عنوان «راهبردهاى ارزشى و اجتماعى‏» به بررسى نقش و تاثير پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله در به کارگيرى عامل «وحدت اسلامى‏» به عنوان يکى از ابزارها در جامعه اسلامى آن زمان مى‏پردازد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در يک تقسيم‏بندى کلى نقش پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله در پايه‏گذارى وحدت امت اسلامى شامل سه مطلب بنيادين مى‏شود: نخست تلاش در وضعيت جامعه عربى آن زمان و به کارگيرى عوامل «سياسى‏» جهت زمينه‏سازى‏هاى لازم؛ سپس برنامه‏ريزى‏هاى «فرهنگى‏» در مسير ترسيم دورنماى امت واحده براى مسلمانان و ايجاد فضاى رشد فکرى و ارتقاى فهم مردم نسبت ‏به مسئوليت‏هاى خود؛ و در نهايت، به کار بستن راه‏حل‏هايى که پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله از آنها به عنوان ابزار تحقق وحدت بهره مى‏گرفت.

اين چنين راهبردهايى را مى‏توان تحت عنوان «دعوت ارزشى پيامبر صلى الله عليه و آله برشمرد که پاره‏اى از آنها شامل «راهبردهاى ارزشى ملى و مذهبى‏»، «راهبردهاى ارزشى قومى و ميهنى‏» و نيز «راهبردهاى ارزشى اجتماعى و فردى‏» خواهند بود. و اينک به هر بخش اشاره‏اى گذرا خواهيم کرد. (برای مشاهده بخش اول اینجا را کلیک کنید)

2-راهبردهاى قومى و ميهنى

الف) نفى نژادپرستى و قوميت‏گرايى

يکى ديگر از راه‏حل‏هايى که پيامبر مکرم اسلام ‏صلى الله عليه و آله در مسير بنيانگذارى وحدت امت اسلامى به کار مى‏گرفت، نفى نژادپرستى، قوميت‏گرايى و تبعيض‏هاى ناروا و ناپسند بود.

شکستن ارزش هاى جاهلى:

مبارزه پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله با برده‏دارى آن زمان که همراه افزايش تدريجى قدرت سياسى و اجتماعى حضرت با قاطعيت روزافزونى نيز توام بود، بهترين شاهد است. اين جنبش، بخشى از حرکت‏هاى عدالت‏خواهى پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر ظلم آشکار آن دوره به شمار مى‏آيد چرا که حضرت به دنبال تاسيس جامعه فلاح‏پسند دينى و پايه‏گذارى حزب رستگاران است که: «الا ان حزب الله هم المفلحون‏» (مجادله /22) و نيک، از قرآن آموخته که فلاح و سعادت با ظلم و شقاوت قابل جمع نيست: «... انه لايفلح الظالمون‏». (انعام /35)

يکى از تلاش‎هاى پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و  آله در دوره ابتدايى حضور ده ساله مکه مکرمه، گسستن مبانى نظام ارزشى حاکم بر جامعه جاهلى آن زمان بود. در بافت پيوندهاى عشيره‏اى؛ بردگان و کنيزکان بدون اذن صاحبان خود، حق هيچ‏گونه تصميم‏گيرى مستقل و يا اظهار مشارکت اجتماعى خاص نداشتند. اجازه برده‎ها در پذيرش يا عدم پذيرش معتقدات دينى خويش نيز به دست ‏خود آنان نبوده است.

دعوت فرهنگى پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله به توحيد، و نيز دعوت ارزشى حضرت به ايجاد تعلق دينى و حب اجتماعى توحيدى، سبب شد تا زمينه شکستن چنين تبعيض‏هاى ظالمانه‏اى فراهم گردد، معيارهاى جاهلى روابط نسبى از بين ‏رفته و در نهايت افراد، بدون وابستگى قومى و قوم‏گرايى به دين جديد بگرايند چرا که: «لاعصبية فى الاسلام‏».

حاصل توفيق پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله در به کارگيرى اين راه، مسلمان شدن افرادى از عشيره‏ها و قبايل متعدد مشرکين و تمرد آنان از قوانين نظام قبيله‏اى و سپس، پيوستن به صفوف مؤمنان بود. اين روش، علاوه بر تاثيرگذارى «ارزشى و اجتماعى‏» يعنى ايجاد ياس و وحشت در دل مشرکان و ويران شدن اصول ارزش حاکم، زمينه‏اى براى زايش نظام اجتماعى جديد پديد آورد.

 

ارزش مساوات توحيدى:

بعدها پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله در قالب فرمان، ارشاد يا نصيحت، مسلمان‎ها را رهنمون به آزادسازى بردگان مى‏سازد و خود نيز چنين مى‏کند و اين فرمان «خداى‏» بود که ايمان به خود و آخرت و پيامبران را با بخشش مال در جهت آزادى انسان‎هاى ديگر هم‎سنگ مى‏داند: «.. ولکن البر من آمن بالله واليوم الآخر والملئکة والکتاب والنبيين و اتى المال على حبه ذوى القربى و ... و فى الرقاب و ...» (بقره /177)

حضرت، افرادى مانند «زيد بن حارثه‏» را فرمانده سپاه اسلام، «بلال حبشى‏» را مؤذن ويژه قرار مى‏دهد و از «سلمان فارسى‏» ايرانى تجليل مى‏کند و به او مقام و منزلت والا مى‏بخشد تا به اين ترتيب هم با تبعيض‏هاى موجود به مبارزه برخيزد: «من اعتق مؤمنا اعتقه الله العزيز الجبار... «و هم به تدريج ارزش تقوا را ملاک منصب‏ها و منزلت‏هاى اجتماعى، معرفى نمايد که: «ان اکرمکم عندالله اتقيکم...» (حجرات /13)

 

پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله آشکارا اعلام مى‏کرد آن غلام حبشى و اين سيد قريشى (هر دو) در نزد من يکسان هستند و بدين‏سان آن حضرت را منادى به حق مساوات توحيدى دانسته‏اند. چه اين که: «کلکم لآدم و آدم من تراب ليس لعربى على عجمى فضل الا بالتقوى‏». (1)

به هر حال رعايت تساوى و عدالت توسط پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله که دقيقا در برابر ظلم و تبعيض‏هاى رايج قرار داشت، از مؤثرترين راهکارهاى ايجاد وحدت اسلامى در جامعه آسيب‏ديده آن روزگار بود.

در متون تاريخى و روايى مى‏خوانيم که حضرت تفاوتى بين برده و غيربرده نمى‏گذاشت و خود نيز در اجراى احکام، طعم شيرين حق مساوات و عدالت را به ديگران مى‏چشانيد؛ که حتى در جمع مسلمانان، جايگاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ناپيدا بود و هر زمانى در مجلس مى‏نشست افراد ناشناس به سادگى نمى‏توانستند حضور رسول ‏الله ‏صلى الله عليه و آله را نزد مردم بيابند. اوج درخشش اين مساوات‏طلبى حتى در چشمان مبارک رسول رحمت نيز نمايان بود که: «کان رسول ‏الله يقسم لحظاته بين اصحابه، ينظر الى ذا و ينظر الى ذا بالسوية‏». (2)

البته شکى نيست که همه اين آداب الهى در جلب حمايت توده مردم بسيار مؤثر بوده است. حضرت در يک تمثيل گويا مى‏فرمايد: «ان الناس من عهد آدم الى يومنا هذا مثل اسنان المشط لا فضل للعربى على العجمى ولا للاحمر على الاسود الا بالتقوى.» (3)

اين سيره با درايتى خاص و تدبيرى موشکافانه در دوران حکومت پيامبر اکرم‏ صلى الله عليه و آله نيز دنبال مى‏شود تا همواره نقش خود را به عنوان يکى از ابزارهاى ارزشى وحدت‏ساز ايفا کند. پيامبر صلى الله عليه و آله درصدد است تا همه پايه‏هاى نابرابرى‏هاى جاهلى را از ميان بردارد و بازگشت‏ به عهد جاهليت و پسند احکام غيرالهى را ناممکن سازد که: «افحکم الجاهلية يبغون...» (مائده/50)

رسول الله ‏صلى الله عليه و آله خود، آغازگر اين حرکت ‏بزرگ اجتماعى - ارزشى است و از هر رخدادى در جهت القا و تثبيت روح مساوات و عدالت انسانى در جامعه نوپاى آن زمان بهره مى‏برد. در جايى به زيبايى تمام مى‏فرمايد: «ان الله يکره من عبده ان يراه مميزا بين اصحابه‏». (4)

بدين‏ترتيب مى‏توان نتيجه گرفت: نفى قوميت‏گرايى و هر نوع تعصب ناپسند جاهلى، هميشه مدنظر پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله بوده است و هشدارهاى حضرت نيز به کسانى که حسب و نسب را ملاک افتخارات و ارزش‎ها مى‏دانستند، در تاريخ اسلام ثبت ‏شده است:

«سلمان فارسى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود. عده‏اى از بزرگان اصحاب نيز حاضر بودند و سخن از اصل و نسب به ميان آمد هر کسى درباره اصل و نسب خود چيزى مى‏گفت تا اين که از سلمان سؤال کردند... او گفت: انا سلمان بن عبدالله، کنت ضالا فهدانى الله عزوجل بمحمد، کنت عائلا فاغنانى الله بمحمد و کنت مملوکا فاعتقنى الله بمحمد. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شدند و سلمان گزارش جريان را به حضرت رساند. رسول اکرم ‏صلى الله عليه و آله به آن جماعت که همه از قريش بودند فرمود: يا معشر قريش ان حسب الرجل دينه و مروئته خلقه و اصله عقله. (5)

همچنين در روايت ديگرى، افتخار و فخرفروشى بر محور تعصبات قومى را از آتش جهنم مى‏شمارد: «ليدعن رجال فخرهم باقوام انما هم فحم من فحم جهنم...»(6)

در همين رديف بايد بر زندگى بسيار ساده پيامبر عزيز صلى الله عليه و آله اشاره کرد که به نقل اميرالمؤمنين ‏عليه‏السلام حتى اجازه نصب پرده‏اى با نقش و نگار معمولى را بر در خانه خود نمى‏دهد. اين امر، بهترين شاهد و عالى‏ترين زمينه براى جذب انسان‎هاى محروميت کشيده آن زمان و عامل تحقق وحدت دينى بود. به نقل صحابه آن حضرت: «کان رسول‏ الله ‏صلى الله عليه و آله خفيف المؤونة.‏»

زيباترين تعبير پيرامون نقش ارزشى پيامبران همان است که در نهج‏البلاغه مى‏خوانيم: «مع قناعة تملا القلوب والعيون غنى و خصاصة تملا الابصار و الاسماع اذى‏.»(7)

 

حمايت از محرومين:

در جهت نفى تعصبات قومى، خط مشى حمايت از محرومين و بيچارگان نيز قرار دارد. اين گروه که عمدتا بردگانى از مردان و زنان‏اند طبق قوانين حاکم، زير پوشش حمايتى هيچ قوم و قبيله‏اى نبودند و لذا از کليه حقوق اجتماعى و سياسى محروم مى‏شدند و به دليل ساخت ‏سياسى خاص دوران جاهلى و نيز ناتوانى‏هاى گوناگون اين افراد، امکان پى‏ريزى جامعه‏اى مستقل را هم نداشتند.

در چنين شرايطى، مخالفت پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله با تبعيض‏ها و قوم‏گرايى‏ها و از سوى ديگر، حمايت از محرومان، سبب جذب اين گروه به اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏شد و بدين‏ترتيب گروه کثيرى بر محور رسول خدا صلى الله عليه و آله وحدت اجتماعى و سياسى پديد مى‏آوردند. در واقع، محتواى فکرى دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا و کرامت انسانى و نيز مقتضاى عملکرد او، نقش يک ابزار پويا براى ايجاد وحدت اسلامى نوين را ايفا کرد.

اين اعلام حمايت و جانبدارى که به تدريج دامنه پوشش آن نيز گسترده مى‏شد، توانست نيروهاى خسته و گريزان، ستم‏ديده و درگير ترديدهاى فکرى را به مرکزى واحد هدايت کند و پايه‏هاى وحدت دينى را استوار سازد.

 

ب) نقش بيت‏الله

با نظرى به رويدادهاى تاريخ اسلام بعضى راه‏حل‏هاى ديگر نيز به چشم مى‏آيد که در آنها به نحوى از ظرفيت و مقتضيات موجود جامعه آن زمان در جهت تحقق وحدت اسلامى بهره‏بردارى شده است.

در اين ‏باره تاثير کعبه مکرمه و کيفيت استفاده پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله از آن به عنوان يکى از ابزارهاى ارزشى وحدت‏ساز شايان توجه است چه اين که: «ان اول بيت وضع للناس للذى ببکة مبارکا و هدى للعالمين.‏» (آل‏عمران /96)

پيامبر صلى الله عليه و آله از موقعيت مکانى مکه و فرصت زمانى ايام حج در مقطعى که تمام مردم جزيرة‏العرب به آن جا مى‏آمدند بهره مى‏برد تا دعوت توحيدى خود را به مهتران و بزرگان قبايل ارائه دهد. در متون تاريخى نام قبيله‏هاى «بنى‏حنيفه‏»، «کنده‏»، «بنى‏صعصعه‏»، «کلب‏» و ديگران را در فراخوان حضرت مى‏بينيم و حتى گرايش مردم يثرب به اسلام هم از طريق همين تدبير در استفاده از موقعيت ‏خانه خدا و موسم حج‏ بوده است: «جعل الله الکعبة البيت الحرام قياما للناس.‏» (مائده /97)

ميزان کارآمدى اين عامل در تمايل و کشش توده‏ها به سوى پيامبر به قدرى بود که کفار و مشرکان را کاملا در موضع انفعالى قرار مى‏داد. آن گونه که پيش از آغاز مراسم براى جلوگيرى از شعاع نفوذ پيام نبى‏ صلى الله عليه و آله به مشورت مى‏پرداختند تا مناسب‏ترين شيوه‏هاى تبليغى و روانى را براى تغيير اذهان مخاطبان و مردم به کار گيرند. شعارهاى روانى - سياسى آنها اين بود: «و قالوا يا ايها الذى نزل عليه الذکر انک لمجنون.‏» (حجر/6)

و مهم اين است که در تبليغاتشان، روح تعصب‏هاى نژادى و قومى موج مى‏زد: «و يقولون ائنا لتارکوا الهتنا لشاعر مجنون‏». (صافات /36)

3 - راهبردهاى اجتماعى و فردى

الف) حميت عربى و حس مشترک

بهره‏بردارى پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله از اخلاق و خصوصيات روحى عرب جاهلى در جهت اهداف توحيدى و به ويژه تحقق وحدت اسلامى، يکى ديگر از راهبردهاى ارزشى به شمار مى‏آيد.

ظرفيت‏هاى روحى جامعه آن زمان در تمامى شرايط اجتماعى خاص خود تنيده شده بود و پيوندى مستحکم با پيشينه تاريخى‏اش داشت؛ سعى پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود که قابليت‏ها را به سمت مطلوبيت‏هاى موردنظر هدايت کند و به نوعى، آميزه‏هاى اخلاقى نوينى به وجود آورد. بدين‏سان پيامبر عزيز از اين امکانات اخلاقى و روحى براى پديدآورى يک همگرايى دينى و استحکام علايق مشترک اعراب در جهت آرمان‎هاى امت واحده استفاده مى‏کند.

روحيه تعصب و حميت عربى، تعهد و وفاى به عهد و پيمان، شجاعت و دلاورى يا ميهمان‏نوازى، نمايانگر شاخصه‏هاى اجتماعى اعراب جاهلى شده است: «اذ جعل الذين کفروا فى قلوبهم الحمية حمية الجاهلية...» (فتح /26)

و در همين حرکت پيامبر اکرم‏ صلى الله عليه و آله اصلاح و بهسازى ارزش‎هاى حاکم در چارچوب نظام ارزشى اسلام را يکى از کليدهاى رويکرد اتحاد اسلامى مى‏داند. به اين صورت که تعصب به قوم و قبيله، حفظ و بزرگداشت منزلت عشيره و رؤسا و بزرگان آن و نيز واکنش در حمايت از افراد طايفه (که معمولا به نحو صريح يا ضمنى توام با گونه‏اى تعهد و پيمان بود) بارها و بارها در تاريخ اسلام سبب حمايت از حضرت در مواضع مختلف و اصولا، زمينه تشکيل اولين وحدت سياسى و علنى اسلام تلقى مى‏گردد. پيامبر صلى الله عليه و آله خود مى‏فرمود: «ما نالت منى قريش شيئا اکرهه حتى مات ابوطالب.» (8)

به هر حال، چنين بيعت‏هايى نه تنها در محدوده داخلى که بيشتر در تعهد قبايل نسبت ‏به يکديگر نيز کاربرد داشت و طبق رسوم جاهلى تا زمان اعلام انصراف هم‏پيمان يا هم‏پيمانان به قوت خود باقى مى‏مانده است. و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از همين طريق ديگران را دعوت به اسلام مى‏کرد و در طول تاريخ مکرر بين حضرت و افراد يا گروهى از ياران، پيمان‎هاى گوناگونى منعقد مى‏گرديد که تکرار آن حاصلى جز فراگيرى دامنه وحدت اسلامى نداشت. شبيه آنچه در «عقبه اولى‏»، «عقبه ثانيه‏»، «بيعت در غزوه بدر»، «بيعت رضوان‏» و غير آنها روى داد.

شجاعت و دليرى اعراب که ريشه در وضعيت‏ خاص آن جامعه و نيز مسايل جغرافيايى و طبيعى داشت، هيچ‏گاه به صورت مطلق از ناحيه پيامبر اکرم‏ صلى الله عليه و آله مطرود و مذموم دانسته نشد بلکه اين روحيه ‏خاص نيز در مسير اصلاح و امور پسنديده و صحيح قرار گرفت. و بدون ترديد اين امر در گسترش حاکميت ‏سياسى اسلام که فقط در طى ده سال، بيش از هشتاد غزوه و سريه را در پرونده خود جاى داده، تاثير بسزايى داشته است.

حضرت، در جنگ‎هاى بسيارى ضمن تجليل و تمجيد از روحيه شجاعت و سلحشورى سربازان اسلام، ارزشمندى آن را در محدوده عبادت و تقواى الهى مورد سنجش و مقايسه قرار مى‏داد و بدين‏سان شيوه تعديل و تصحيح ويژگى‏هاى اخلاقى اعراب را برمى‏گزيد مانند: «ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين‏» از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله در تقويت و اصلاح روحيه مهمان‏نوازى اعراب نيز مى‏کوشد که اين نيز سبب جذب فزونتر افراد به قلمرو مسلمانان است.

پيامبر اکرم‏ صلى الله عليه و آله مسلمين را امر به سخاوت و بخشش اموال و انفاق دارايى‏هاى خود مى‏کرد بر مبناى: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون...«(آل ‏عمران /92) و خود مى‏فرمود: «فاحسنوا صحبة السلام بالسخاء...» نيز در دوره اوليه تکون جامعه اسلامى از انصار مى‏خواست مهاجران را مورد حمايت قرار دهند و مسلمانان مدنى هم با توجه به همان روحيه خاص اجتماعى، (که اکنون صبغه دينى هم پيدا کرده بود) چنين کردند تا آن جا که براى اسکان مهاجران در خانه‏هاى خود به قرعه‏کشى روى آوردند: «والذين تبوء و الدار والايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم ولا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و يؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة و من يوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون‏». (حشر /9)

بدين‏ترتيب بهره‏ورى پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله از اين ظرفيت روحى که با صحه گذاشتن و تعديل دينى همراه بود، سبب شد تا وحدت اسلامى، هر روز با اقتدار بيشترى همراه باشد و به مرور زمانى، تسرى يابد. البته نزد اسلام، اصل تعدد در مليت و اقوام نفى نمى‏شود اما ستيزه‏جويى و ايجاد تشتت در وحدت سياسى و وفاق عمومى جامعه اسلامى نيز مورد قبول نيست. چه اين که: «انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا...» (حجرات /13) بدين ‏ترتيب چنانچه تعصب در مسير پايبندى بر غير حق و تهى شدن از ارزش‎هاى دينى و انسانى و تنها به صرف تکيه بر قوميت و ملى‏گرايى باشد، مورد پذيرش دين و پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه و آله نيست: «ليس منا من دعى الى عصبية‏». (9)

ب) آداب اخلاقى

پيامبر گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله يکى از اهداف عالى رسالت ‏خود را اتمام اخلاق نيک و تکميل فضايل الهى و اخلاقى انسان مى‏داند که: «انى بعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏» (10) و بر اين بنيان يکى از موارد ديگرى که مى‏توان در زيرمجموعه راهبردهاى ارزشى پيامبر صلى الله عليه و آله در جهت ايجاد زمينه وحدت اسلامى ياد کرد، نحوه رفتار فردى و آداب خاصى است که از آن حضرت در متون تاريخى آورده‏اند چه اين که: «و انک لعلى خلق عظيم.‏» (قلم /4)

 

برخوردهاى پرجاذبه:

اخلاق نرم و خوى پر جاذبه رسول حق همواره يکى از مهمترين ابزارهاى ارزشى وحدت دينى و فرونشاندن اختلاف‏ها و نزاع‎ها و جذب انسان‎هاى پاک‏سرشت‏ بوده است: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک...» (آل‏عمران/159)

رويدادهاى تکان‏دهنده تاريخ اسلام آن چنان آشکار و گوياست که هيچ نيازى به ترجمان تحليلى ندارند چه اين که: «الم نشرح لک صدرک‏» (شرح /1) يکى از هزاران: فردى به نام «غورث بن الحارث‏» در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله شمشير در دست گرفت و گفت: «من ينجيک منى‏»، رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «الله‏». لرزه بر اندام او افتاد و شمشير از دست ‏بينداخت. سپس، پيامبر او را آزاد کرد. همين شخص هر جا مى‏رود مى‏گويد: «جئتکم من عند خير الناس‏.» (11)

و به واقع عنوان: «اطهر المطهرين شيمة و اجود المستمطرين ديمة...» (12) تنها بر او زيبنده بود. اين سلوک و اخلاق نيکوى الهى است که او را اسوه حسنه و نمونه برتر انسان کامل مى‏دانند تا آن جا که محبت معجزه‏آساى او سبب مى‏شد مخالفان سرسختش به صف دوستان مؤمن سوق يابند (13) و اين آداب الهى، محور جمع و وحدت دلها قرار گيرد. دعوت فطرى پيامبر صلى الله عليه و آله جان تشنه هر حق‏خواهى را مجذوب او مى‏ساخت و اين، نيکوترين ابزار براى دميدن روح وحدت دينى بود. 

پيوندهاى خانوادگى:

در رديف آداب ويژه پيامبر مى‏توان به فلسفه پيوندهاى خانوادگى حضرت اشاره‏اى کوتاه کرد. بدون ترديد با توجه به جايگاه خاص نظام قبيله‏اى در جامعه آن روز، يکى از آثار اجتماعى اين امر ايجاد الفت، پيوند بين قبايل، و وحدت لايه‏هاى اجتماعى بوده است. اين نوع پيوندهاى قبيله‏اى (به نوعى) بديل حلف‏هاى قانونى و رسمى شناخته مى‏شود و پيش از اسلام نيز ازدواج‏هاى متقابل، دشمنى‏ها را به دوستى تبديل مى‏ساخت.

به عنوان نمونه ازدواج پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله با «جويريه دختر حارث‏» از طايفه بنى‏مصطلق بود که مسلمانان، به سبب اين خويشاوندى، بقيه اقوام او را آزاد کردند و در نهايت تمام طايفه او به اسلام پيوستند و يا ازدواج حضرت با «صفيه دختر حى بن اخطب يهودى‏»، سردار بنى‏قريظه که پس از اسارت، همسرى پيامبر خدا را در برابر آزادى و الحاق به خانواده خود برمى‏گزيند و در آخر، به همراه گروهى از اقوام، اسلام مى‏آورند.

 

4 - امت اسلامى و وحدت دينى

اين بحث را با نظرى به رسالت امت اسلامى در تداوم رحمت نبوى تا تحقق وحدت اسلامى، به پايان مى‏بريم:

«وحدت‏»، جوهره قوام، پايدارى و حيات هستى است و پيامبران، مامور و سرپرست احياى رحمت مطلقه الهى در دنياى انسانى:

برگ و ساز کائنات از وحدت است                               اندرين عالم حيات از وحدت است (اقبال لاهورى)

و محمد خاتم ‏صلى الله عليه و آله، پيامبر وحدت و رسول رحمت: «و جعلنى رسول الرحمة و رسول الملاحم‏». (14)

رحمت واسعه الهى، با او جريان يافته: «و اطيعوا الله والرسول لعلکم ترحمون‏» (آل‏عمران/132) و امت‏ بشرى حول خاتميت او گرد مى‏آيند: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبيين‏» (احزاب /40) و با اين همه، چشمه جوشان رحمت الهى است که: «فبما رحمة من الله لنت لهم...» (آل‏عمران /159)

نداى وحدت او، صداى وحدت‏طلبى تمامى انبياى الهى است و اين آهنگ شيرين در حلقوم مبارک او به کمال نهايى خود مى‏رسد:

نام احمد نام جمله انبياست                                      چون که صد آمد نود هم پيش ماست (مولوى)

او آخرين پيامبران از سلسله مناديان رحمت و وحدت الهى است؛ «تقدم در غايت و تاخر در نوبت دارد يعنى: «لولاک لما خلقت الافلاک.‏»

و از اين‏رو، به تمام شاخ و برگ‏هاى اين شجره طيبه؛ رنگ، عطر، و ميوه حيات ابدى مى‏بخشد و با خاتميت او، درخت نبوت الهى معنا مى‏يابد که: «ما من نبى آدم و من سواه الا تحت لوائى‏» (15)

آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى                          آمده مجموع در ظلال محمد (سعدى)

و از اين پس، امت محمدى او؛ «امة مرحومة‏» و «امة آخرون السابقون‏»، و نيز، آخرين نخبگانى‏اند که پذيراى حضور اويند؛

و بى‏شک امت محمد صلى الله عليه و آله رسالت گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهى در پهنه ارض به دوش دارند چرا که: «کنتم خير امة اخرجت للناس...» (آل‏عمران /110) و همانانند که برگزيدگان خدايند و غير آنان، زيانکاران: «و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين‏.» (آل‏عمران /85)

به آرزوى روزى که وحدت اسلامى، راهى براى پيوند جوامع اسلامى، به امت واحده الهى گردد و دعوت «امت‏» با دعوت «خداى‏»، همسان که: «والله يدعوا الى دارالسلام و يهدى من يشاء الى صراط مستقيم‏». (يونس /25) آن افق روشن و درخشان که پيامبر وحدت براى امت عزيز اسلام به زيبايى تمام ترسيم نمود و شايسته: «فطوبى لک يا محمد ولامتک‏». (16)

طريقى که وحدت امت را زمينه احياى امت واحده مى‏دانست چرا که احياء امت واحده را با جوهره اقامه دين (تقوا و عبوديت الهى) همرديف شمرده: «... ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون‏» (انبياء /92) و از سويى، اقامه دين حق (در سلسله انبياء) را نيز به وحدت مى‏پيوندد: «شرع لکم من الدين ما وصى به نوحا والذى اوحينا اليک ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى ان اقيموا الدين ولا تتفرقوا فيه...» (شورى /13)

و بدون ترديد استجابت و پذيرش نداى «پيامبر وحدت‏» به وحدت دينى، قبول و احياى حيات ابدى انسانى و الهى امت اوست که: «يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما يحييکم‏» (انفال /24) و اين دستور قطعى الهى است که: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول ولاتبطلوا اعمالکم‏» (محمد /33) دستورى که تخلف از آن، تباهى و سياهى آشکارا، به دنبال دارد: «و من يعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبينا». (احزاب /36)

و به اين ترتيب؛ امت واحده، راهى است تا تفوق تمام: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين کله و کفى بالله شهيدا.» (فتح /26) و سپس تسرى اين حقيقت نهفته الوهى به همه وجدان‏هاى خفته که: «محمد رسول الله‏» (فتح /29)

و در نهايت از حال تا آينده امت واحده فرايندى است‏ به ميزان يک اراده جمعى يک تمايل معمولى و نيز صبرى استوار و پايدار: «يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر والصلوة ان الله مع الصابرين‏» (بقره /153) و آن گاه پيامد آب حيات وعده الهى: «فاصبر ان وعد الله حق‏» (روم/60)

اين رهيافتى است که به جاى مقصد، مسير، و مايه‏هاى درونى، بيشتر نيازمند همگرايى اراده و تمايلات وحدت‏طلبانه مسلمانان جهان حول محور جمع و نظام بخشيدن به آن است.

امر حق را حجت و دعوى يکى است           خيمه‏هاى ما جدا دلها يکى است

از حجاز و چين و ايرانيم ما                        شبنم يک صبح خندانيم ما (اقبال لاهورى)

و آينده روشن، از آن مؤمنان مجاهدى است که نور وحدت مى‏نشانند و کمال آن مى‏افشانند چه اين ‏که: «يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يابى الله الا ان يتم نوره و لو کره الکافرون‏» (توبه/32) و آنگاه خشنود از سپاس الهى: «و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظيم‏». (توبه/72)

نتيجه‏گيرى

وحدت امت همواره يکى از آرمان‎هاى دينى پيامبران توحيدى قلمداد مى‏شده و بر اين بنيان، يکى از محورهاى مهم دعوت پيامبر اکرم ‏صلى الله عليه و آله نيز پى‏ريزى شاکله‏هاى پيدايش آن بوده است.

تحليل رويدادهاى تاريخ اسلام گوياى آن است که در جهت تلاش‎هاى «سياسى‏» و «فرهنگى‏» حضرت براى تحقق اين هدف، «راهبردهاى ارزشى‏» نيز کارآيى خاص داشته‏اند تا آن جا که با شناخت دقيق ظربفيت‏هاى اجتماعى حاکم بر جامعه، ابزارهايى برگزيده شده تا زمينه پذيرش و گرايش همگانى را به سوى ايجاد وحدت امت متمايل گرداند.

طرح پيمان‏نامه ملى مدينه بهترين راه براى ايجاد يک وحدت عمومى و القاى روحيه همبستگى دينى بود و در همين راستا پيمان ويژه مسلمين، راهکارى مذهبى براى پيوند روح برادرى به حساب مى‏آمد. استفاده از راهبردهاى ملى و مذهبى تنها مى‏توانست پايه‏هاى استوارى اجتماعى جامعه را نمايان سازد؛ اما، در اين ميان مبارزه با نژادپرستى و قوم‏گرايى و يا به کارگيرى عاقلانه موقعيت‏ها و مکان‎هاى تجمع عمومى نيز، از جمله راهکارهاى قومى و ميهنى لازم جهت دستيابى به وحدت‏طلبى شمرده مى‏شد و با اين همه، بهره‏گيرى پيامبر صلى الله عليه و آله از ظرفيت‏هاى اخلاق اجتماعى و نيز توان اخلاق فردى، امرى قابل توجه است.

بدين‏ترتيب، يکى از ضرورى‏ترين راه‎هاى پى‏ريزى وحدت دينى در امت ‏بزرگ اسلامى، هماهنگى اراده‏ها و تمايلات ارزشى جوامع بر بنياد همانند سازى ابزارهاى سه‏گانه فوق است؛ يعنى: «راهبردهاى ملى و مذهبى‏»، «قومى و ميهنى‏» و نيز «اجتماعى و فردى‏».

 

پى‏نوشت‏ها:

1- يعقوبى، احمدبن ابى يعقوب: تاريخ يعقوبى، ليدن،1883م، جلد 2، ص‏110.

2- کلينى رازى، ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق: الاصول من الکافى، تهران، دارالکتب الاسلاميه،1363، جلد 8، ص‏268.

3- بحارالانوار، جلد22، ص‏348.

4- مطهرى، مرتضى، سيره نبوى، تهران، انتشارات صدرا،1367، به نقل از «هديه الاحباب‏» داستان روايت را آورده است.

5- مطهرى، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ايران، تهران، انتشارات صدرا، 1362، ص‏75 و76.

6- سنن ابى‏داوود، جلد 2، ص‏624 به نقل منبع پيشين، ص‏74.

7- نهج‏البلاغه، ترجمه دکتر سيدجعفر شهيدى، تهران، انتشارات سهامى عامل، 1371، خطبه 192، ص‏215.

8- تاريخ پيامبر اسلام، ص‏168.

9- بحارالانوار،جلد73، ص‏283.

10- همان، جلد16، ص‏210.

11- البخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخارى، چهار جلدى، بيروت، دارالمعرفة للطباعة والنشر، بى‏تا، جلد 2، ص‏539.

12- نهج‏البلاغه، خطبه 105.

13- پاره‏اى مورخان داستانى از کافرى خشن و معاند نقل مى‏کنند که به خانه پيامبرصلى الله عليه وآله به مهمانى رفت و در نهايت‏با ايمان خارج شد. اين جريان نمونه جالبى از همين تاثير اخلاقى و الهى خاص پيامبر رحمت است. نگاه کنيد: زرين‏کوب، عبدالحسين، بحر در کوزه، تهران، علمى،1367، ص‏104 و 105.

14- شيخ صدوق، ابوجعفر، معانى‏الاخبار، تصحيح على‏اکبر غفارى، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات،1399 ق، ص‏51.

15- بحر در کوزه، ص‏115.

16- معانى‏الاخبار، ص‏51.

يادآورى: جهت رعايت اختصار، بسيارى از پاورقى‏هاى توضيحى، تفسيرى يا معرفى منابع حذف گرديد.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار