طهماسب صلح‌جو:

شخصیت‌های "دربست آزادی" شبیه ضد قهرمان‌های فیلم‌های قدیمی هستند

یکی از تاثیر‌هایی که "دربست آزادی" در ذهن می‌گذارد احساس من نسبت به پرسوناژ‌های اصلی فیلم است آنها اتفاقاً خیلی شبیه آدمهای واقعی نیستند من احساس می‌کنم. آنها مانند ضد قهرمانهای فیلم‌های قدیم از داخل این پوستر‌ها و از دل این سینمای متروکه بیرون می‌زنند

به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم سینمایی «دربست آزادی» با حضور مهرشاد کارخانی (کارگردان) شهره قمر و لادن پروین (بازیگر) طهماسب صلح جو منتقد سینما و کوروش جاهد کارشناس سینما در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

طهماسب صلح‌جو منتقد سینما در این نشست گفت: فیلم "دربست آزادی" و این نوع فیلم‌ها که اسمش را گذاشته‌ایم «خیابانی» را دوست دارم. جریانی که عناصر مهمی دارد و بیان و اندیشه و دلمشغولی فیلمساز که همان فضای خیابانی است.
 
وی ادامه داد: خیابان در این نوع فیلمها و عنصر بیانی از طریق آدمها کم کم به فضای شهر می‌رسد، المانی هم که در پایان فیلم می‌بینیم یک نشانه شهری است «برج آزادی» که فضای بین حال و گذشته را ارتباط می‌دهد و ارزش نمادین دارد. ساختن این نوع فیلم‌ها به مراتب بسیار دشوار‌تر از فیلم‌های معمولی و آپارتمانی هستند بخصوص در شرایط فعلی شهر تهران، دوربین را میان خیابان بردن کار مشقت باری است در بست آزادی فضایی از امروز شهر تهران را به نمایش می‌گذارد که ارزش این فیلم‌ها بدلیل مستند گرایی به آنها ماندگاری می‌دهد. شاید این قصه‌ای را که فیلم دنبال می‌کند آن کشمکش در اماتیک را نداشته باشد، اما نکته‌های مبهمی در فیلم وجود دارد که بحث بیشتری را می‌طلبد، جدا از این حرفها آن نکته‌ای که فیلم به آن اشاره می‌کند ما را درگیر خود می‌کند. 

صلح جو تصریح کرد: در واقع فیلم یک نکته و موضوعی را انتخاب می‌کند که «یک شهر است» شهری که دارد خاطرات خودش را از دست می‌دهد و لا به لای این اتفاق‌ها آدمهایی وجود دارند که در شهر پرسه می‌زنند و دنبال طلبشان هستند، قرار است زوال و خاطرات این شهر را از طریق آنها دنبال کنیم. 

صلح جو افزود:‌ فکر می‌کنم این فیلم‌ می‌تواند فراتر از آنچه که ما انتظار داریم باشد می‌تواند بیشتر به قصه هر کدام از شخصیت‌ها بپردازد و قصه‌ای پررنگ داشته باشد، ما در واقع دو اتفاق را می‌بینیم، یکی آدمهایی که انگار در یک شهر بی در و پیکر و یک جنگل بدنبال یک آدمی می‌گردند و نمی‌توانند او را پیدا کنند و طلبشان را بگیرند به موازات این ماجرا سینماها هستند که دارند نابود می‌شوند، ارتباط زوال اخلاقی جامعه با زوال سینما. فیلم سعی می‌کند بطور ضمنی به این مسئله اشاره کند که چقد رمی‌تواند سینما به سلامت جامعه کمک کند، ما دوران رونق سینما را به یاد می‌آوریم که مردم بصورت جمعی در سالن‌های پر به تماشای فیلم‌های می‌نشستن و همه با هم از پرده سینما پیام دریافت می‌کردند و این در زندگی مردم نقش مهمی داشت، در منش و رفتارشان بسیار تأثیر داشت، یعنی زمانی سینما در جامعه ما رونق یافت که مردم مشتری سینما بودند، تعداد چک‌های بی محل خیلی کمتر بود.

وی اظهار داشت: حالا احساس می‌کنم وقتی سینمای واقعی از بین می‌رود یکی از مهم‌ترین مظاهر اجتماعی و انسانی دارد از بین می‌رود. فقط یک ساختمان و بنا نیست، فیلم می‌خواهد بگوید ما دورانی را داریم از دست می‌دهیم، این در حالی است که دوران فراوانی فیلم است از هر کوچه‌ای می‌گذری انواع و اقسام دی وی دی فروش‌ها را می‌بینی در عین حال که آمار فیلم‌ها زیاد شده تاثیر کیفی سینما از بین رفته است. این تناقض پارادوکس خیلی حیرت انگیزی است چرا ما شاهد صندلی‌های زوار در رفته سینما اروپا، در فیلم دربست آزادی هستیم؟ اگر این سالن‌ها هر چه پر جمعیت‌تر باشند قطعا ارتباط فرهنگی قوی تر‌ خواهد شد. این را سینمای ما دارد از دست می‌دهد. زمانی سینما حرف داشت و حرف آن به دل آدمها می‌نشست. 

صلح جو بیان کرد:‌ یکی از تاثیر‌هایی که "دربست آزادی" در ذهن می‌گذارد احساس من نسبت به پرسوناژ‌های اصلی فیلم است آنها اتفاقاً خیلی شبیه آدمهای واقعی نیستند من احساس می‌کنم. آنها مانند ضد قهرمانهای فیلم‌های قدیم از داخل این پوستر‌ها و از دل این سینمای متروکه بیرون می‌زنند و در همان حوالی و محله «ول» هستند این خیلی خوبه است انگار نمی‌توانند تعلق سنتی به این مکانها و خانه‌های قدیمی را داشته باشند انگار اینها از توی این فیلم‌ها آمده‌اند بیرون و در شهر گم شده‌اند حالا در بیرون سینما بدنبال آدمی می‌گردند که پول خیلی‌ها را خورده ، مثل‌ همان فیلم‌های خیابانی که ضد قهرمانها ماجرایی را دنبال می‌کنند.

مهرشاد کارخانی کارگردان فیلم "دربست آزادی" نیز در خصو فیلم خود گفت: همان طور که در فیلم‌های قبلی‌ام وابسته به این فضاها و آدمها هستم. در واقع تلاش آدمهایی که در شهر بی‌فرجام است و معضلات اجتماعی جوانان و مشکلات اقتصادی که دست و پای آنها را بسته و این آدمها در جامعه کم نیستند. می‌شود گفت آنها هیچگاه جایگاه اجتماعی خود را پیدا نمی‌کنند و در شهر سردرگردان و گرفتارند. 

وی ادامه داد:‌ یک نکته ظریف وجود دارد که ما نباید حافظه تاریخی ضعیفی داشته باشیم و چیزهایی را فراموش کنیم، فضایی که در فیلم جریان دارد به روال غیر منطقی زندگی آدمها اشاره می‌کند آدمهای فیلم هم جریان طبیعی زندگی خودشان را از دست داده‌اند و مشکلاتشان روز به روز بیشتر می‌شود و با ناهنجاری‌ها روبرو هستند و انگار تنها پناه آنها سینما است که در آخر زخمی و در مانده به سینمای متروکه پناه می‌برند. اگر ریتم فیلم مقداری کند است این بخاطر ریتم کلی جامعه امروز است آدمها بی حوصله، خسته و عصبی هستند، شخصیت‌های اصلی فیلم بخصوص «سهراب و بیژن» در انتها به این درک می‌رسند و متوجه می‌شوند بعضی وقتها نمی‌شود کاری کرد. 

در ادامه شهره قمر بازیگر فیلم نیز در خصوص حضور خود عنوان کرد: درباره شخصیت پردازی در فیلم دربست آزادی با نگاه آقای کارخانی موافقم، همیشه سعی کرده‌ام نقش هایم را تکرار نکنم، روزی که انتخاب شدم برای این فیلم آقای کارخانی عقیده داشتند فیلمنامه نباید به دست بازیگر داد و دلایل خاص خودشان را داشتند بعد از تمام شدن فیلمبرداری متوجه شدم اصولاً فیلم‌های کارخانی فیلم‌های کارگردان محور هستند یعنی کارگردانی حرف اول را می‌زند نگاه ایشان را به سینما دوست دارم و این تنها فیلمی است که من به این شیوه جلوی دوربین رفتم. 

قمر تصریح کرد: بنظرم این نگاه قابل احترام است باید از این نوع سینما حمایت شود شاید حرفم گل درشت بنظر بیاید آقای کارخانی هم به راحتی می‌توانند یک آپارتمان اجاره کنند و با دو تا بازیگر چهره فیلمی بسازند و خیلی هم بفروشد، متاسفانه در این سالها ذهن تماشاگر را مسموم کرده‌اند و عادت دادن به دیدن فیلم‌های سخیف و دلقک بازی. شخصیت «قادر» در فیلم نماد آدمهایی است که در هر بخش از جامعه وجود دارند و می‌توانند به راحتی حق آدمهای ضعیف را بخورند ، خودم سالهای سال است در سینما هنوز نتوانستم حق خودم را بگیرم.  
 
همچنین لادن پروین دیگر بازیگر فیلم در خصوص حضور خود اظهار داشت: من فعلاً تازه وارد عرصه سینما شده‌ام و ترجیح می‌دهد در مورد نقش و شخصیتی که در فیلم داشتم نظری ندهم. کلاس‌های آقای کیمیایی را گذارندم و بعد در یک سکانس از فیلم‌ «متروپل» بازی کردم بعد از نقشی که در متروپل داشتم از آقای کیمیایی پرسیدم قبول هستم، که آقای کیمیایی گفتند: قبول شدی و حرف ایشان باعث شد جرأت پیدا کنم تا اینکه روزی آقای اسحاق خانزادی تماس گرفتن و معرفی شدم برای بازی در فیلم دربست آزادی و امید وارم مورد قبول مردم واقع شده باشد. 

کوروش جاهد نیز در پایان عنوان کرد: اگر به تاریخ سینمای جهان رجوع کنیم تاثیر سینمای نورالیسم ایتالیا به واسطه داستانی که بین آدمهای معمولی اتفاق می‌افتد طبق آن سنت نورالیسم که به واسطه ساده‌ترین آدمهای اجتماع و ماجرایی که برایشان اتفاق می‌افتد شاهد تعدادی لوکیشن‌های واقعی در شهر هستیم،‌در حالی که کارخانی می‌توانسته از بازیگران شناخته شده استفاده کند اما تعمداً از بازیگران عادی‌تر استفاده کرده است بخصوص برای بازیگران اصلی سراغ چهره‌های ناشناسی رفته است.

جاهد تصریح کرد : این شخصیت‌ها چقدر شبیه شان در جامعه وجود دارد. آدمهایی که جایی در اجتماع ندارند و به آنها توجه‌ای نمی‌شود.

وی افزود: یکی از کارکرد بزرگ سینما همین پالایش روانی اجتماع است، آدمها می‌آیند در یک آئین دسته جمعی فیلم می‌بینند و بعد می‌روند درباره فیلم حرف می‌زنند و تبادل نظر می‌کنند، متاسفانه امروز این اتفاق کم می‌افتد.



انتهای پیام/اق
برچسب ها: سینما ، اکران ، نقد ، فیلم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار