القاعده؛ نمودی از یک بام و دو هوای آمریکا

با مرگ بن لادن، القاعده با تبعیت از رویکرد ظواهری، مبارزه با دشمن نزدیک (به خصوص شیعیان) را به جای مبارزه با دشمن دور (غرب) در دستور کار خود قرار داده و به طبع این تغییر، آمریکا نیز با تغییر سیاست خود، به حمایت از آنها می پردازد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،چکیده:

   گروه تروریستی القاعده با کمک های مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص سه کشور عربستان، پاکستان و ایالات متحده برای مبارزه با نفوذ اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. جنگ افغانستان به عنوان بستر شکل گیری این گروه، زمینه ها و منافع مشترک بسیار زیادی را برای القاعده و حامیان آن فراهم ساخت.

مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام از جمله اهداف آمریکا در حمایت از القاعده بود.

اما بعد از پایان جنگ افغانستان، رویکردهای هر دو طرف تغییر کرد. گروه تروریستی القاعده که به وسیله اسامه ¬بن¬لادن پایه ریزی گردیده و با حمایتهای دولتهای منطقه ای و جهانی از جمله سه کشور فوق تقویت گردیده بود، بعد از نبرد افغانستان اساس مبارزات تروریستی خود را تلاش برای احیای حکومت اسلامی و مبارزه با حکومت های منطقه ای و قدرت های جهانی قرار داد.

درحالی که ظواهری علاقه شدیدی به "دشمن نزدیک" که دولت حسنی مبارک و دولتهای منطقه ای بود، داشت، بن¬لادن معتقد بود تنها راه به چالش کشیدن خاور¬میانه حمله به سر ابلیس، یعنی ایالات¬ متحده و یا به تعبیر آنها "دشمن دور" است.

لذا این باور تا زمان مرگ اسامه بن لادن ادامه داشت و می توان حمله به برج¬های دوقلو را به عنوان نماد این رویکرد ارزیابی کرد. در این راستا نیز ایالات¬ متحده به عنوان مثال موردی این نوشتار شدیدترین نوع مبارزه و برخورد را با این گروه تروریستی به کاربسته بود.

اما با مرگ اسامه بن¬لادن این گروه تروریستی با تبعیت از رویکرد ظواهری مبارزه با دولتهای خاور میانه(به خصوص شیعیان) را در دستور کار خود قرار داده و به طبع همین تغییر رویکرد ایالات¬ متحده نیز به صورت غیر محسوسی سیاست خود را در رابطه با این گروه تروریستی تغییر داده و به حمایت از آنها می پردازد.

این تغییر رویه به خصوص در سوریه و زمانی که یک هماهنگی ظاهری بین منافع آنها دیده می شود بسیار ملموس تر شده است.

 گروه ترویستی القاعده:

 پس از قتل انورسادات در مصر، شماری از سلفیون به رهبری شکری مصطفی گروهی را تشکیل دادند. گروه مصطفی با الهام گرفتن از آثار سید قطب شروع به تکفیر تقریبا تمامی مسلمانان نمود و خود را از جمع آنان جدا ساخت.

در مقابل الازهر نیز این افراد را که به نام تکفیری شناخته می شوند مرتد اعلام کرد. مصطفی در سال1977 به جرم ربودن و قتل یک روحانی ارشد الازهر، به دارآویخته شد. جنگ چریکی در مقابل اشغالگران شوروی در افغانستان از1979-89 گامی جدید در گسترش آموزه ها و استراتژی انقلابی سلفیه بود.

در این دوران، مبارزین داوطلب عرب در افغانستان گرد سلفیون انقلابی جمع شدند که بسیاری از آنان از نظر فکری تحت تاثیر ایمن الظواهری بودند.[1] ایمن الظواهری مطالب آموزشی و تعلیمی زیاد نگاشت ولی با این حال اقدامات وی توسط الازهر محکوم گردیده است.

وی بن لادن را در پیشاور ملاقات کرد. ظواهری به عنوان ایدئولوگ و بن لادن نیز به عنوان سازمان دهنده و تامین کننده مالی، شروع به همکاری نمودند. این دو در سال1998 با ادغام سازمان «جهاداسلامی مصر» با القاعده فصل جدیدی در اقدامات خود را آغاز نمودند.[2]

 تشکیلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی درافغانستان تأسیس شد. القاعده از سازمان «مکتب الخدمة» که هدف آن مسلح‌کردن وآموزش مجاهدین اسلامی برای جنگ با شوروی بود،گسترش و پیشرفت یافت.

این سازمان ازحمایت و پشتیبانی دولت‌های منطقه ای به ‌ویژه عربستان سعودی، پاکستان و همچنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود، اما بعد از پایان جنگ افغانستان، این گروه فعالیت های خود را بسیار گسترش داد و رویکرد نوینی در اهداف برنامه ها و اقداما خود به کار بست.

درفعالیت ها و برنامه های این گروه مبارزه با شوروی جای خود را به تلاش برای تاسیس حکومت اسلامی بر اساس مبارزه با دولتها منطقه ای و جهانی داد. اما برای رسیدن به این هدف رویکرد متفاوتی از سوی این گروه به کار بسته شد.

درحالی که ظواهری علاقه شدیدی به مبارزه با "دشمن نزدیک" که دولت حسنی مبارک و دولتهای منطقه ¬ای را در بر می گرفت، داشت، بن ¬لادن اعتقاد داشت تنها راه مبارزه حمله به سر ابلیس، یعنی ایالات¬ متحده و یا به تعبیر آنها "دشمن دور" است.

وقتی مساله در خصوص حمله به دولت¬های مرتد مطرح می¬شد، بن لادن پاسخ می¬داد "آنها را به حال خود رها کنید و خود را با آنها مشغول نکنید." آنها نخاله¬ای بیش نیستند، ...وقتی آنها شاهد شکست ¬ایالات ¬متحده باشند، آنها در وضعیت بسیار بدی خواهند بود."[3]

بر مبنای همین اختلاف دیدگاه نگارنده اعتقاد دارد، دو رویکرد کلان در برنامه های گروه القاعده بعد از جنگ افغانستان وجود داشته است. رویکرد اول و اصلی گروه القاعده مربوط به مرحله اول فعالیت القاعده می باشد که محصول حضور و فعالیت اسامه بن لادن طراح و بنیانگذار اصلی این گروه می باشد و در این دوره نوک حملات این گروه متوجه کشور های غربی به خصوص ایالات متحده بوده و مرور اقدامات آنها که در ذیل آورده شده به خوبی گواه این ادعاست.

اما در مرحله دوم با مرگ اسامه بن لادن و قدرت گیری ایمان الظواهری اندیشه های او مبنی بر مبارزه در جهان اسلام و تقابل با شیعیان در دستور کار قرار گرفته که اوج آن در سوریه به خوبی دیده می شود.

بر همین اساس نگارنده معتقد است ایالات متحده در شرایط کنونی نسبت به این گروه رفتار معتدل تری در پیش گرفته به خصوص زمانی که هدف مشترکی مانند برکناری دولت بشار اسد در سوریه را همزمان در دستور کار داده اند. بر این اساس آمریکا تاکنون سه گونه رفتار مختلف در برابر این گروه ها را به خود دیده است:

1-دوره اول: حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی برای تقابل با اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد

2-دوره دوم: تقابل با برخی گروه های تروریستی از جمله القاعده

3-دوره سوم: در این دوران ایالات متحده باتوجه به تغییر رویکرد در القاعده مجدداً به سمت آنها متمایل شده، به گونه ای که حمایتهای اطلاعاتی، نظامی و حتی مالی گسترده ای را از آنها در طول جنگ سوریه انجام داده است.

توضیح آنکه در این دوران به حسب سیاستهای خاص القاعده در جهان اسلام و تلاش آنها برای ایجاد تفرق در میان مسلمانان دولت امریکا نیز از این ظرفیت برای گسترش اهداف استراتژیک خود برای گسترش تفرقه میان مسلمانان بهره برداری حداکثری نموده است.

اقدامات القاعده در دوران بن لادن

به طور خلاصه می توان گفت که القاعده سازمان یا گروهی تندروایست که از انقلابی ترین سلفیون سنی تشکیل شده است و برای رسیدن به اهداف اعلانی خود، به طور گسترده ای به اقدامات و شیوه های تروریستی دست می زند.

ریشه های فکری القاعده را می توان در اندیشه های ابن تیمیه، وهابیت و سلفیه ردیابی کرد. این سازمان همواره با سوء استفاده از واژه جهاد در پی توجیه و مشروعیت بخشی به اقدامات خود بوده است.

اما همانطور که اشاره گردید این گروه بعد از جنگ افغانستان، در دوره اسامه بن لادن نوک حملات خود را به سوی ایالات متحده متمرکز کرده بود.  لذا عملکرد و اقدمات القاعده تحت تاثیر بن لادن با مرور عملیات های آنها به خوبی این امر را نشان می دهد. 

1. قبل از یازدهم سپتامبر

• بمب‌گذاری در سال 1992م در هتل محل اقامت سربازان آمریکایی در عدن (یمن)، که به دلیل عدم حضور سربازان، تنها دو جهانگرد اتریشی کشته شدند.

• سرنگونی هلی‌کوپتر آمریکا در موگادیشو و کشتن 18 کماندوی آمریکایی در آن کشور.

• انفجار بمب در پارکینگ مرکز تجارت جهانی آمریکا در نیویورک در 26 فوریه‌ی 1993 که 7 نفر کشته و 1000 نفر مجروح داشت.

• انفجار کامیون بمب‌گذاری شده در پایگاه آمریکایی گارد ملی عربستان در نوامبر 1995

• کشته شدن هفده نفر از کارکنان آمریکایی در ظهران عربستان بر اثر انفجار بمب در ژوئن 1995

• انفجار در سفارت‌خانه‌های آمریکا در دار الاسلام و نایروبی با 224 نفر کشته و بیش از 5000 نفر زخمی در اوت 1998

• حمله‌ی انتحاری به ناو آمریکایی در بندر عدن با 17 کشته در اکتبر سال 2000.

2. 11 سپتامبر 2001

 در این تاریخ، 19 عضو القاعده با ربودن چهار هواپیمای مسافربری آمریکا به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون حمله کردند که طی آن بیش از سه هزار نفر کشته شدند و تحولات گسترده‌ای را در نظام جهانی به‌دنبال داشت.

3. پس از 11 سپتامبر

انفجار یک بمب در کازابلانکا (مراکش) با 45 کشته و 60 زخمی؛ انفجار یک بمب در ریاض با 34 کشته؛ انفجار در جاکارتا (اندونزی) با 10 کشته و 150 زخمی؛ انفجار مقر سازمان ملل در بغداد با 22 کشته؛

دو انفجار هم‌زمان در استانبول با 25 کشته و 32 زخمی؛ انفجار در ایستگاه مرکزی راه‌آهن مادرید (اسپانیا) با 201 نفر کشته و 1463 نفر زخمی؛ حمله‌ی انتحاری به یک نفت‌کش فرانسوی به نام «لیمبرگ» در ساحل یمن در اکتبر 2002 با یک نفر کشته و 4 نفر مجروح؛ انفجار در یک هتل در مومباسا (کنیا) در نوامبر 2002 با 15 نفر کشته؛

حمایت مالی از بمب‌گذاری بالی در اکتبر 2002 که از سوی جماعت اسلامی صورت گرفت و در آن بیش از 2000 نفر کشته شدند. پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان نیز القاعده را به دو بار تلاش برای ترور خود در دسامبر 2002 متهم نمود.

در سال‌های 2003 و 2004، افراط‌گرایان عامل یا وابسته به القاعده در داخل عربستان شماری عملیات را صورت داده و حداقل 90 نفر، از جمله 14 آمریکایی را کشتند. القاعده همچنین ممکن است با عاملان حملات انتحاری و برنامه‌ریزان حملات نوامبر 2003 در استانبول که دو کنیسه، کنسول‌گری بریتانیا و بانک اچ اس بی سی، را هدف قرار داده و بیش از 60 نفر را کشتند، در ارتباط بوده باشند. [4]

 اقدامات القاعده بعد از بن لادن

 ایمان الظواهری متولد مصر، بزرگ شده خانواده روحانی بوده و در رشته جراحی آموزش دیده است. زندگی نامه نویس شخصی بن لادن، الظواهری را مغز واقعی القاعده معرفی کرده است. الظواهری که زندگی خود را ظاهرا منحصر به جهاد ساخته احتمالا در پاکستان و یا افغانستان بسر می¬برد.

ایمن الظواهری به عنوان نظریه پرداز و رهبر فعلی القاعده شناخته می شود. وی در سال2001 در کتاب "دلاوران زیر پرچم پیامبر” اهداف جنبش بنیادگرای انقلابی را چنین بر می شمارد:

ابتدا، رسیدن به یک همبستگی و سازمان ایدئولوژیک، سپس جنگ با رژیمهای فعلی جهان اسلام و سپس تاسیس یک حکومت اسلامی ناب در قلب جهان عرب.

لذا همانطور که اشاره گردید ظواهری اساس حملات و اقدامات خود را به مبارزه با دولتهای جهان اسلام تمرکز ساخته بود و از این لحاظ کاملاًً در مقابل بن¬لادن قرار داد. از نظر ظواهری، جهاد، جنگی انقلابی و جهانی است که بایستی از طریق خشونت، اقدام سیاسی و تبلیغات علیه رژیمهای سکولار و نخبگان سکولار جهان اسلام، صورت گیرد.

ظواهری استدلال می کند که چون کشورهای کلیدی عرب برای جنگ چریکی مناسب نیستند، از این رو اسلامگرایان لازم است تا اقدامات سیاسی خود را به درون توده ها، پیش برند و همراه با عملیات تروریستی شهری علیه رژیمهای سکولار، حملات خود را متوجه دشمنان بیرونی یعنی اسرائیل و ایالات متحده سازند تا بدین وسیله، حمایت عمومی از جهاد را افزایش دهند. [5]

 باید توجه داشت که  ظواهری، انتظار ندارند که عملا از طریق این حملات آمریکا یا متحدانش را شکست دهند. بلکه حملات تروریستی را وسیله ای می دانند که از طریق آن، فرقه کوچک افراطیون بتوانند جهادی عظیم علیه کافران را به راه اندازند و امیدوارند که از این طریق بتوانند حمایت توده های مسلمان را به دست آورند.

از این رو، ظواهری حملات تروریستی پر هیاهو را وسیله ای برای تبلیغ در بین توده های مسلمان می داند.

بنابراین می توان گفت که هدف اولیه القاعده نابودی اسرائیل یا اخراج ایالات متحده از خاورمیانه نیست، بلکه هدف اصلی، جلب کردن توجه امت اسلامی است.

در همین راستا در حال حاضر و بعد از کشته شدن بن لادن عمده اقدامات تروریستی گروه القاعده در کشور¬های مسلمان منطقه به خصوص در مناطق شیعه نشین قرار داشته و در بحران های اخیر منطقه خاور میانه به خصوص در سوریه گروه القاعده حضوری اساسی داشته است.

ایالات متحده نیز از این تغییر موضع گروه تروریستی القاعده به خوبی بهره برده و به حمایت های همه جانبه از آنها پرداخته است. این حمایت ها به خصوص در سوریه و با توجه به اهداف مشترک ایالات متحده و گروههای تروریستی مبنی بر برکناری بشار اسد به اوج خود رسیده و با حمایت های مالی و تسلیحاتی ایالات متحده به خوبی دیده می شود.

پی نوشتها:

1.      Colonel John M. ”Matt” Venhaus, U.S. Army, Why Youth Join al-Qaeda,  Uni ted States Ins titute of Peac eMay 2010, P: 5.

2.       جان اسپوزیتو، جنگ نامقدس ترور به نام اسلام، مترجمن ماری هجران، تهران: مرکز مطالعات فرهنگی- بین المللی، 1384.

3.      Lloyd C. Gardner, The Road to Tahrir Square: Egypt and the United States from the Rise of Nasser to the Fall of Mubarak, New press, 2011, P:169.

4.       مهدی بخشی شیخ احمد، سید قطب و اسلام گرایی معاصر، فصلنامه علم سیاسی، سال نهم، شماره32، بهار1385.

5.       John Rollins, Coordinator, "Al Qaeda and Affiliates: Historical Perspective, Global Presence, and Implications for U.S. Policy”, Congressional Research Service, February 5, 2010, P:9.

منبع: مرکز اسناد

برچسب ها: القاعده ، امریکا ، حمایت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.