با شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه، خاورمیانه‌ای جدید شکل گرفته که در آن عناصر مقاومت اسلامی نقش اصلی را ایفا می‌کنند.

به گزارش حوزه دفاعی  ـ امنیتی باشگاه خبرنگاران، جنگ اسرائیل و آمریکا ضد لبنان در سال 2006 معروف به جنگ ژوئیه و جنگ دوم لبنان  از 12 ژوئیه 2006 (22تیر 1385) میان ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای حزب‌الله لبنان آغاز شد که دامنه آن شمال سرزمین‌های اشغالی و سراسر لبنان را در برگرفت و با قطعنامه 1701 شورای امنیت در 14 اوت 2006 (24 مرداد 1385) به پایان رسید.

ارتش رژیم صهیونیستی به روال گذشته استراتژی جنگ از راه دور را به مرحله اجرا گذاشت، به گونه‌ای که نیروی هوایی رژیم صهیونیستی 15 هزار بار مناطق مختلف لبنان را بمباران کرد، نیروی دریایی این رژیم هم در مدت 8 هزار ساعت دریانوردی، نواحی ساحلی لبنان را به منظور تنگ‌تر کردن حلقه محاصره، بی وقفه گلوله‌باران کرد و نیروی زمینی ارتش صهیونیست‌ها نیز دست‌کم 160 هزار گلوله توپ، 2500 گلوله خمپاره به سوی لبنان شلیک کرد.


هر چند در نتیجه این حملات که با استفاده از سلاح‌های غیرمجاز مانند بمب‌های خوشه‌ای فسفری همراه بود حدود 1200 تن از غیرنظامیان لبنانی کشته و هزاران تن دیگر زخمی و بی‌خانمان شدند، اما این حملات فاقد ارزش نظامی بود.
 
در این جنگ، نخستین بار تلفات نظامیان رژیم صهیونیستی از تلفات طرف مقابل فراتر رفت و در مقابل 74 شهید از اعضای جنبش مقاومت اسلامی لبنان، 117 نظامی و افسر ارشد رژیم صهیونیستی کشته شدند.
 
این در حالی بود که این رژیم در "جنگ 6 روزه" سال 1967 با ارتش چند کشور عربی شامل مصر، سوریه‌ و اردن، فقط 16 کشته داده بود.
 
منابع نظامی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که 245 نظامی اسراییلی بر اثر صدمه روحی در جنگ 33 روزه دچار بیماری روانی شدند.


 
برتری نظامی اسرائیل به ویژه در ابعاد تسلیحاتی و آموزشی در بخش‌های نیروی هوایی، هوانیروز و زرهی که در جنگ‌های گذشته سهم بسیار مهمی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائیل داشتند، در این جنگ فاقد کارایی نظامی بود و نتوانست نقشی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائیل داشته باشد.
 
نیروی هوایی اسرائیل در جنگ 33 روزه حتی یک بمباران نتیجه بخش نداشت و فقط برای ماندن در صحنه رزم به بمباران متراکم و گسترده و انهدام زیر ساختارهای آشکار شهرهای لبنان اقدام می‌کرد.
 
منهدم شدن دو فروند هواپیمای جنگی اسراییل در این جنگ اوج ناتوانی نیروی هوایی این رژیم محسوب می‌شود.



 
تانک‌های مرکاوا که براساس تئوری برتری نظامی اسرائیل در جنگ‌های مستقیم، نزدیک و شهری، بارها موفق عمل کرده‌بودند و در هر دوره براساس فناوری روز بهینه ساز می‌شدند و سابقه سال ها جولان دادن در سرزمین های اشغالی، شهرهای فلسطین و همچنین در داخل شهرهای لبنان و از جمله بیروت را در کارنامه خود داشتند درمحدوده بسیار کوچک جغرافیایی، یکی پس از دیگری و هر روز بیشتر از روز قبل منهدم شدند.



 
دو فروند هلی‌کوپتر نظامی اسرائیل که عامل برتری ساز این رژیم در جنگ‌های غیرخطی و احاطه‌ای بو‌‌د منهدم شدند و در این جنگ توان نزدیک شدن به خطوط نیروهای حزب‌الله را نداشتند.
 
عملیات هلی‌برد با بکارگیری انواع هلی‌کوپترهای نظامی فوق پیشرفته یکی از اصلی‌ترین تاکتیک‌های جنگ‌های غیرخطی و احاطه‌ای است که از طریق پیاده کردن نیرو در پشت خطوط و در عمق خاک طرف مقابل می‌تواند ضمن انهدام نیرو، ربودن فرماندهان و عناصر اصلی، جبهه‌های جدیدی را ضد طرف مقابل ایجاد و موجب تجزیه نیروهای طرف مقابل و از هم پاشیدگی طرح‌های پدافندی آن‌ها شود.
 
این رژیم با استفاده از همین تاکتیک در جنگ با ارتش‌های عربی، اقدام به ربودن و ترور مخالفان کرده و صدماتی به آن‌ها وارد کرده بود اما در جنگ 33 روزه با وجود اینکه کماندوهای اسرائیلی بارها کوشیدند با پیاده شدن در پشت خطوط دفاعی حزب‌الله ضرباتی را به این نیروها وارد کنند اما این تلاش‌ها با شکست همراه شد که تلاش برای ربودن شیخ «محمد یزیک» معاون سید حسن‌ نصرالله در بعلبک از جمله این اقدامات بود که با شکست‌مفتضحانه‌ای روبرو شد.


 
شگفتی جنگ 33 روزه
 
یکی از صحنه‌های شگفت‌انگیز در جنگ 33 روزه منهدم شدن دو فروند ناوچه «ساعر» اسرائیل بود.
 
اینکه این ناوچه‌ها از کجا، چگونه و با استفاده از چه مواد انفجاری منهدم شدند و چرا سامانه‌های الکترونیک دفاعی موجود در این ناوچه‌ها کوچکترین واکنشی نشان ندادند از جمله مواردی است که نظامیان اسرائیلی و آمریکایی را حیرت‌زده کرده است.


 
در واقع عامل این موفقیت‌های حزب‌الله برتری و مدیریت بر اطلاعات بوده است. توان، تعداد، برد، انبارهای موشک، قدرت انفجار و محل سکوهای پرتاب، اصلی‌ترین نیازمندی‌های اطلاعاتی اسرائیل در این جنگ بود که هیچ‌گاه نتوانست حتی به درصدی از این اطلاعات دست یابد.

این در حالی است که یکی از فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی مدعی بود حدود 10 سال به صورت شبانه روز از منطقه 20 کیلومتری حاشیه مرزی مراقبت می‌شد ‌و همه عناصر اصلی و فرعی حزب‌الله در سراسر لبنان زیر نظر بودند، اما در جنگ 33 روزه هیچ‌یک از این اقدامات نتوانست کوچک‌ترین نقشی در شکست خفت بار این رژیم داشته باشد و حتی از سال‌ها تردد و فعالیت مهندسی حزب‌الله در حاشیه مرزی برای آماده سازی منطقه مطلع نشده بودند.
 
حزب‌الله با مخفی کردن و مدیریت بر این اطلاعات توانست همراه با وارد کردن ضربات نظامی و خسارات مالی و جانی به اسرائیل، دامنه جنگ را هم کنترل کند؛ به عبارت دیگر توانست قدرت موشکی خود را به نیروی بازدارنده و تعیین کننده در سرنوشت جنگ تبدیل کند.
 
به‌کارگیری مرحله‌ای و گام به گام این موشک‌ها در برد و تعداد توانست در بعد سیاسی - نظامی صدمات زیادی را به این رژیم وارد کند و شاید بتوان گفت که علت اينكه روزهای جنگ از 33 روز بيشتر طول نكشيد، از جمله ابتکارات حزب‌الله در مدیریت بر اطلاعات پایه‌ای جنگ از طریق وارد شدن مرحله‌ای کنترل دامنه و شدت این جنگ بود.
 
تشکیل‌جلسات فوق‌سری حزب‌الله و حفظ ارتباطات رادیو و تلویزیونی با مردم داخل و خارج از لبنان از دیگر عوامل برتری ساز حزب‌الله به ویژه در جنگ روانی بود.
 
در اثنای‌جنگ همه جهانیان و به خصوص مردم لبنان و حتی مردم و مسئولان صهیونیستی مشتاق شنیدن پیام‌های سیدحسن‌نصرالله بودند. کمیت، محتوای پیام‌ها و به خصوص صلابت همراه با خونسردی و آرامشی که در این پیام‌ها نهفته بوده، مهم‌ترین عامل در تصمیم‌گیری طرفین برای کنترل دامنه جنگ بود.


اعتماد کم نظیر مردم لبنان به حزب‌الله و رهبر جاودانه آن یعنی سیدحسن‌نصرالله و پایداری مردم از اقوام و مذاهب مختلف، موجب خلق دستاوردهای چشمگیر در ابعاد نظامی و داخلی لبنان و هم ابعاد بیرونی و بین‌المللی برای این کشور شد.
 
اين موضوع در صحنه داخلی هرگونه مجال را از عناصر مزدور خارجی و سران برخی از احزاب و دولتمردان لبنانی که از قبل برای قربانی کردن حزب‌الله در این جنگ با رژیم آمریکا به توافق رسیده بودند سلب کرد و علاوه بر این موجب بالارفتن سطح تحمل مردم در هنگام وارد شدن فشارهای شدید روانی ناشی از بمباران سنگین شهرها شده به نحوی که مردم لبنان در زیر آتش و دود و در کنار شهدا و زخمی‌های خود فقط و فقط برای سلامتی سیدحسن‌نصرالله دعا می‌کردند.
 
در مجموع تسلط حزب‌الله بر ارکان جنگ نامتقارن از قبیل بهره‌گیری از اصل غافلگیری، فرسایشی کردن جنگ برای ناکام گذاشتن جنگ برق آسا، دفاع متحرک همه جانبه و برخورداری از حفاظ ضد اطلاعات نظامی از جمله عوامل موثر بر پیروزی نظامی حزب‌الله در جنگ 33 روزه محسوب می‌شود.
 
به اعتقاد اغلب کارشناسان علت اصلی پیروزی حزب‌الله برخورداری حزب‌الله از عوامل و عناصر معنوی همچون توکل به خدا، روحیه و اراده باز می‌گردد.
 
پس از شکست نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه، آن‌ها همه تلاش خود را به کار گرفتند به امید اینکه بتوانند شکست نظامی را در عرصه سیاسی جبران کنند.
 
در این زمینه آن‌ها از حل بحران سیاسی و ریاست جمهوری لبنان جلوگیری کردند و کوشیدند با تبدیل اختلافات سیاسی به درگیری‌های مذهبی و فرقه‌ای از فضای حاصل از آن برای دستیابی به هدف دیرینه خود در زمینه خلع سلاح حزب‌الله استفاده کنند که بار دیگر در این عرصه نیز شکست خوردند.
 
به همین علت ناظران سیاسی از امضای موافقت‌نامه دوحه میان جناح‌های سیاسی رقیب لبنان به عنوان پیروزی سیاسی دیگر برای حزب‌الله و جنبش مقاومت اسلامی لبنان ارزیابی می‌کنند که این پیروزی با پیروزی سیاسی دیگری در زمینه امضاء اجرای موافقتنامه تبادل اسرا و اجساد میان دو طرف تکمیل شد، زیرا اجرای این موافقت‌نامه به آزادی "سمیر قِنطار" قدیمی‌ترین اسیر لبنانی انجامید.
 
همچنین با پیروزی حزب‌الله در "جنگ 33 روزه" بسیاری از طرح‌ها و توطئه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی ناکام ماند که به اعتقاد اغلب کارشناسان اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه پیروز می‌شدند به جنگ‌های دیگر در منطقه دامن می‌زدند.
 
با شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه طرح‌هایی چون خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید از ادبیات سیاسی خاورمیانه حذف شدند و به جای آن خاورمیانه‌ای جدید شکل گرفته که در آن عناصر مقاومت اسلامی نقش اصلی را ایفا می‌کنند.

انتهای پيام/
برچسب ها: مقاومت ، لبنان ، دفاعی ، امنیتی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۲
Iran (Islamic Republic of)
یک دوست
۱۱:۰۹ ۱۱ شهريور ۱۳۹۲
منهدم شدن دو فروند هواپیمای جنگی اسراییل در این جنگ اوج ناتوانی نیروی هوایی این رژیم محسوب می‌شود. این مطلب در کنار مطلب " نیروی هوایی رژیم صهیونیستی 15 هزار بار مناطق مختلف لبنان را بمباران کرد،" یعنی چی؟ دوست عزیز بعضی از نوشته های شما واقعا سوال برانگیز اسن ...همه میدانیم که اگر آمریکا به سوریه حمله کند ، سوریه هم به سرنوشت عراق ، افغانستان ، و غیره دچار خواهد شد .این اوج ناتوانی آنها نیست...این اوج ناتوانی مسلمانان است .
آخرین اخبار