شنوندگان عزيز توجه فرماييد! وضعيت قرمز است +تصاوير
به دنبال پيام شنوندگان عزيز توجه فرمائيد! هستم.
"امير علي نبويان" بازيگر مجموعه " نوشدارو" متولد 2 فروردين 1359 در شهر
آمل است او تحصيل كرده مهندسي برق از دانشگاه صنعتي مازندران است" نبويان"
در موسسه كارنامه دوره هاي بازيگري را زير نظر اساتيدي بزرگ طي كرد و اكنون
به بهانه حضور او در مجموعه " نوشدارو" و ايفاي نقش " حمزه" و " ابراهيم"،
پاي گپ و گفتي با او نشستيم كه بخشي از آن را در مصاحبه زير مي خوانيد.
- آقاي "نبويان" چگونه وارد عرصه بازيگري شديد و به عنوان اولين تجربه بازيگري خود چه احساسي داريد؟
در يك موسسه دوره هاي بازيگري و نويسندگي را گذراندم و با اساتيد خوبي چون "هدايت هاشمي"، " اميرپوريا" و " مسعود فروتن" كار كردم و از تجربه آنان بهره مند شدم.
پس از پايان دوره نويسندگي و بازيگري پيشنهاد هايي را براي شروع فعاليت خود داشتم كه با مشورت "مسعود فروتن" و اعتمادي كه به وي داشتم، پيشنهادهارا رد كردم و در نتيجه با پيشنهاد "مسعود فروتن" نويسندگي را در برنامه تلويزيوني راديو 7 تجربه كردم. با پيشنهاد دوستان به اين پروژه "نوشدارو" پيوستم و خوشحالم كه با اين تيم كار اولم را شروع كردم.
** قصه هاي "امير علي" را نوشتم
_در برنامه تلويزيوني "راديو 7" قصه هاي " اميرعلي" را داشتيم كه شما نويسندگي آن قسمت ها را عهده دار بوديد، در اين خصوص توضيح دهيد؟
مسعود فروتن "قصه هاي خان جون" را اجرا مي كرد و در ادامه من هم شروع به نوشتن " قصه هاي اميرعلي" كردم كه در آخر با استقبال مردم و به خصوص تيم سازنده مواجه شدم.
البته اين موضوع را هم بگويم كه قرار بود شخص ديگري آن را اجرا كند كه براي انتخاب آن فرد به توافق نرسيديم و من خود عهده دار اجراي آن شدم.
** در ليست دوستان " هاشمي و اردكاني " بودم
- چگونه وارد پروژه " نوشدارو" شديد؟
" اردكاني" طرح و سناريوي بسيار زيبايي را در دست نگارش داشت و با مشورت دوستان خود، دست به انتخاب بازيگر زد شايد افرادي كه خيلي در اين امر متخصص نبودند پينشهاد حضور من را به "جواد اردكاني" دادند و زماني كه "هدايت هاشمي" براي نقش "محمد" به تيم پيوست، وي هم پيشنهاد حضور من را به كارگردان داد، خوشبختانه در كنار اين بزرگان اولين حضور من در عرصه بازيگري و سريال شكل گرفت.
** اردكاني فردي انديشمند و دلنشين است
-شما در دو نقش " حمزه" و " ابراهيم" در سريال " نوشدارو" حاضر شديد، از همذات پنداري و تجربه خود بگوئيد؟
"حمزه" پسري جوان و فرزند " ابراهيم" است كه جزء شهداي جهاد سازندگي بوده كه فردي بزرگ و صاحب عقايدي بسيار محترم است.
براي "حمزه" احساس دوري نمي كردم او يك جوان امروزي صاحب عقيده و تفكرهايي است كه با همه غرورش مي شد به آن احساس نزديكي كرد و بايد بگويم جزئيات آشكار شخصيتي " حمزه" در فيلمنامه به خوبي گنجانده شده بود، " ابراهيم" هم جزء شهداي جهاد سازندگي است كه در انگلستان به تحصيل مشغول بوده و با شروع جنگ و براي دفاع از كشورش و نيز خدمت در روستاها به ايران باز مي گردد. " ابراهيم" تفكر جهادي داشت و به نوعي جزء افراد قابل اعتماد جهاد سازندگي به حساب مي آمد.
- به دنبال به دست آوردن و كشف چه چيزي در " نوشدارو بوديد؟
براي من مهم بود كه بدانم همه اين نام هايي كه در كشورمان وجود دارد، چه فرقي با هم داشته و برايم مهم بود كه فرق ميان ارتش و سپاه را بدانم.
تفكر و هدف بچه هاي جنگ و شناخت شخصيت آنان براي من خيلي مهم بود باور كنيد بعد از پايان نقش " ابراهيم" هميشه پي گير بودم كه بچه هاي جنگ چگونه زندگي كردند.
** جنگ صدايش ترس دارد
- تا به حال از نزديك با بچه هاي جنگ صحبت كرديد؟
بله، اخيراً با يكي از بچه هاي جنگ صحبت كردم و از احساس او پرسيدم كه زماني كه تيرها به طرف آن ها مي آمد چه احساسي داشتند و او گفت: " جنگ صدايش ترس دارد"، و بعد افزود كه خاطرات عجيبي در جبهه وجود داشت و عجيب تر باور آن ها براي من " نبويان" بود، آن فرد به من گفت قدي اطرافمان سرو صدا بود كه از تيري هراس نداشتيم.
** شنوندگان عزيز توجه فرمائيد!
- به قول گفتني شما خود بچه جنگ هستيد، آيا خاطران و شنيده هاي آن زمان را ورق مي زنيد؟
بله، از بعد از ايفاي نقش در سريال "نوشدارو" به شدت به دنبال اطلاعاتي هستم كه حتي در آن زمان توسط مردم و راديو به گوش ها مي رسيد، حتي به پيامي كه گوينده راديو در زمان حمله "صدام يزيد" اعلام مي كرد و مي گفت "شنوندگان عزيز توجه فرمائيد! شنوندگان عزيز توجه فرمائيد!"
اين ها تاريخ كشورمان هستند و بايد از همه آن ها سر در بياورم.
** از " اردكاني و هاشمي" سپاسگذارم
** "نوشدارو" كار سختي بود
-از " نوشدارو" همكاري با تيم سازنده چه خاطره اي داريد؟
" نوشدارو" كار سختي بود و همه زندگي ما را تحت شعاع خود قرار مي داد و در اين كار سفرهاي عجيب غريبي داشتيم اما صميمت و دوستي هنرمندان با يكديگر را هيچگاه فراموش نمي كنم.
به خصوص "هدايت هاشمي" كه به عقيده من، يك انسان واقعي، بزرگ و صاحب تفكر است درس بازيگري و زندگي را از وي آموختم و اميدوارم شاگرد خوبي براي او بوده باشم.
** همه دنبال " نوشدارو" هستند
- فكر مي كنيد چرا " نوشدارو" نام اين مجموعه شد؟
فكر مي كنم راجع به تاريخ كشورمان بايد بيشتر توجه كنيم همه ما به نظر مي رسد كه دنبال پيش گيري و درمان نيستيم نيازمند " نوشدارو" هستيم.
مردم ايران سه روز بسيار خوش را با هم جشن گرفتند و حتي يك نفر در اين سه مناسبت غمگين نبود اولين مناسبت " آزادي خرمشهر" دوم " برگشت آزادگان از اردوگاه اسرا" و سوم " گل خداداد عزيزي به استراليا" بود از شما مي پرسم آيا در وضعيت فعلي كسي سراغي از وضعيت اسرا مي گيرد ويا به دنبال تغيير در ارتقا وضعيت فوتبال كشورمان هستيم نمي دانيم چه مي شود؟ " نوشدارو" مي گويد كه بايد قدر بهترين روزها را بدانيم و آن ها را به ما يادآوري مي كند " نودارو" يادآور عشق و شادي روزهاي خوبمان است.
** نويسندگي را انتخاب مي كنم
- بازيگري را ادامه مي دهيد؟
" نوشدارو" تجربه بزرگ و خوبي بود ولي اگر روزي مجبور شوم كه يكي از دو حرفه نويسندگي و يا بازيگري را انتخاب كنم، به طور قطع " نويسندگي "را بر مي گزينم ولي فكر نمي كنم چنين شرايطي پيش آيد./ص
گفتگو از : الهه عليزاده
- آقاي "نبويان" چگونه وارد عرصه بازيگري شديد و به عنوان اولين تجربه بازيگري خود چه احساسي داريد؟
در يك موسسه دوره هاي بازيگري و نويسندگي را گذراندم و با اساتيد خوبي چون "هدايت هاشمي"، " اميرپوريا" و " مسعود فروتن" كار كردم و از تجربه آنان بهره مند شدم.
پس از پايان دوره نويسندگي و بازيگري پيشنهاد هايي را براي شروع فعاليت خود داشتم كه با مشورت "مسعود فروتن" و اعتمادي كه به وي داشتم، پيشنهادهارا رد كردم و در نتيجه با پيشنهاد "مسعود فروتن" نويسندگي را در برنامه تلويزيوني راديو 7 تجربه كردم. با پيشنهاد دوستان به اين پروژه "نوشدارو" پيوستم و خوشحالم كه با اين تيم كار اولم را شروع كردم.
** قصه هاي "امير علي" را نوشتم
_در برنامه تلويزيوني "راديو 7" قصه هاي " اميرعلي" را داشتيم كه شما نويسندگي آن قسمت ها را عهده دار بوديد، در اين خصوص توضيح دهيد؟
مسعود فروتن "قصه هاي خان جون" را اجرا مي كرد و در ادامه من هم شروع به نوشتن " قصه هاي اميرعلي" كردم كه در آخر با استقبال مردم و به خصوص تيم سازنده مواجه شدم.
البته اين موضوع را هم بگويم كه قرار بود شخص ديگري آن را اجرا كند كه براي انتخاب آن فرد به توافق نرسيديم و من خود عهده دار اجراي آن شدم.
** در ليست دوستان " هاشمي و اردكاني " بودم
- چگونه وارد پروژه " نوشدارو" شديد؟
" اردكاني" طرح و سناريوي بسيار زيبايي را در دست نگارش داشت و با مشورت دوستان خود، دست به انتخاب بازيگر زد شايد افرادي كه خيلي در اين امر متخصص نبودند پينشهاد حضور من را به "جواد اردكاني" دادند و زماني كه "هدايت هاشمي" براي نقش "محمد" به تيم پيوست، وي هم پيشنهاد حضور من را به كارگردان داد، خوشبختانه در كنار اين بزرگان اولين حضور من در عرصه بازيگري و سريال شكل گرفت.
** اردكاني فردي انديشمند و دلنشين است
-شما در دو نقش " حمزه" و " ابراهيم" در سريال " نوشدارو" حاضر شديد، از همذات پنداري و تجربه خود بگوئيد؟
"حمزه" پسري جوان و فرزند " ابراهيم" است كه جزء شهداي جهاد سازندگي بوده كه فردي بزرگ و صاحب عقايدي بسيار محترم است.
براي "حمزه" احساس دوري نمي كردم او يك جوان امروزي صاحب عقيده و تفكرهايي است كه با همه غرورش مي شد به آن احساس نزديكي كرد و بايد بگويم جزئيات آشكار شخصيتي " حمزه" در فيلمنامه به خوبي گنجانده شده بود، " ابراهيم" هم جزء شهداي جهاد سازندگي است كه در انگلستان به تحصيل مشغول بوده و با شروع جنگ و براي دفاع از كشورش و نيز خدمت در روستاها به ايران باز مي گردد. " ابراهيم" تفكر جهادي داشت و به نوعي جزء افراد قابل اعتماد جهاد سازندگي به حساب مي آمد.
- به دنبال به دست آوردن و كشف چه چيزي در " نوشدارو بوديد؟
براي من مهم بود كه بدانم همه اين نام هايي كه در كشورمان وجود دارد، چه فرقي با هم داشته و برايم مهم بود كه فرق ميان ارتش و سپاه را بدانم.
تفكر و هدف بچه هاي جنگ و شناخت شخصيت آنان براي من خيلي مهم بود باور كنيد بعد از پايان نقش " ابراهيم" هميشه پي گير بودم كه بچه هاي جنگ چگونه زندگي كردند.
** جنگ صدايش ترس دارد
- تا به حال از نزديك با بچه هاي جنگ صحبت كرديد؟
بله، اخيراً با يكي از بچه هاي جنگ صحبت كردم و از احساس او پرسيدم كه زماني كه تيرها به طرف آن ها مي آمد چه احساسي داشتند و او گفت: " جنگ صدايش ترس دارد"، و بعد افزود كه خاطرات عجيبي در جبهه وجود داشت و عجيب تر باور آن ها براي من " نبويان" بود، آن فرد به من گفت قدي اطرافمان سرو صدا بود كه از تيري هراس نداشتيم.
** شنوندگان عزيز توجه فرمائيد!
- به قول گفتني شما خود بچه جنگ هستيد، آيا خاطران و شنيده هاي آن زمان را ورق مي زنيد؟
بله، از بعد از ايفاي نقش در سريال "نوشدارو" به شدت به دنبال اطلاعاتي هستم كه حتي در آن زمان توسط مردم و راديو به گوش ها مي رسيد، حتي به پيامي كه گوينده راديو در زمان حمله "صدام يزيد" اعلام مي كرد و مي گفت "شنوندگان عزيز توجه فرمائيد! شنوندگان عزيز توجه فرمائيد!"
اين ها تاريخ كشورمان هستند و بايد از همه آن ها سر در بياورم.
** از " اردكاني و هاشمي" سپاسگذارم
-شما به عنوان اولين تجربه بازيگري خود به خوبي توانستيد با تيم پيشكسوتان كار كنيد، آن ها چگونه شما را هدايت كردند؟
خيلي مهم است كه "نوشدارو" صاحب چه مقامي از سوي مخاطب مي شود ولي مهم تر اين است كه تا چه اندازه بتواند ذهن نسل من را نسبت به تاريخ كشورم و تلاش بزرگ مردان آن دوران به خود مشغول و آگاه كند، از سوي ديگر با كمك ها و راهنمايي هاي "هدايت هاشمي" معلم و دست عزيزم و نيز "جواد اردكاني" و همين طور همه هنرمندان توانستم به خوبي با تيم سازنده ارتباط برقرار كنم به قدري "اردكاني" به من لطف داشت كه به او گفت،" حاضرم جانم را در شهرك دفاع مقدس بگذارم" و بعد از پايان او گفت" فكر نمي كردم دوام بياوري" و من به وي گفتم كه من قول داده بودم.
خيلي مهم است كه "نوشدارو" صاحب چه مقامي از سوي مخاطب مي شود ولي مهم تر اين است كه تا چه اندازه بتواند ذهن نسل من را نسبت به تاريخ كشورم و تلاش بزرگ مردان آن دوران به خود مشغول و آگاه كند، از سوي ديگر با كمك ها و راهنمايي هاي "هدايت هاشمي" معلم و دست عزيزم و نيز "جواد اردكاني" و همين طور همه هنرمندان توانستم به خوبي با تيم سازنده ارتباط برقرار كنم به قدري "اردكاني" به من لطف داشت كه به او گفت،" حاضرم جانم را در شهرك دفاع مقدس بگذارم" و بعد از پايان او گفت" فكر نمي كردم دوام بياوري" و من به وي گفتم كه من قول داده بودم.
** "نوشدارو" كار سختي بود
-از " نوشدارو" همكاري با تيم سازنده چه خاطره اي داريد؟
" نوشدارو" كار سختي بود و همه زندگي ما را تحت شعاع خود قرار مي داد و در اين كار سفرهاي عجيب غريبي داشتيم اما صميمت و دوستي هنرمندان با يكديگر را هيچگاه فراموش نمي كنم.
به خصوص "هدايت هاشمي" كه به عقيده من، يك انسان واقعي، بزرگ و صاحب تفكر است درس بازيگري و زندگي را از وي آموختم و اميدوارم شاگرد خوبي براي او بوده باشم.
** همه دنبال " نوشدارو" هستند
- فكر مي كنيد چرا " نوشدارو" نام اين مجموعه شد؟
فكر مي كنم راجع به تاريخ كشورمان بايد بيشتر توجه كنيم همه ما به نظر مي رسد كه دنبال پيش گيري و درمان نيستيم نيازمند " نوشدارو" هستيم.
مردم ايران سه روز بسيار خوش را با هم جشن گرفتند و حتي يك نفر در اين سه مناسبت غمگين نبود اولين مناسبت " آزادي خرمشهر" دوم " برگشت آزادگان از اردوگاه اسرا" و سوم " گل خداداد عزيزي به استراليا" بود از شما مي پرسم آيا در وضعيت فعلي كسي سراغي از وضعيت اسرا مي گيرد ويا به دنبال تغيير در ارتقا وضعيت فوتبال كشورمان هستيم نمي دانيم چه مي شود؟ " نوشدارو" مي گويد كه بايد قدر بهترين روزها را بدانيم و آن ها را به ما يادآوري مي كند " نودارو" يادآور عشق و شادي روزهاي خوبمان است.
** نويسندگي را انتخاب مي كنم
- بازيگري را ادامه مي دهيد؟
" نوشدارو" تجربه بزرگ و خوبي بود ولي اگر روزي مجبور شوم كه يكي از دو حرفه نويسندگي و يا بازيگري را انتخاب كنم، به طور قطع " نويسندگي "را بر مي گزينم ولي فكر نمي كنم چنين شرايطي پيش آيد./ص
گفتگو از : الهه عليزاده
