 2009 خواستار توجه بیشتر به آشوبگران در ایران شد و گفت:  
« تضمین صلح در خاورمیانه در گروی ایران ضعیف است. اگر ایران قوی باشد صلح نیز از ما دور خواهد شد... اگر حکومتی در ایران بر سر کار بیاید که مخالفان را سرکوب نکند، از تروریسم حمایت نکند و هولوکاست را انکار نکند، بسیار خوب خواهد بود... آنچه ما در ایران می‌بینیم تشنگی شدید به آزادی در میان برخی از مردم است.»  


البته نباید فراموش کرد که موضوع ایران و چگونگی مواجهه با آن، همواره در میان سران صهیونیست از موارد اختلاف برانگیز بوده و رژیم صهیونیستی در پی آن بود که با آشوب‌ها، مرهمی برای تنش به وجود آمده میان رهبران سیاسی خود پیدا کند.  

پیروزی "حماس" در انتخابات فلسطین، پیشرفت ایران در فناوری و صنعت هسته‌ای، شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه لبنان و شکست آن در جنگ 22 روزه غزه، همه از مسائلی بودند که دولت‌های این رژیم را با ناکامی و افسردگی روبرو ساختند. به ویژه، شیوع رسانه‌ای پرسش از هولوکاست، مشروعیت سیاسی این رژیم و حتی فراتر از آن، صهیونیسم را با چالش جدّی مواجه کرد.  


سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با حمایت از آشوبگران نوشت:  

 « آن‌ها دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی بودند، نه اعتراض به انتخابات یا ابطال آن. چقدر دردناک و توهین‌آمیز است که خواسته آن‌ها را در حد ابطال انتخابات تقلیل می‌دهند. این حرکت، مثل قطاری است که در آغاز هر یک به منفعتی که در آن می‌بیند سوارش می‌شود و آنجا که در مسیر، منافعش را زیر می‌گیرد، پیاده می‌شود. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای‌ کاش آقای موسوی بتواند تا ایستگاه آخر که همان سرنگونی جمهوری اسلامی است همراه شود... حتی پافشاری بر ابطال انتخابات، تأیید رژیم است. زیرا همین انتخابات، رأی ریخته شده به حساب جمهوری اسلامی است که هیچ مشروعیتی ندارد. نامزدها هم از صافی شورای نگهبان عبور کرده‌اند. شعار ابطال انتخابات ناکارآمد است. باید با تمامی نیرو حول سرنگونی جمهوری اسلامی متمرکز شد.»

 
همزمان با این مطالب، "آویگدور لیبرمن" وزیرخارجه وقت اسرائیل از کشورهای غربی خواست آشکارا از آشوبگران در ایران حمایت کنند. "ایهود باراک" وزیر جنگ وقت این رژیم نیز گفته بود که مردم ایران با تغییر حکومت خود می‌توانند به آرزوهای خویش و فرزندانشان جامه عمل بپوشانند!  

وی در زمان آشوب‌های خیابانی تهران، اوضاع را در بهترین حالت دانست و اعلام کرد که اکنون کشورهای منطقه می‌توانند تکلیف خود را با پرونده هسته‌ای ایران روشن کرده و خود را از ایران هسته‌ای رها سازند.        

شعارهای انحرافی جریان فتنه  در روز قدس سال 1388 ه.ش، موجب امیدواری سران رژیم صهیونیستی شد.


سران فتنه اما با تسامح و تساهل، موجب ورود اندیشه‌های لائیک و سکولار به حرکت خود شدند که شعارهای انحرافی مبنی بر ضرورت نداشتن حمایت از فلسطین و لبنان را مطرح کردند.

 
گزارش از محمد حسن عبدی مطلق

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار