به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران،
دارُالفُنون نام مدرسهای است که به ابتکار امیرکبیر در زمان
ناصرالدینشاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد و دارالفنون
را میتوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست.
"امیرکبیر"
پس از سفر به روسیه، متوجه نیاز فوری کشور به مرکز آموزش عالی شد، لذا از
ابتدای صدارت خود، برای ایحاد این مرکز تلاش کرد ولی متاسفانه پيش از آنکه
سرانجام کار خود را ببيند به دست ناصرالدين شاه ترور شد.
قریب ۱۴
سال پس از تاسیس مدرسه عالی دارالفنون و کمی پس از مدرسه ابتدائی رشدیه
تبریز، مدرسه شوکتیه بیرجند سومین مدرسه از نوع مدارس جدید در ایران محسوب
میشود که به دنبال آن دبیرستان شوکتیه و مدارس دشت بیاض نهبندان، سربیشه،
خوسف و دبستان دخترانه شوکتی افتتاح شد.
معلمان اتریشی در ۲۷ محرم
سال ۱۲۶۸ هجری قمری دو روز پس از عزل امیرکبیر به تهران رسیدند، با وجود
این امیرکبیر سفارش آنها را به جان داود خان کرد تا آنها آزردهخاطر
نشوند.
ناصرالدین شاه نیز پس از اطلاع از ورود معلمان اتريشي به
ايران خوشحال شد و داودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد، ولي
گویا استقبال خوب و شایانی از اساتید اتریشی به عمل نیامد.
"یاکوب
ادوارد پولاک"، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این
گونه نوشته است:« ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم، پذیرایی سردی
از ما كردند، کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این
میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنیهای
درباریان و به ویژهٔ دسیسههای مادر شاه، که از دشمنان سرسخت امیرنظام بود،
میرزا تقیخان از کار بر کنار شده بود، اما همینکه امیر از ورود ما آگاه
شد، به میرزا داوودخان گفته بود این افراد را من به ایران آوردهام، اگر سر
کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان
خوش نگذرد و سعی کن کارشان رو به راه شود».
دارالفنون
در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیعالاول ۱۲۶۸ قمری، سیزده
روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، آقاخان نوری صدراعظم
جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسما
گشایش یافت.در روزنامه وقایع اتفاقیه آمدهاست: «در روز
یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس
سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران که بنا و
انشاء از سال سابق شروع شده بود، بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح گردید و از
آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس
آنها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس با تقدیس انتشار
همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت».
در آن زمان هفت معلم اتریشی، آموزش
محصلینی را که اغلب از خانوادههای مهم و بانفوذ بودند، بر عهده داشتند که
با وجود آغاز به کار مدرسه عملیات ساختمانی آن تا سال ۱۲۶۹ هجری قمری ادامه
داشت.
در سال ۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم تالار نمایشی در
مدرسه ساخت تا مکانی برای اجرای تئاتر باشد، از آن زمان درِ اصلی مدرسه در
خیابان همایون بسته و دری به خیابان ناصریه سابق و ناصر خسرو فعلی گشوده
شد، بعدها با اعتراض سفیر انگلستان به ملیت اتریشی این افراد، چند استاد
ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی نیز به این افراد اضافه شدند، سه استاد ایرانی
طب، عربی و جغرافیا و یک استاد فرانسوی مقیم ایران نیز بزودی به این جمع
افزوده شدند.
نخستين دانشگاه تاريخ مدرن ايرن چگونه نامگذاري شداز
نامههای به جا مانده از امیرکبیر و مندرجات روزنامه وقایع اتفاقیه و
اسناد دیگر برمیآید در آغاز نام خاصی برای این واحد آموزشی در دست ساخت
در نظر نگرفته بودند و از این بنا با عناوین «مدرسه، مدرسه جدید، مکتبخانه
پادشاهی، تعلیمخانه، معلمخانه و مدرسه نظامیه» یاد شده است.
در
آخرین نامهای که امیرکبیر به سفیر ایران در روسیه برای پیگیری جذب استادان
اروپایی مینویسد، از این بنا به عنوان مدرسه نظامیه یاد میکند.
واژه دارالفنون در معناي لغوي چه تعريفي دارددر
منابع پیش و پس از تأسیس دارالفنون، به خصوص در خاطرات دانشآموختگان
اروپا به واژه دارالفنون برمیخوریم. اینان زمانی که از دانشگاههای
اروپایی نام میبرند آنها را دارالفنون مینامند؛ مانند دارالفنون پاریس،
دارالفنون لندن و کلمه دارالفنون ترجمه Polytechniqu فرانسوی یا
Polytechnic انگلیسی است که عثمانیها آن را به عربی ترجمه کردند و با همین
لفظ وارد زبان فارسی شد.
نخستين دانشگاه تاريخ ايران با الهام از عمارت سربازخانه وليچ ساخته شدامیرکبیر
محل ساختمان را خود شخصاً در مجاورت کاخهای سلطنتی و در مکانی که سربازان
آموزش نظامی میدیدند، با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد، و به میرزا
رضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس
میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد.
نقشه ساختمان با
استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال ۱۲۲۹ آماده و
محمدتقی معمارباشی به احداث آن مأمور شد و کار را آغاز کرد، قسمت شرقی بنا
در سال ۱۲۳۰اتمام یافت.
۸۰ سال پس از فعالیت و در سال ۱۳۰۸ (۱۳۴۸
قمری) ساختمان مدرسه به دستور اعتمادالدوله وزیر وقت معارف تخریب شد و
ساختمان فعلی با نقشهٔ مهندسی روسی ساخته شد.
ساختمان مدرسه پنجاه
اتاق مربعی چهار در چهار ذرعی داشت که در چهار طرف حیاط قرار گرفته بودند،
وضعیت ظاهری همه این اتاقها «منقش و مذهب» توصیف شده که مشخص است همه
آنها دارای تزیینات چشم نواز نقاشی و گچبری رنگی بودهاند.
جلو
اتاقها ایوان و سایبان ساخته بودند و در وسط حیاط مدرسه حوض بزرگی قرار
داشت که در اطراف آن باغچههایی برای کاشت درخت و ایجاد فضای سبز و گلکاری
ایجاد شده بود.
حد فاصل باغچهها را خیابان کشی و با آجرهای بزرگ
معروف به قزاقی فرش کرده بودند، در ضلع شرقی و در پشت کلاسها چندین مغازه
ساخته بودند که وزارت علوم و معارف در بالاخانه آنها مستقر بود.
در ضلع شمالی و پشت ساختمان مخابرات امروزی محوطهای وسیع با چند اتاق کوچک و بزرگ قرار داشت که مخصوص دانشجویان شعبه نظامی بود.
ساختمان دارالفنون زمان امیرکبیر هشتاد سال پا برجا ماند و با وجودی که
همچنان قابل استفاده بود، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی تخریب شد. در این سال میرزا
یحیی خان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت ساختمان اولیه را در هم
کوبید و با نقشه و نظارت مارکف، مهندس روسی، ساختمان فعلی رابه جای آن
ساخت. علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت نیز در سال ۱۳۱۳ در شمال و جنوب،
عمارتی را بر آن افزود. در حال حاضر در ورودی بنا در شمال شرقی مدرسه و رو
به خیابان ناصر خسرو باز میشود.
دارلفنون مجهز به تجهيزات پزشکي و آزمايشگاه فيزيک،شيمي و داروسازي بوددارالفنون
مجهز به آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی، چاپخانه، کتابخانه، سفره خانه
یا غذاخوری بود، در یکی از اتاقهای آن دو اسکلت برای آموزش دانشجویان
پزشکی نگهداری میشد، در نیمه اول سال۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم با
همکاری امین السلطان وزیر مالیه با خرید و تخریب خانههای ساکنان ضلع جنوبی
مدرسه، تالار بزرگ نمایش را ساخت تا ناصرالدین شاه، که در سفر فرنگ با
تئاتر آشنا شده بود، در آن به تماشای تئاتر بپردازد.
در اصلی مدرسه
ابتدا به خیابان باب همایون باز میشد که بنا به مصالحی آن را بستند و در
ورودی را به خیابان ناصریه یا ناصر خسرو فعلی باز کردند.
رشتههای تحصيلي دارالفنون شامل پزشکي، داروسازي و کانيشناسي بودپیادهنظام،
سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی
رشتههایی بود که در این مدرسه تدریس میشد، از سويي زبان فرانسه، علوم
طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا دروس مشترک همهٔ رشتهها بود که بعدها زبان
انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی به این درسها افزوده شد.
برای
ادارهٔ امور مدرسه، امیرکبير در ابتداء به استخدام معلمان خارجی
میپردازد،ازآنجاييکه که با سیاستهای دولتهای فرانسه و انگلیس آشنا بود،
دست نیاز به سوی آنها دراز نمیکند، بلکه به سراغ اتریشیها رفته و شش
معلم را برای مدت شش سال با مقرری سالانه چهارهزار و چهارصد تومان استخدام
میکند.
رشتههای تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده نظام،
سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی بود. کلاسهای
هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود.
زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و
بعد روسی و انگلیسی هم تدریس میشد، معلمان ابتدایی زبان فرانسه افرادی چون
ملکمخان، میرزا آقا، میرزا جعفر، محمد حسن خان قاجار و شیخ محسنخان
بودند که برخی از آنها در فرانسه این زبان را آموخته بودند و تمام
رشتهها، درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند.
پس از
انقلاب مشروطیت و با ورود معلمین فرانسوی، اقداماتی اساسی برای بازسازی شأن
علمی و جایگاه این مرکز آغاز شد و در سال ۱۲۸۵ «آئیننامه مدرسه
دارالفنون» تدوین شد.
براساس سیستم جدید، سال تحصیلی از شهریور ماه هر سال آغاز و تا خرداد ماه سال بعد پایان مییافت.
روسای
دارالفنون معمولا از مهمترین مقامهای سیاسی مملکت بودند که میرزا محمد
علی خان شیرازی (وزیر امور خارجه)، عزیز خان مکری (سردار کل یا وزیر جنگ)،
میرزا محمد خان امیر تومان، علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه (اولین وزیر علوم
ایران)، رضاقلی خان هدایت(به مدت هیجده سال ناظم و سپس رییس مدرسه شد)،
علیقلیخان هدایت پسر رضاقلی خان هدایت بعدها ملقب به مخبرالدوله را روساي
دارالفنون را شامل ميشدند.
اعتضادالسلطنه عموی ناصرالدین شاه،
مشهورترین رییس دارالفنون و رضاقلیخان هدایت مشهورترین ناظم دارالفنون
بودند و دوران درخشان دارالفنون در زمان مدیریت آنها بودهاست.
یک
نفر کتابدار، یک نفر آجودان، یک ناظر، یک صندوقدار، یک نفر منشی که
فعالیتهای مدرسه را ثبت میکرد، یک نفر مؤذن، تعدادی نگهبان و فراش جزو
ساختار اداری دارالفنون بودند.
داودخان مسیحی به عنوان نماینده
امیرکبیر به اتریش رفت تا به سفارش وی ۷ استاد در زمینه کارهای نظامی و
امور وابسته به آن، استادی برای آموزش فیزیک، شیمی و داروسازی و دو معدنچی
که در کار معدن توانمند باشند را به خدمت بگیرد.
بدین ترتیب ۷ استاد به ایران دعوت و به عنوان اولین استادان دارالفنون مشغول به کار شدند.
علاوه
بر این هفت نفر شخصی به نام موسیو ریشارد (Richard) فرانسوی که فارسی را
خوب میدانست و تقریبا ایرانی شده بود و میرزاملکمخان که از رامنهٔ جلفا
بود و مدتی سمت وزیر مختاری در انگلستان را به عهده داشت نیز برای تدریس در
رشتههای زبان فرانسه و جغرافیا برای دارالفنون استخدام شدند.
معلمان
اروپایی همه در رشته مربوط به خود افراد دانشمندی بودند و علاوه بر وظایف
تدریسی به تالیف کتابهای درسی هم میپرداختند که بعدها معلمینی از ایتالیا،
آلمان و فرانسه نیز استخدام شدند.
با پایان دوره تحصیل نخستین نسل
دانشآموزان دارالفنون در سال ۱۸۵۸ اولین گروه از دانشآموختگان آشنا با
علوم و معارف جدید اروپایی پا به عرصه اجتماع گذاردند.
از آن پس و در همه دهههای بعد فارغالتحصیلان دارالفنون همواره از تاثیرگذارترین افراد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بودند.
مشهورترین
فارغ التحصیل از نسل اول دارالفنون، محمدحسنخان صنیعالدوله معروف به
اعتماد السلطنه بود که پس از تحصیل در دارالفنون و سپس در فرانسه به سمت
ریاست دارالترجمه همایونی و مترجم مخصوص ناصرالدین شاه و همچنین وزیر
انطباعات (چاپ و نشر) مشغول شد.
هرچند که دارالفنون از همان نسل
نخست توانست اشتیاق به فراگیری علوم و معارف جدید به سبک اروپایی را در بین
دانشآموزان برانگیزد، اما تفاوت آشکاری بین فارغاتحصیلان متاخرتر با
نسلهای اولیه مشهود بود: به واسطه آموزش فراگرفته در دارالفنون، شرایط
سیاسی کشور در عهد ناصری و آشنایی روزافزون با ایدههای ملیگرایانه و
تفکرات روشنفکرانه متفکرین قرن هیجدهم فرانسه، نسلهای بعدی دانشآموختگان
دارالفنون دارای وجوه ناسیونالیستی یا روشنفکری بیشتری بوده و نسبت به
شرایط سیاسی و اجتماعی ایران وقوف بیشتری داشتند.
این نسل از فارغ
التحصیلان دارالفنون نسبت به سایر هموطنان خود درک بهتری از دنیای جدید و
رابطه و جایگاه ایران در این دنیا داشته و نسلی از منتقدین طبقه حاکم، جزم
اندیشی دینی و عقبافتادگی فرهنگی را بوجود آوردند.
بسیاری از فارغ
التحصیلان دارالفنون وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت
تاثیرگذاری داشتند: صنیعالدوله و احتشام السلطنه اولین و دومین روسای مجلس
شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامه نگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور
اسرافیل از دانشآموختگان دارالفنون بودند.
بسیاری از معلمین و فارغ
التحصیلان دارالفنون پس از تاسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه
رسیدند و تعدادی در مقامهای مهم دولتی نظیر وزارت و یا حتی نخست وزیری در
نظامهای سیاسی بعدی قرارگرفتند.
برخی مخالفتها با پيشرفت
دارالفنون ناشی از آن بود که فارغالتحصیلان دارالفنون را طرفدار فرهنگ غرب
تلقی میکردند، به ویژه دانشآموختگانی که به ادامهٔ تحصیل در غرب پرداخته
بودند، برخی از آنها با رفتارهای خود به این ذهنیت منفی کمک میکردند.
هشت
سال پس از افتتاح دارالفنون به علت ورود تعدادی از فارغ التحصیلان آن به
تشکیلات فراماسونری یا فراموشخانه میرزا ملکم خان، بیمهری و کم توجهی
ناصرالدین شاه به این مدرسه آغاز شد.
ناصرالدین شاه در دهه آخر
حکومتش و بیش از گذشته پافشاری فراوان داشت که مسئولان دارالفنون، چه
دیوانی و چه فرهنگی از طریق هزینه بالای شهریه و دستچین نمودن دانش آموزان،
از ورود فرزندان رعیتها به دارالفنون جلوگیری کنند چراکه از رشد افراد
دانشمند در ايران واهمه پيدا کرد.
انتهاي پيام/