نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: برخی از تحليلگران سياسي ميگويند درست است که به ايران ستم شده، ولي اين مربوط به گذشته است و در حال حاضر صدق نميکند و دوم اينکه راه حل جايگزين براي مشکلات نداريم. گذشته از اينکه آمريکا از کودتاي 28 مرداد سال 1332 شصت سال ميگذرد و اخيرا اعتراف کردند که مستقيما در اين کودتا نقش داشتند. اين در حالي بود که در گذشته هر چه راجع به اين موضوع ميگفتيم، جواب ميدادند که شما توهم توطئه داريد و تحت اين عنوان ميخواهيدمشکلات خودتان را پوشش دهيد، هرچند عدهاي هم اين کار را بکنند ولي اين در همه موضوعات جاي و ساري نخواهد بود.
اولين تحريم ايران توسط غرب
بذرپاش
افزود : اولين تحريمي که کشور ما با آن دچار شد در زماني بود که مصدق صنعت نفت را ملی
اعلام کرد، در حالي که اصلا مصدق به هيچ عنوان ادعاي تشکيل دولت اسلامي و جمهوري
اسلامي نداشت و بعضا معروف به آدمي با يک سليقه خاص بود.
وی با اشاره به موضوع تحریمها گفت: در زمان انقلاب اسلامي، اصليترين تحريمهايي که عليه کشور ما اعمال شده است از کي بوده و چرا اتفاق افتاده است؟ بعضي چنين وانمود ميکنند که چون آقاي احمدينژاد در خارج از کشور موضوع هولوکاست را مطرح کرده است و بعضي ديگر هم ميگويند چون او گفته تحريمها کاغذپاره است، بيشتر تحريم شديم. بعضي هم ميگويند به خاطر فعاليتهاي هستهاي است و بعضي حقوق بشر را مطرح ميکنند البته بايد سهم و وزن هر يک را مشخص کنيم؛ منتها تحريمهاي اخير را بايد بررسي کنيم که از چه زماني تشديد شد و سرعت فزايندهاي به خود گرفت. اينجاست که نقش خيليها مشخص ميشود و بايد پاسخگو باشند.
پيشينه تشديد تحريمها و علل آن
مهرداد بذرپاش در جلسه هفتگی انصار حزبالله گفت: يکي از دلايل اينکه بعضي فرياد ميزنند به خاطر آن است که نقش خودشان فراموش شود. در سال 1387 خاوير سولانا از طرف 1+5 مسئول پرونده بود سولانا به ايران آمده بود و ايران هستهاي را پذيرفته بودند در نتيجه يک پيشنهاد فريز تو فريز مطرح کرد؛ يعني اينکه ما فعاليتهايمان را متوقف کنيم، آنها هم تحريمها را متوقف کنند. اين يک گام اساسي براي ما بود. آن زمان ما تقريبا قبول کرديم و قرار شد که در مذاکرات بعدي اين، موضوع اصلي باشد.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی افزاود: بعد از قبول پيشنهاد خاوير سولانا، خبري غيررسمي پيچيد که يک پيشنهاد از طرف اوباما براي مذاکره با ايران آمده است. و طي يک نامه به رهبري اين پيشنهاد آمده بود. سال 88 که آن اتفاق در کشور افتاد و بعضي از نقاط کشور ما دامنگير آشوب ناجوانمردانه و فتنه بزرگ شد، اوباما سه يا چهار ماه بعد به جمع رسانهها آمد و گفت ايران به لحاظ سياسي در موضعي قرار ندارد که با او مذاکره کنيم. وزير خارجه آلمان هم مصاحبه کرد و گفت بايد تحريمها را عليه ايران تشديد کنيم و تا مردم در خيابان حضور دارند، کار حکومت را يکسره کنيم. وزير خارجه انگليس هم چيزي شبيه به همين را گفت و اين روند ادامه پيدا کرد تا اينکه در سال 1389 قطعنامه 1929 سازمان ملل عليه کشورما صادر شد. در قطعنامه 1929 بندي را آورده بودند مبني بر اينکه دولتهاي عضو شوراي امنيت ميتوانند هرگونه اقدامي را براي نگه داشتن ايران از حرکت به سوي ايران هستهاي انجام دهند و بعد حسب آن کنگره آمريکا قانوني وضع کرد که رئيس جمهور آمريکا ميتواند همهگونه تمهيدات را بينديشد. تاهرگونه همکاري با ايران هستهاي متوقف شود.
از آن مقطع به بعد به صورت پياپي دهها دستور اجرايي رئيس جمهور آمريکا صادر و تحريمهايي که الان شاهدش هستيم وضع شد.
نقش فتنه و مسببان داخلي در تشديد تحريم عليه ايران
عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان ادامه داد: بايد حواسمان باشد عدهاي که اين بلا را به سر کشور ما آوردند، الان فرياد «بدو بدو آي دزد» سر ميدهند(!) تا اينکه مردم فراموش کنند چه کساني باعث و باني اين اتفاق بودند.
به فرض اگر الان تمام تحريمهايي که از سال 88 گذاشتند را بردارند، تازه مثل سال 87 ميشويم. برآورد ما اين است تحريمهايي که برداشتند 5 درصد هم نيست. اتفاقات سال 88 تحريمها را به کشور تزريق کرد و تازه تا اسمي از فتنه ميبريم ميگويند شما دعواي حيدري نعمتي راه انداختهايد!
اينکه ما ميگوييم در فتنه نباید با کسی شوخی داشته باشیم، براي همين است. فتنه که دعواي احمدينژاد و موسوي نبود، بلکه جمهوري اسلامي را چندين پله در نظام بينالملل به عقب برد و فشار اقتصادي را به زندگي مردم بيشتر کرد. جمهوري اسلامي که در خيلي از کشورها در اوج عزت بود را متوقف کرد. دوستان بنده که در خارج از کشور تحصيل ميکردند تعريف ميکردند که در سال 87 به چنان عزتي رسيده بوديم که با من دانشجوي ايراني همه رقابت ميکردند تا رفيق شوند و از سال 88 به بعد که اين اتفاق افتاد گويي که آب سردي بر سر اينها ريخته شده است و قضيه کاملا برعکس بود يعني رقابت بر سر اين بود که از ما فاصله بگيرند!
حالا بايد چه کسي پاسخگو باشد؟ حالا ميگويند سوءتفاهمي بوده صلواتي بفرستيم تمام شود(!) ما که با صلوات مشکلي نداريم، صلوات ميفرستيم.
برخي دلايل بدبيني ما نسبت به آمريکا
نکته دوم اينکه در چند سال اخير عملياتهاي اطلاعاتي گسترده و ويروس استاکنس که به تاسيسات هستهاي ما فرستادند و مواد اوليه آلودهاي که وارد کشور کردند و تاسيس بیش از 120 شبکه ماهوارهاي فارسي زبان عليه جمهوري اسلامي ايران در پنج سال اخير این به قول معروف کدخدای جهان بود.
رئيس ميز ایران در پنتاگون در مقالهای اعتراف کرد که براي سال 88 ايران ما از 6 سال قبل کار ميکرديم. اخيرا هم که دوباره به ملت ايران توهين کردند و جان کري گفت مردم ايران فريبکار هستند. معاون وزير خارجه سابق آمريکا گفت که بايد ريشه ايرانيها را بکنيم. يا اينکه اعلام کردند گزينه نظامي براي ايران روي ميز است که اين جزء توهينآميزترين عبارتها در نظام بينالملل نسبت به يک کشور ديگر است.
آمريکا 14 سال پيش افغانستان را اشغال کرد، الان آمار توليد مواد مخدر در اين کشور 20 برابر شده است و کشت و کشتاري که به بهانه تروريسم در خاک اين کشور و کشورهای همسایه رخ ميدهد را به وضوح شاهد هستيم.
در کنار افغانستان، در عراق و سوريه و مصر و کشورهاي ديگر هم وضعيت تروريسم بدتر شده است. اين بخشی از دلایل بدبيني ملت ما نسبت به آمريکاييهاست ولي در کشور ما عدهاي به ما ميگويند اينهايي که شما نسبت به آنها بدبين هستيد، تندروهاي آمريکا هستند وليکن آمريکا يک قشر معتدل هم دارد که اتفاقا حرف ما سر اين معتدلهاي آمريکاست که مدام تحريم عليه کشور ما وضع ميکنند و مرتب ما را محدود کرده و از طرفي ديگر در کشور ما ترويسم را تقويت ميکنند. نبايد با اين حرفها گول بخوريم.
ايرادات ما به دوستان مذاکره کننده
در توافق ژنو ما دو تا حرف مشخص داشتيم يکي اينکه وقتي پاي مذاکره ميرويم، پس بايد حداقل با ژست کدخدايي برويم. ما که نميتوانيم بگوييم دست خالي آمديم آي کدخدا تو چيزي بده! چنين چيزي امکان ندارد.
يکي از ايراداتي که ما به دوستان مذاکره کننده داريم و مرتب به ما توهين ميکنند که شما نميگذاريد مشکلات معيشتي مردم حل شود اين است که ما ميگوييم وقتي براي مذاکره ميرويم بايد دستمان پر باشد، اينکه بگوييم خزانه خالي است جور درنميآيد؛ هر چند که خزانه هم خالي نيست و اين حرف خلاف و اشتباهي است. خزانه بانک مرکزي 100 ميليارد دلار موجودي دارد و موجودي صندوق توسعه ملي بيش از 54 ميليارد دلار سرمايه است، در ضمن خزانه عمومي ما که پول نفت و ماليات به آن ميرود و منظور دوستان از خزانه همين است، در زمان تحويل دولت 1820 ميليارد تومان موجودي داشته است.
اين موضوع را از خزانهدار کل سوال کرديم که در حالت عادي بايد چقدر موجودي ميداشته که الان اين قدر است، گفت: نه، در حالت عادي هم همين مقدار بوده است.
در زمان مشابه سال گذشته موجودي صندوق یعنی در 12 مرداد سال 91 مبلغ 620 ميليارد تومان بوده است. من نميدانم کدام خزانه خالي است؟ اگر توقع اين است که در خزانه 100 هزار ميليارد تومان پول باشد که اين يک چيز غير عادي و غيرمرسوم است. ولي به فرض اگر خزانه خالي هم باشد ما حق نداريم زماني که ميخواهيم مذاکره کنيم، اين سخن را به ميان آوريم.
بحث به رسميت شناختن حق غنيسازي
بذرپاش افزود:بحث اصلي توافقنامه ژنو بود که حق يک ملت توسط آنهايي که ما را تحريم کردهاند، به رسميت شناخته شود. اينکه ميگوييم انرژي هستهاي حق مسلم ماست، يعني داشتن فناوری غنی سازی پس از آن استفاده از این موارد در مصارف لازم، حق مسلم ماست نه اينکه برويم نيم کيلو از کشور ثالث بخريم و به کشور بياوريم. در اين متن اين حق ديده نشده است. بعد ما از مسئولين سوال کرديم، گفتند: ما اين را ديدهايم. گفتيم اين بايد در متن توافقنامه بيايد. نکته دوم اين که، طرفي که ما با او مذاکره ميکنيم، به حق ما اعتراف کند که اين نه در متن آمده و نه آمريکاييها اعتراف ميکنند بلکه تکذيب ميکنند. بعد که از دوستان سوال ميکنيم ميگويند لازم نبوده که بيايد چرا که در بند چهارم انپیتي آمده بود. پس اين همه برو و بيا براي چه بوده است؟!
چرا که 14-15 سال است که عضو انپيتي هستيم، اصلا با اين همه رفت و آمد پول هواپيمايتان درآمد؟ آمريکاييها خودشان ميگويند ما حق غنيسازي را به ايران نداديم و در متن توافقنامه هم نيامده است، شما ميگوييد طبق بند 4 انپيتي ما حق غنيسازي داريم. اگر چنين است اين همه مذاکره براي چيست؟ دوم اينکه کلي عبارات تفسيرپذير در متن آمده است! چند روز گذشته 19 تن از اشخاص حقيقي و حقوقي ما تحريم شدند! اخیراً مجمع عمومی به بهانه حقوق بشر قطعنامه صادر کرد ما پيگيري که کرديم، گفتند:مربوط به گذشته است. پس با اين همه مذاکرات اينها به بهانههاي ديگر از جمله مربوط به گذشته است یا موضوعات حقوق بشر یا تروریسم هم ميتوانند تحريم اعمال کنند. در صورتي که چندين نفر از کساني که تحريم شدهاند، به بهانه هستهاي بوده است. اين در حالي بوده که در متن توافقنامه صريحا ذکر شده که کنگره و دولت آمريکا از تاريخ عقد توافقنامه به بعد تحريمي را راجع به فعاليتهاي هستهاي ايران اعمال نخواهند کرد، در حالي که چند تا از اينها راجع به فعاليتهاي هستهاي اعمال شدند.
فارغ از اين اينها از الان به بعد تحريم غيرهستهاي و موشکي هم ميتوانند وضع کنند يعني دقيقا وارد يک بازي بيپایان شدهايم.
آقاي وزير خارجه در فيسبوکش نوشته که من جواب منتقدان را خواهم داد. من در دانشگاه گفتم: چرا ايشان جواب ما را بدهد، چرا که ما از منظر دلسوزي صحبت ميکنيم جواب ملت ايران که با خون دل تا به اين جاي کار رسيدهاند را بدهند.
نکته بعدي اينکه ميزان وزني که ما به همديگر ميدهيم، چقدر است؟ ما از دوستان سوال کرديم که چه چيزي ميخواهيم بدهيم؟ چرا که اصل تحريمهاي ما هنوز برداشته نشده است. همين تحريمهاي انگشتشمار در توافقنامه هم که حالا حالاها برداشته نميشود؛ چرا که اتحاديه اروپا که قرار بود برداشتن تحريمها را از حدوداً دو هفته پیش شروع کند، رسما اعلام کرد که فعلا موانع غيرقابل عبور داريم و شروع نميکنيم و البته ایران همه تعهدات را انجام داهد تا ما سپس شروع به تعهدات خود کنیم! از طرفي آمريکا هم که تحريمهاي جديد وضع کرده است!
اينکه آمريکاييها مدام ميگويند امنيت همپيمانهاي ما در منطقه اولويت ماست يعني چه؟ همزمان با اين هم حقوق بشر را مرتب مطرح ميکنند. آمدن هيئت اروپايي به ايران را نبايد ساده انگاشت. درخواست آنها اين بود که با ميرحسين و کروبي و ستوده ملاقات کنند و نماينده معترضين سال 88 را ببينند! دیدیم که رسماً در سفارت یونان رفتند با دو فتنه گر ملاقات کردند و جایزه ساخارف که به براندازان می دهند در خاک جمهوری اسلامی ایران به آنان هدیه دادند، بعد هم با مقامات رسمی ما دیدار کردند و در آخر گفته مهمترین دیدار ما با ستوده و پناهی بود نه با مسئولین رسمی کشور. پس معلوم است برای چه آمدند و رفتند؟
ضرورت هوشياري بيش از حد مسئولان
بذرپاش ادامه داد: اين در حالي است که ما به عنوان هيئت پارلماني به کشوري ميرويم فقط اجازه ميدهند از 50 کيلومتري زندان گذر کنيم! حتي به وزير خارجه ما اجازه ملاقات از محل نگهداري از جامعه معلولين آن کشور را نميدهند! ما به دوستان مذاکره کننده عرض کردیم که اگر حواستان نباشد و محکم نايستيد، در مرحله بعدي دوگزينه حقوق بشر و امنيت همپيمانان آمريکا و تا شرط سنگين در قبال برداشتن تحريمهاي اصلي ايران که نفت و بانک است، پیش روی شما خواهند گذاشت! اين غير از برچيدن تاسيسات هستهاي است. البته یک سوال جدی هم از دولت داشتیم که چرا قبل از مذاکرات فعالیت های هسته ای را کاهش داده اید و این موضوع طبق گزارش رسمی آژانس اعلام شد؛ این کار با چه مجوزی و با چه تحلیل سیاسی و بین المللی صورت گرفت.
اعتقاد ما اين است که اگر حواسمان جمع نباشد هم زندگي مردم متوقف ميشود و هم سانتريفيوژها. ما که پاي ميز مذاکره ميرويم اگر بگوييم دستمان خالي است طرف حتما به ما امتيازي نخواهد داد. آن هم با يک مشت موجودات عجيب وغريبي که خداوند در عالم خلق کرده که حرف حسابي متوجه نميشوند.
نکته دوم اينکه در مرحله اول اگر ما مواد و تجهيزات را بدهيم برود و از مواد و تجهيزات دستمان خالي ميشود و هم گفتهايم وضع کشور خراب است و هم مواد و تجهيزات نداريم.
موضوع سوم، محل غنيسازي است. اگر فردا به ما گفتند اصلا شما نيازي نداريد و تنها رآکتور بوشهر نياز شما را تامين ميکند. محل غني سازي کشوری دیگر باشد؛ خواستيد بياييد آنجا باهم بحث کنيم.
بايد و نبايد پروتکل الحاقي
نکته نهايي اينکه زير بار پروتکل الحاقي نميرفتيم؛ چرا که در آن شرطي آمده بود مبني بر اينکه هر کجا و هر وقت به طور نامحدود بتوانند بازرسي کنند. ولي الان اين شرط را پذيرفتهايم. سوالي که مطرح ميشود اينکه انرژي هستهاي ما که يک تکه آهن و يا فقط سايت نطنز نيست و اصل آن دانش است که در ذهن بچههاي ماست و شرکتهايي که تجهيزات ما را تامين ميکنند مثل امثال شهيد احمديروشنها که با مديريت زنجيره تامین نياز ما را تامين ميکنند. اگر همه اطلاعات شرکتها و هم مختصات ساختماني مربوط به فعاليتهاي هستهاي به طرفهاي مذاکره اعلام شود اصلا خود به خود دانش هستهاي برچيده ميشود. آن موقعي که ما اطلاعات را رسما نميداديم، چقدر از جوانان ما را هدف قراردادند، حالا که خودمان رسما دودستي تقديم ميکنيم؛ ديگر چه چيزي خواهد ماند؟ و خيليها ديگر به خاطر خطري که جانشان را تهديد ميکند، کار را تعطيل ميکنند.در این بازرسی ها که حدود 5 نوع بازرسی را پذیرفته ایم که هیچ شاخصی برای اتمام آن وجود ندارد و طرف می تواند هیچ وقت مهر تایید نزند و ما را وارد یک بازی کند که نه تنها تمامی نخواهد داشت بلکه بهانه های واهی نیز بدست آنها می دهیم.
ما در حوزه فتنه به خصوص فتنه سال 88 با دولت مفاهمه نداريم؛ چرا که آن اعتقادي که ما به فتنه داريم؛ آنها ندارند. بعضي از دوستان دولت، فتنه را دعواي حيدري نعمتي ميدانند و بعضا با تعبير سوءتفاهم سال 88 از آن ياد ميکنند. من نميدانم چطور يک دولت و يک شوراي نگهبان در سال 88 يک انتخابات برگزار ميکند نظام متقلب خوانده ميشود؛ ولي باز همان دولت و همان شوراي نگهبان در سال 92 يک انتخابات ديگر برگزار ميکند، انتخاباتي در تراز ملت ايران ميشود. بله، همان طور که اين انتخابات در تراز ملت ايران بوده انتخابات سال 88 هم در تراز ملت ايران بوده است. يک بام و دو هوا که نميشود. اين که نميشود هر چه مطابق ميل آقايان باشد انتخابات درست و صحيح و در تراز ملت ايران است و اگر غير از اين باشد نيست!
بذرپاش در پایان گفت: موضوع
دیگری که باید جدی گرفت و به آن پرداخت موضوع توجه به داخل است و حداکثر تدابیر را
به کار گرفتن برای رهایی جستن از اقتصاد متکی به نفت که الحمدلله در چند سال اخیر
با رشد درآمدهای مالیاتی کشور و درآمدهای ناشی از صادرات غیرنفتی و رسیدن به حدود
43 میلیارد دلارنشان می دهد که با یک عزم جدی به تولید داخل این رقم و نیز
درآمدهای مالیاتی کشور به عددی خواهد رسید که اتکای ما به نفت در مصارف جاری به
صفر می رسد ما اگر بتوانیم با طرح جامع مالیاتی که اکنون در مجلس است به دولت جهت
افزایش درآمدهای مالیاتی از اقشار و کسب و کارهایی که مالیات نمی دهند کمک کنیم و
هزینه های جاری کشور را از این محل تامین کنیم و تراز جاری کشور را به وضع مطلوبی
برسانیم آن وقت می بینیم که مشکلات به راحتی قابل حل است مهم اینست که بدانیم این
امامزاده تقلبی است ، شفا نمی دهد و باید بیش از پیش به داخل توجه کنیم و از اینکه
جامعه اجتماعی را شرطی کنیم که راه حل خیلی از مشکلات حل موضوع با آمریکاست دست
برداریم و آنوقت می بینیم نیروهای داخل آزاد خواهند شد و کشور چندین مرحله جلو
خواهد رفت.
انتهای پیام/