بهاره کيان افشار از «گناهکاران» می گوید

من رسما اراده کرده بودم حرفه اي‏ تر قدم بردارم و از خدا خواسته بودم براي ايفاي نقش‏هاي متفاوت کمکم کند. بازي در يک نقش خارج از تصور خودم، آرزويي بود که خدا را شکر محقق شد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بهاره کيان افشار امسال دو فيلم «هيچ کجا هيچکس» و «گناهکاران» را روي پرده داشت. بازيگري که کار خود را از تلويزيون شروع کرد و با سينما ادامه داد، اما مي‏گويد تئاتر را از ديگر مديوم ها بيشتر دوست دارد. با بهاره کيان افشار به بهانه اکران فيلم فرامرز قريبيان، گفت و‏گويي داشتيم که حاصلش پيش روي شماست.

چند سال قبل با «کلاه پهلوي» به بازيگري قدم گذاشتيد. شما يکي از همان دو برگ برنده‏اي بوديد که محمدرضا شريفي‏نيا مي‏گفت با سريال ضياءالدين دري رو مي‏کند؟

- البته آقاي شريفي نيا مسووليت انتخاب بازيگر را براي اين پروژه بر عهده داشت. سريال آنطور که بايد پيش مي رفت، قدم بر نداشت. پروسه توليدش طولاني شد و هنگام پخش هم آنطور که انتظار مي‏ رفت، پرمخاطب نشد.

اما قبل از پخش شدن اين سريال در فيلم ابراهيم شيباني بازي کرديد.

- ايشان من را يک بار در دفتر «کلاه پهلوي» ديده بود. او داشت تيتراژ يکي از فيلم‏هايش را در يکي از اتاق‏ هاي دفتر مي ساخت و سلام و عليکي با هم داشتيم. بعدها هنگام انتخاب عوامل براي «هيچ کجا هيچ کس» دستيارش عليرضا شمس که من را از روزهايي که قرار بود در «دايره زنگي» بازي کنم مي شناخت، از من اسم برده بود و شيباني هم انگار از همان ديدار در دفتر دري،  من را به خاطر سپرده بود و با دعوت از من اعلام موافقت کرده بود.

  اولين بار وقتي خودتان را با گريم دختر شهرستاني فيلم شيباني در آينه اتاق گريم ديديد، از تفاوت زياد موجود بين اين چهره و شادي مستشار نيا پي برديد که بايد بازي متفاوتي در پيش داشته باشيد؟

- همينطور است، اما نقشي که در دايره زنگي به من پيشنهاد شده بود و من هم چند ماه براي آن تمرين داشتم، از دختر «هيچ کجا هيچ کس» دور نبود و قبلا خودم را در شمايل اين چنيني ديده بودم. يادم مي آيد آن روز به نظر خودم خيلي متفاوت شدم.

به هر حال در عمل با «هيچ کجا هيچکس» بود که چهره‏اي متفاوت با چهره‏ اي که هفت هشت سال آن را بازي مي‏کرديد، تجربه کرديد.

- بله من رسما اراده کرده بودم حرفه اي‏ تر قدم بردارم و از خدا خواسته بودم براي ايفاي نقش‏هاي متفاوت کمکم کند. بازي در يک نقش دور از تصور خودم، آرزويي بود که خدا را شکر محقق شد.

يادم هست که مصرانه از فيلم ابراهيم شيباني دفاع مي‏کرديد و مي‏گفتيد روايت جذابي دارد. باز هم اگر از شيباني پيشنهاد بگيريد به شيوه کاري او اعتماد مي‏کنيد؟

- از فيلم شيباني چند سکانس حذف شد که البته از نگاه من ضربه‏اي به آن وارد  نکرد، اما معتقدم اگر حذف نمي‏شد به پاسخ داده شدن برخي سوالات مخاطب کمک مي‏کرد يا اين انگيزه را ايجاد مي‏کرد که دنبال کردن برخي صحنه‏ها با رغبت بيشتري همراه باشد. در پاسخ به سوال شما بايد بگويم هر کارگرداني وقتي فيلمنامه‏اش را به من پيشنهاد مي‏دهد که انتخابش کرده و برنامه‏ريزي‏ها براي پرداخت آن در ذهنش صورت گرفته است. با اين حال من هميشه در برخورد با هر پيشنهاد کاري، آن را با توجه به شرايط فعلي بررسي مي‏کنم و چندان برايم مهم نيست تجربه قبلي کارگردان چطور بوده است، ضمن اينکه معتقدم «هيچکجا هيچکس» فيلم خوبي بود. حتي اگر قرار باشد با کارگرداني کار کنم که در گذشته کارنامه موفقي نداشته، باز هم به فيلمنامه جديد او مثل يک تجربه جديد و اميدبخش نگاه مي‏ کنم.

معتقدم هر کسي از يک نقطه‏اي مي‏تواند شروع کند به بهتر بودن و رشد کردن. اساسا همه فيلمسازان را محترم مي‏شمارم و خواندن فيلمنامه پيشنهادي‏اش را فرصتي به حساب مي‏آورم که هم بايد به خودم بدهم و هم به او. هميشه در کنار يک فيلمنامه خوب، کارگردان و گروه خوب هم براي من اهميت داشته است.

با اين حساب از کار کردن با کارگردانان جوان و بي تجربه هم هراسي نداريد؟

- به هيچ عنوان. پيش آمده حاضر شوم با کارگردانان جواني همکاري کنم که مي‏خواسته اند اولين فيلم کوتاه خود را بسازند، البته متاسفانه سرمايه اين دوستان جور نشد، و گرنه من اعلام آمادگي کرده بودم. هنوز هم معتقدم فيلمنامه‏هاي خوبي داشتند که فکر هاي خوبي پشت‏شان قرار داشت. به همان نسبت که آنان اول راهند، من هم به نوعي هستم و همانطور که خودم انتظار همراهي دارم، بايد همدل باشم.

شما اساسا چطور با يک فيلمنامه برخورد مي‏کنيد؟ حسي که بايد در کاراکتر پيشنهادي شما نهفته باشد طي چه پروسه اي براي شما کشف مي‏شود؟

- وقتي يک فيلمنامه خوب نوشته شده باشد، شما چه به عنوان يک خواننده عادي آن را بخوانيد و چه به عنوان يک بازيگر تکنيکي يا حسي آن را مورد بررسي قرار دهيد، نقش خود را به چشم شما مي آورد. نقشي که به درستي به زواياي آن پرداخته شده باشد و معرفي کاملي ارائه دهد. در اين حالت از هر زاويه‏اي که متن را بخوانيد با آن ارتباط برقرار مي‏کنيد. گاهي کاراکتر شما به قدر کافي پرداخته نشده و اين کليت فيلمنامه است که مي‏تواند شما را جذب کند.

سعي من بر اين است که اول از همه مثل يک خواننده با فيلمنامه برخورد کنم. يعني توجه مي‏کنم به اينکه پيام منتقل مي‏ شود يا نه؟ روابط بين آدم‏ها درست تنظيم شده يا نه؟ بحران‏هاي مورد نياز قصه به موقع ايجاد شده يا نه؟ اصلا اينطور بگويم که در قدم اول با فيلمنامه مثل يک کتاب رمان برخورد مي‏کنم. براي تصميم نهايي يک بار ديگر متن را مي خوانم و دقيق‏تر به نقش فکر مي‏کنم و حالا ديگر از اين زاويه نگاه مي‏ کنم که من چقدر از پس اين نقش بر مي‏آيم و ديالوگ‏ها چقدر در دهان من مي‏چرخند؟

چقدر حاضريد براي نقش‏تان مبارزه کنيد؟ منظورم تغيير وزن يا قرار گرفتن در يک شرايط فيزيکي سخت يا ... است.

- من براي يک نقش خوب هر کاري که لازم باشد، انجام مي دهم. اين کار شايد به معناي تغيير ايجاد کردن در عادت‏هاي رفتاري، سبک زندگي يا ويژگي‏هاي ظاهري باشد، البته به اين شرط که واقعا نقش خوبي در کار باشد و نه توهمي از يک کاراکتر ايده آل.

اما تشخيص دادن اينکه چقدر اين کاراکتر خوب در مي‏آيد يا چقدر ممکن است طبق پيش بيني‏ها ما پيش برود، ساده نيست.

-هميشه هم همه چيز اينطور غيرقابل حدس نيست. بخشي از موضوع به رزومه کارگردان بر مي‏گردد يا گروهي که با آن همراه مي‏ شوي. ترکيب بازيگران هم مهم است. در اينطور مواقع يک مشورتي هم انجام مي دهم و شروع مي‏کنم.

و اما «گناهکاران». با توجه به اينکه ژانر پليسي و معمايي داشت، بهتر نبود اگر کل فيلمنامه را به شما نمي‏دادند تا نوعي تعليق براي بازيگر هم وجود داشته باشد؟

- قصه من قبل از حضور کاراکترهاي ديگر تمام مي شود. يعني وقتي ماجراي من به پايان مي‏رسد، قصه بقيه شخصيت‏ها شروع مي‏شود، پس چنين شيوه اي در مورد من نمي‏توانست مفيد باشد. من بايد دقيقا در جريان قرار مي‏گرفتم و حتي بايد از قبل مي‏دانستم اين کاراکتر چه رابطه‏اي با شخصيتي به نام «روانگر» دارد تا بتوانم به زمينه‏ سازي‏هاي مناسب برسم. به من گفته بودند قاتل چه کسي است. تنها آخر داستان را به کسي نگفته بودند تا بازي‏ها لوث نشود، نه اينکه قرار باشد براي بازيگرها هم تعليق وجود داشته باشد. در فيلم‏ هايي از اين دست، کاراکترهايي که مرتکب قتل شده‏اند يا نشده‏اند، خودشان از کرده خودشان با خبرند، پس بازيگرهاي آنها بايد نسبت به همه چيز آگاهي داشته باشند تا بازي صحيحي ارائه دهند. قاتل را لو ندادند تا برخورد همه شخصيت ها با او مصنوعي از آب در نيايد.

فيلم را با مردم ديده ايد؟

-بله ديده‏ام. همه فيلم را دوست داشته‏اند و تعريف نکرده‏اند. تا امروز کسي را نديده‏ام که ايراد بزرگي به آن وارد بداند. با اين حال متاسفم که فروشي فيلم تا امروز رضايت بخش نيست و اصلا شوکه کننده است. معتقدم «گناهکاران» خيلي بيشتر از اين ارقام بايد گيشه داشته باشد. اين فيلم از آن دست فيلم هايي است که هر کس مي بيند به بقيه هم سفارش مي‏کند. فکر مي‏کنم عدم وجود تبليغات مناسب باعث اين اتفاق شده و اينکه هنوز مردم نمي دانند ايران هم مي‏تواند يک فيلم پليسي خوب بسازد. مردم ما الان ملودرام و کمدي مي‏پسندند و به نظرم بايد سليقه‏سازي صورت بگيرد.

پس اگر باز هم فيلمي در ژانر نوآر به شما پيشنهاد شود، مي‏پذيريد؟

- من به جز فيلم‏هاي تخيلي، همه فضاهاي سينمايي را دوست دارم. به نظرم همه چيز بستگي به فيلمنامه دارد. فيلمنامه‏ها با کيفيت خودشان هستند که دسته بندي مي‏ شوند و نه با قرار گرفتن در ژانرهاي مختلف. من اصلا به دسته بندي خاصي قائل نيستم.

يعني فيلم کمدي را هم مي‏پذيريد؟ حتي با علم به اينکه در کمدي‏هاي ايراني، اغلب بازيگران زن را خنگ نشان مي‏دهند؟

-به همين دليل است که من کمدي موقعيت را بيشتر مي‏پسندم تا کاراکتر کمدي. «دايره زنگي»،«ليلي با من است» و ... کمدي هايي هستند که من دوست دارم. احساس مي‏کنم در اين ژانر توانايي دارم. آدم شوخ طبعي هستم و از شوخي لذت مي‏برم. کمدي‏هاي خارجي را هم با شوق دنبال مي‏کنم.

شما بازي در سينما و تئاتر و تلويزيون را تجربه کرده‏ ايد. کدام يکي را بيشتر توضيح داريد؟

-اول تئاتر را دوست دارم و بعد سينما را. از تلويزيون کدورت دارم که هنوز برطرف نشده. براي «کلاه پهلوي» خيلي اذيت شدم. من تئاتر را هميشه دوست داشته‏ام و اصلا به خاطر تئاتر بازيگر شدم. لذتي که از صحنه مي برم قابل قياس با لذت بازي جلوي دوربين نيست.

بازي در اين سه مديوم با هم فرق دارد؟

-فرقي که براي من وجود دارد اين است که روند حسي بازيگر در تئاتر حفظ مي‏شود و در سينما منقطع است. حس روي صحنه غالب‏تر است و جلوي دوربين بايد دائم راکورد حسي حفظ شود. بازيگري سينما و تلويزيون به فن و تکنيک وابسته است و در تئاتر همه چيز متفاوت است. با همه سختي‏ها و محدوديت‏ها براي من لذت زيادي در تئاتر نهفته است.

پيش آمده فيلمي را در سينما ببينيد و بخواهيد جاي فلان بازيگر خانم بوديد؟

- سه چهار نقش وجود دارد که من هرگز نمي‏ توانم جاي آن بازيگرها و به همان خوبي قرار بگيرم. نقش‏هايي که مي‏تواند دلخواه هر بازيگري باشد. نقش فاطمه معتمدآريا در «روسري آبي» يا آزيتا حاجيان در «روبان قرمز»، حتي ويشکا آسايش در «ساحره» يا «ورود آقايان ممنوع» من به اين نقش‏ها مي‏گويم نقش‏هاي هوس‏انگيز که هر بازيگري دوست دارد تجربه کند. البته اين دل خواستن پيرو اجراي درست يک نقش توسط بازيگر اول براي ديگران به وجود مي‏آيد. اين نقش‏ ها، نقش‏هايي نيست که من بگويم اگر بازي‏شان مي‏کردم، اجراي بهتري داشتم. هميشه دلم مي‏خواست بتوانم چنين نقش‏هايي را بازي کنم و اميدوارم در آينده نصيبم شود.

و حرف آخر؟

- از همه مي‏خواهم فيلم خوب «گناهکاران» را ببينند و به ديگران هم توصيه کنند. اين فيلم با سرمايه شخصي آقاي قريبيان و همسرش ساخته شده و اي کاش اين پول برگردد تا دوباره براي ساخت يک فيلم خوب ديگر استفاده شود.

اساسا بايد از هر فيلمي که با سرمايه شخصي ساخته مي‏شود، حمايت شود. آقاي قريبيان هم بازيگر مورد علاقه بسياري از مردم است و فکر مي‏کنم شايسته است به پاس سال‏ها فعاليت هنرمندانه، با حمايت از «گناهکاران» به ايشان اداي دين شود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار