زائران زيادي از کشورهاي مختلف جهان در آستانه اربعين حسيني خود را به کربلا مي‌رساندند که امسال نيز طبق برخي آمارها حدود 22 ميليون زائر در اربعين حسيني خود را به کربلا رساندند؛ در مسير پياده‌روي، اوج عاشقي چه زائران و چه ميزبانان به امام حسين(ع) مشهود و ملموس بود و موکب‌داران با کمترين امکانات خود بيشترين اقدامات رفاهي را انجام مي‌دادند به طوري که حتي از ماساژ دادن پاي خسته زائران نيز دريغي نداشتند ...

به گزارش خبرنگار اعزامي باشگاه خبرنگاران به کربلاي معلي؛ امام صادق (ع) مي‌فرمايند: "‌کسي که به قصد زيارت امام حسين(ع) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمي که براي زيارت حضرت اباعبدالله(ع) بر مي‌دارد، يک حسنه بر او نوشته و يک سيئه از او دور مي‌کند و وقتي به حرم مي‌رسد او را جزو صالحين برگزيده قرار مي‌دهد و وقتي مناسک او تمام شد خداوند نام او را جز فائزين مي‌نويسد و وقتي مي‌خواهد بازگردد يک فرشته الهي در مقابل او قرار مي‌گيرد و مي‌گويد رسول خدا(ص) به شما هم مي‌رساند و پيغام مي‌دهد که عمل خود را از سر گير که گذشته‌ات بخشيده شده است" (کامل الزيارات /باب 49/ ص132 الي 135).

در بحث زيارت بيش از آنکه فلسفه و برهان مطرح باشد شور و عشق مطرح بوده و قبل از آن که عقل محاسبه کرده و دريابد که چرا دل، فرمان داده و صاحب را به کعبه مقصود مي‌رساند و به عبارتي وادي زيارت بيش و پيش از آنکه وادي معقولات و محاسبات عقلي باشد، وادي دل و جذبه درون است.

تاريخ بشريت در محرم سال 61 هجري قمري شاهد حادثه‌اي بود که از آن پس عاشقاني نوع فقير و غني، پير و جوان، زن و مرد‌، سياه و سفيد، همه و همه را به محل اين اتفاق عظيم بشري فرا مي‌خواند.

.

40 روز از آن واقعه گذشته بود که کاروان اسرا از شام به اين محل مراجعت کرده و جابربن عبدالله انصاري از صحابي رسول خدا(ص) خود را به آن جا رساند تا اولين کسي باشد که قبر قهرمان اصلي اين حادثه را زيارت مي‌کند.

آري، منظورم کربلاست، همان سرزميني که در جنوب‌ غربي رودخانه 2 هزار و 700 کيلومتري فرات قرار داشت و مهمانان عزيزش را با اين حجم آب تشنه به سوي خدا بدرقه کرد.

اربعين حسيني براي عاشقان حضرتش از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بوده و حضور کم نظير و حتي بي نظير زائران از سرتاسر گيتي صحنه‌اي به نمايش مي‌گذارد که حتي روز عاشورا حسيني نيز چنين عظمت و جلالي را تصور نتوان کرد

.

اعتبار اربعين امام حسين(ع) از قديم‌الايام ميان شيعيان و وفاداران آزاده، ارج نهاده شده است به طوري که کتاب "المتهجد" شيخ طوسي که حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ از روايات فراوان است مي‌گويد" در روز اربعين زيارت امام حسين(ع) مستحب است" و از امام حسن عسگري(ع) روايت شده است که يکي از علامات شيعه زيارت اربعين است

اما در خيال ما نمي‌گنجيد كه وصال چون اويي ... ولي گويي "در آن خجسته شب، تازه براتم داده بودند" و بر سرنوشتم اين گونه نوشته بودند که در 2 هزار و سيصد و هفتاد و سومين اربعين حسيني در "کربلا" يا "طف" يا "غاضريه" يا "نينوا" يا "عقر" يا "نواويس" و يا "حائز" که همگي اسم يک منطقه از مناطق کشور عراق است حضور داشته باشم و طبق گفته حضرت امام صادق(ع) به حرم امن الهي پا بگذارم، چرا که آن حضرت مي‌فرمايد "خداوند کربلا را حرم امن خويش انتخاب کرد و مکان قبرحسين(ع) از هنگامي که در آن دفن شد، باغي از باغ‌هاي بهشتي گرديد، آ‌ن جا همانند مسجد‌الحرام و مسجد‌النبي است و مسافر مي‌تواند نماز خود را تمام بخواند. (کامل الزيارات).

حدود يك ماه به اربعين حسيني مانده بود كه قرعه كار به اسم ما زدند و لطف و كرامت حق‌تعالي ارزانيمان شد چرا كه قرار شد در اربعين امسال پابه‌پاي عاشقان در گرد حرم حضراتش در كربلا حضور داشته باشم.

كاروان دانشجويي بود و طبق برنامه قرار بر آن شد تا فاصله 80 كيلومتري نجف تا كربلا پياده طي شود چرا كه در روايت مختلف بر اين امر مهم توصيه شده و جزآداب زيارت به شمار مي‌رود.

وعده حركت ما صبح روز پنجشنبه بود كه البته با تاخيري 9 ساعته همراه بود، صبح روز جمعه موفق به عبور از مرز مهران شديم كه ازدحام جمعيت در مرز مهران خبر از اربعيني پرشور مي‌داد.

سفر به سرزمين 444 هزار و 474 کيلومتر مربعي عراق از مرز شد و به کشوري قدم گذاشتيم که حدود 60 درصد جمعيت آن را شيعيان ، 35 درصد جمعيت آن را اهل سنت و 3 درصد جمعيت آن را مسيحيان تشکيل مي‌دهند.

ناگفته نماند از همان بدو ورود بي‌نظمي و عدم توانايي مسئولان عراقي در عرصه مديريت به استقبال ما آمد که با ترکيب گرد و غبار ، تلفيق ميزباني نامهربان تشکيل شد

.

با آنکه يک هفته به اربعين حسيني زمان باقي بود ولي ازدحام جعيتي كه با پاي پياده از شهرهاي مختلف به سمت حرم امن الهي قدم مي‌گذاشتند، خارج از حد تصور بود به طوري که مسير 6 ساعته مهران تا نجف را 10 ساعته طي کرديم.

.

انتظار رسيدن به شهر نجف، آرامگاه مولي‌الموحدين حضرت جانان علي (ع) زائرانش را بي‌تاب كرده بود و بي قراري در بين آنها موج مي‌زد، هرلحظه كه نزديك‌مي شديم دلهره و شوق و شعف بيشتر مي شد.

وقتي براي اولين بار وارد سرزميني شدم كه در آن جاي پاي مولايم علي(ع) وجود داشت و از تمام وجب به وجبش نداي يا علي شنيده مي‌شد حال و هواي خاصي در سر و سينه فغان مي‌كرد.

اين‌جا همان شهري بود كه سالياني دور، مردي از جنس خدا براي دين خدا و و براي خدا زيسته و براي هميشه مايه سرافرازي و افتخار نه تنها شيعيان بلكه تمام آزادمردان شده است... الحمدلله

شب اول به انتظار گذشت و در تاريکي شب با اين زمزمه که "نه بشر توانمش خواند و نه خدا توانمش گفت/ متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را" روانه حرم با صفاي علي بن ابي طالب(ع) شدم.

شوق ديدار، ضربان قلب تن خاکي را تحت‌الشعاع قرار داده و صداي تپش قلب را روي موج ارادت تنظيم كرده بود و دل با خود مي‌گفت واقعا اين جا نجف است! همان آرامگاهي كه روزي روزگاري حسن(ع) و حسين(ع) در تاريکي شب، تن مطهر مولايم علي(ع) را از کوفه به اين جا منتقل کرده و مخفيانه در لابه‌لاي ني‌زارها دفن کرده‌اندكه مبادا نامردماني از جنس مسلمان‌نما ها به خود اجازه جسارت دهند.

آري، اين جا همان سرزميني است که مولايم علي(ع) به دور از جانشين به حق خدا محمد مصطفي، دخت نبي اکرم فاطمه زهرا(س)، حسن(ع) و حسين(ع) خود آراميده است، اين جا مدفن همان کسي است که مردمان زمانش 25 سال استخوان در گلو و تيغ در چشمش نهادند و مثل نامردان خود فروخته پشت به عهد خود کردند

!

در اين فكر وقتي از شارع "المدينه" نجف به سمت يکي از کوچه‌هاي منتهي به حرم شاه نجف قدم گذاشتم، از دور گنبدي خود نمايي مي‌كرد که زبان و قلم از توصيف گفتني‌هايش عاجز است.

ازدحام جمعيت بيش از اندازه بود و عاشقان مجنون‌وار در حال طواف به گرد حرم امام خويش بودند.

وقتي آرام به داخل حرم با صفايش قدم گذاشتم و آهسته چشم به ايوان طلايي دوختم، اشک، بي‌ارده امانت نداد و بي‌اجازه بر روي گونه غلتيد و صحنهگردان تن خاكي شد

.

ايوان طلا از زيباترين و باشکو‌ه‌ترين ايوان‌هاي حرم است که پايين پاي مبارک و روبه روي مشرق واقع شده و در برابر آن باب "السوق الکبير" قرار دارد، اين ايوان 40 متر ارتفاع و 45 متر طول دارد که به طور کامل از طلاي ناب روکش شده كه در زمان نادرشاه ساخته شده است و تمام نماي بيروني ايوان، کناره‌ها، ديواره‌هاي سقف و قوس با طلاي ناب پوشش طلا شده است از اين رو به آن "ايوان طلا" اطلاق مي‌شود.

چيزي براي گفتن باقي نمانده بود، دل داشت حرف خود را مي‌زد و اشک کار خود را مي‌کرد و من مات و مبهوت در حيرت غيرتش مانده بودم که آيا اين همان امامي است که ....

به نماز ايستادن در جوار مرقد امامي که حتي ذکر يادش از فرسنگ‌ها فاصله اشک شوق به چشم جاري مي‌کند، دلچسب‌تر از آني بود که انتظارش مي‌رفت، هوا روشن شده بود و آفتاب با همان صلابتش که لحظه به لحظه روزهاي عمر علي(ع) را به ياد دارد از پشت گرد و غبار شهر بالغ بر 500 هزار نفري نجف به کار هميشگي‌اش مشغول شد.

يك روز بيشتر فرصت نداشتيم تا در نجف اقامت داشته باشيم ولي فرصت يک روزه، مدت بسيار کمي براي زيارت اماکن مذهبي شهر نجف بود.

از جمله اين اماکن مي‌توان به مساجد 6 گانه مسجد شيخ طوسي، مسجد هندي، مسجد شيخ مرتضي انصاري، مسجد شيخ طريحي، مسجد عمران بن شاهين و مسجد الخضراء اشاره كرد.

البته قصر خورنق، قلعه نجف، صفه صافي صفا، تکيه بکتاشير، مقبره ذالکفل و برج نمرود از ديگر آثار تاريخي نجف بود که بازديد از آن‌ها نيز حال و هواي خاص خودش را مي‌طلبد.

مهم نبود از کدام درب وارد حرم حضرت علي(ع) مي‌شوي، درب باب "الکبير" يا باب" شرقي" يا باب" طوسي" يا باب "القبله" يا باب "سلطاني"، بلکه بيرون آمدن از اين حرم امن الهي طاقت از کف مي‌ربود.

قبرستان وادي‌السلام نيز که شخصيت‌هاي همچون هود و صالح، مقام‌هاي امام مهدي(عج)، امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) در آن قرار دارد و قبر صحابه و تابعيني چون احنف بن قيس، سهل بن حنيف، عثمان بن حنيف، عبيدالله بن ابي رافع، خباب بن الارت، رشيد هجري، عبدالله بن ابي دفن، کميل بن زياد، عبدالله بن يقطر، قنبر، ابوبکر بن علي، زيد بن صوحان، صعصعه بن صوحان، عمروبن حمق خزاعي، سليم بن قيس هلالي، نصربن مزاحم المنقري و... در آن آرميده است، از ديگر مقام زيارتي نجف بود که عاشقان از هر گوشه و کنار را به خود جلب مي‌کرد

.

از مهمترين نکات و‌ادي السلام، وجود قبرهاي دو طبقه از پيش ساخته بود که در کنار هم و به صورت اتاقک‌هاي کوچک ساخته شده‌اند که به مرور زمان و با دفن اموات جديد پر مي‌شود

.

البته از نظر ظاهري وادي‌السلام آن قدر ويران و خراب است که به راحتي مي‌توان فضاي اين قبرستان در 1400 سال پيش را نيز حس كرد.

از ديگر نكاتي كه بي‌شك توجه هر زائر عاشقي را جلب مي‌كند همنشيني بزرگاني است كخ در طول عمر خود تلاش‌هاي زيادي براي احياي روش به حق علي(ع) كشيده‌اند در جوار حرم امامشان آراميده‌اند كه از جمله آن مي‌توان به مرقد شيخ طوسي، علامه حلي، ابن طاووس، مقدس‌اردبيلي، شيخ محمدحسن صاحب‌جواهر، سيد محمدمهدي بحرالعلوم، شيخ مرتضي‌انصاري، ملااحمد نراقي، ميرزاي شيرازي، شيخ عباس‌قمي، ميرزا حسن‌نوري، سيداسدالله شفقي، علامه نائيني، سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ‌محمدحسن کمپاني، شيح جعفر تستري، آخوند خراساني، سيدمحمد کاظم يزدي، شيخ محمد جعفرکاشف‌العظا و سيد ابوالقاسم‌خويي که همگي از افتخارات شيعيان است، اشاره کرد.

مقصد بعدي كه به آن سر زديم كوفه بود، همان شهر نام‌آشنايي که با پسر حضرت علي(ع) چه‌ها که نکردند! اين شهر در 8 کيلومتري شرقي نجف‌اشرف بر کرانه رود فرات قرار داشته و همان شهري است که امام صادق(ع) آن را حرم خدا و حرم رسول خدا(ص) و حرم امام علي(ع) مي‌داند

.

مسجد کوفه مهم‌ترين مسجديست که عاشقان با شوق و حرارت در آن حضور و به مولايشان عرض ادب مي‌کنند.

باب "‌سده" که امام علي (ع) از آن وارد مسجد کوفه مي‌شدند، باب "کنده" در سمت غرب، باب "الانحاط"، باب "ثعبان" و باب "الرحمه" درب‌هاي مسجد کوفه به شمار مي‌رود که امروزه رفت و آمد صورت مي‌گيرد.

فضاي داخلي مسجد کوفه به قدري با شکوه و با خلوص بود که آرامش خاص را در جان و تن آدمي مي‌نشاند

.

محراب امير‌المومنين(ع)، محراب و مقام امام زين العابدين(ع)، محراب امام صادق(ع)، مقام خضر، دکة المعراج، مقام ابراهيم، مقام جبرئيل(ع)، سفينه النوح، دکة القضا، بيت الطشت، مقام حضرت آدم از مقام‌ها و مسجد کوفه است که براي هر کدام اعمال و زيارت خاصي وارد شده است

.

مقبره مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و "مختار بن ابي عبيده ثقفي" از ديگر امکان زيارتي مسجد کوفه است که عاشقان با حضور در آن ضمن اداي احترام زيارت مخصوص را به جاي مي‌آورند.

کف سنگي سفيد و محوطه باز و با‌صفا، فضاي دلنشيني را به وجود آورده بود که دل کندن از آن کار راحتي نبود‌ البته به اين نکته هم توجه داشتيم که امام صادق(ع) فرمودند: نشستن در اين مسجد حتي بدون تلاوت قرآن و ذکر هم عبادت است.

مسجد سهله، مسجد حنانه، مسجد صعصعه بن صوحان، مسجد زيد بن صوحان، مسجد‌ حمرا، مسجد جعفي، مسجد بني کاهل، خانه حضرت علي (ع)، دارالعماره و مرفد زين بن علي از ديگر اماکن زيارتي کوفه است که هر کدام از ويژگي‌هاي خاص خود برخوردار هستند.

روز دوم با نجف خداحافظي و اين شهر را به مقصد کربلا و ديدار با اباعبدالله الحسين(ع) ترک کرديم

.

از نجف تا کربلا حدود 80 کيلومتر است كه 1460 عدد تير برق بين آنها وجود دارد که اين تير برق‌ها به فاصله 50 متري از هم قرار گرفته و علاوه بر انتقال برق کاربردهاي ديگري نيز دارند که مهم‌ترين آن علامتگذاري مسير و تعيين کيلومترهاي مختلف است.

زائران حسيني که بعد از سقوط رژيم بعثي صدام از جاي جاي عراق، ايران، و ساير کشورهاي جهان از جمله کشورهاي مسلمان و شيعه‌نشين در اربعين حسيني با پاي پياده به کربلاي معلي سفر مي‌کنند از اين تير برق‌ها جهت علامت‌گذاري مسير استفاده مي‌کنند.

به محض اينکه از نجف به سمت کربلا حرکت کرديم در مسير 80 کيلومتري بين دو شهر مقدس، موکب‌هاي (هيئت‌ها) به صورت ممتد در اطراف مسير حرکت تبيعه شده بود که صاحبان آن عاشقانه از زائران حسيني استقبال مي‌کردند

.

شيعيان عراقي احترام خاص براي زائران حسيني قائل هستند و از تمام توان و امکانات خود براي خدمت رساني به عاشقان اباعبدالله الحسيني (ع) استفاده مي‌کنند.

موکب‌هاي عراق معمولا آب، چاي، قهوه، انواع غذا، ميوه و محل استراحت زائران را در حين پياده‌روي مسير نجف تا کربلا را تامين مي‌کنند

.

البته بحث سرويس‌هاي بهداشتي مهمترين دغدغه همسفران بود كه قبل از سفر اسباب دغذغه شده بود ولي همانند ساير موارد و با تعبيه مكان‌هاي مخصوص مشكلي ايجاد نكرد.

زائران زيادي از کشورهاي مختلف جهان با فرهنگ و رسومات خاص و زبان و چهره متفاوت در آستانه اربعين حسيني خود را به کربلا مي‌رساندند که امسال نيز اين مهم اتفاق افتاد و طبق برخي آمارهاي اعلام شده حدود 22 ميليون زائر در اربعين حسيني خود را به کربلا رساندند.






خيل عظيم زائر امام حسين (ع) به حدي بود که حتي لنز دوربين‌ها و قدرت قلم‌ها، توانايي انعکاس آن را نداشته و نخواهند داشت.

زائران دسته‌دسته و گروه گروه در حال راه‌پيمايي براي رسيدن به جانان بودند و مهم‌ترين نکته‌اي که بايد به آن اشاره شود شور و شوق وصف نشدني رسيدن به مقصد بود که به تبع آن خستگي هيچ معني و مفهومي در اين وادي نخواهد داشت كه نداشت.

.

عاشقان زائر از نماز صبح پياده‌روي را شروع کرده و تا پاسي از شب ادامه مي‌دادند تا شايد زودتر به کربلا برسند و شب‌ها نيز در يکي از موکب‌هاي موجود به استراحت مي‌پرداختند

.

کاروان هزار نفره دانشجويي كشورمان نيز از صبح يکشنبه حرکت خود را آغاز کرده و بعد از سه روز پياده‌روي به تدريج تا سه شنبه شب خود را به کربلا رساند.

در مسير پياده‌روي، اوج عاشقي چه زائران و چه ميزبانان به امام حسين(ع) مشهود و ملموس بود و موکب‌داران با کمترين امکانات خود بيشترين اقدامات رفاهي را انجام مي‌دادند به طوري که حتي از ماساژ دادن پاي خسته زائران نيز دريغي نداشتند.

ناگفته نماند اکثر موکب‌داران اربعين حسيني عشايري هستند که در طول سال با سختي زحمت کشيده و منابعي جمع‌آوري مي‌کنند تا در اربعين بتوانند از زائران حسيني استقبال کرده و دين خود را ادا کنند.

چاي مهم‌ترين وسيله پذيرايي از زائران بود که در استکان‌هاي بسيار کوچک و با شکر در اختيار زائران قرار مي‌گرفت و فرايند توليد اين چاي با آتش طبيعي بود که از مزه و طعم ويژه‌اي بهره‌مند بود

.

قهوه تلخ عربي که باز هم به صورت کاملا طبيعي درست مي‌شد از ديگر وسيله‌هاي پذيرايي بود که با استقبال زائران مواجه شد.

وجود غذاهاي گوناگون که گاها با برنج و اکثرا به صورت ناني تهيه مي‌شد و در اختيار زائران قرار مي‌گرفت از ديگر وسايل پذيرايي بود که در رفع گرسنگي زائران نقش مهمي داشت تقسيم ميوه‌هاي مختلف در بين راه و نوشابه و حتي پفک و چيبس از ديگر مواردي بود که بايد به آن اشاره شود

.

البته و صد البته اکثر موکب‌داران با تعبيه پارچ و ليوا‌ن‌هاي مختلف و رنگارنگ پر از آب لحظه به لحظه حادثه عطش در کربلا را در اذعان تداعي مي‌کرد و از ديگر موارد مهم که در حين پياده‌روي، ذهن را به خود مشغول کرده و با اشک عشقبازي مي‌کرد يادآوري مصائب و سختي‌هاي کاروان اسرا بود که با پاي پياده و در آن بيابان خشک و بي آب و علف زير تازيانه خود فروشاني ددمنش لحظه‌اي آرام و قرار نداشته و در آن وادي هرگز خبري از آب و غذا و موکب .... نبوده است.

صفا و صميمت و عشق و محبت به خوبي در ميان زائران آشنا و ناشناس موج مي‌زد به طوري که با بهترين حالت با هم رفتار کرده و هميشه حق تقدم را به ديگري واگذار کردند و خبري از تندخوئي و نامهرباني نبود، هدف همه و همه يک چيز بيش نبود و آن هم رسيدن به کعبه مقصود بود، همان کربلا.

.

لحظات طولاني پياده‌روي به سرعت سپري مي‌شد و درد و آبله پا زير چکمه‌هاي انتظار به شدت له مي‌شد و خبري جز درد بي‌عشقي وجود نداشت.

يک روز مانده به اربعين، کاروان‌هاي مختلف به تدريج خود را به کربلا مي‌رساندند که کاروان ما نيز يکي از همين کاروان‌هاي بود که خود را به دامان کربلا رسانده و در گوشه‌اي از اين شهر جنوب غربي فرات منزل گزيدند.

اما حال و هواي شهر کربلا متفاوت از جا و مکان و زمان بود و قابل وصف نيست، بيرق‌هاي سرخ، سفيد، سياه در جاي جاي شهر با حرکت نسيمي ملايم به زائران خوش آمدگويي مي‌کردند، ورود ماشين به داخل شهر ممنوع بود،‌ تنها گاري‌هاي چوبي بود که حق تردد و جابه جايي مسافر و بار مسافر را داشت که آن هم توسط نوجواناني از اهالي اين شهر به حرکت در مي‌آمد

.

هواي شهر کربلا نيز همانند ساير شهرهاي عراق سرشار از ريزگردهاي بود که همه جا را فرا گرفته بود ولي فضاي نسبتا سر‌سبزي نسبت به نجف داشت، ماشين‌هاي مختلفي در اين شهر به چشم مي خورد که از جمله آن ماشين پرايد و سمند ساخت کشورمان بود، سيم‌هاي تير برق به قدري تنيده در هم و مانند تار عنكبوت بود که "بلبشو" بهترين واژه براي آن است

.

هر کاروان و زائري در گوشه‌اي از اين شهر خدا منزل گزيده است و گويي هيچ جاي جهان به راحتي و امنيت كربلاي حسيني نيست. پاسي از شب گذشته بود خيابان‌ها تقريبا خلوت بود، دست دل را گرفتم و به اتفاق روانه حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و حضرت اباالفضل ‌العباس(ع) شديم.

مسير محل اسكان تا حرمين، تقريبا طولاني بود و انتظار، مسير را بيش از پيش طولاني جلوه مي‌داد، ميدان الزهرا در حوالي حرم را پشت سر گذاشتيم، نسيم ملايمي صورت جان و دل را نوازش مي‌داد. اشک گرم چشمان هم جاري بود؛ وقتي به سمت خيابان باب‌القبله پا گذاشتيم از دور گنبد و مناره طلائي حرمي ديده مي‌شد كه بي‌شك ديدن ‌آن آرزوي هر زائر عاشقي بوده و تن و جان آدمي را جلا خواهد داد كه داد.

در باورمان نمي‌گنجيد مقابل حرم مطهر امام حسين(ع) ايستاده‌ايم‌، همان حرمي که بارها و بارها در دعاهايمان، زيارتش را خواسته‌ايم، هر گامي که بر مي‌داشتيم حرم مطهر دوست داشتني‌تر و رئوف‌تر از پيش به استقبالمان مي‌آمد، پاها ديگر توان جلو رفتن نداشت، اين‌جا همان مكاني بود كه بايد با خود زمزمه مي‌كردي: "السلام علي‌الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين".

در آستانه حرم مطهر دل به استقبال اشک آمد و هر گام که به حرم مطهر با آن گلسدته و گنبد طلايي نزديکتر مي‌شديم، ضربان قلب تندتر و شکر و سپاس خداي را افزونتر مي‌گفتيم و اين سخن حضرت اباعبدالله الحسين(ع) که به هنگام ورود به کربلا گفت در سرغوغا مي‌کرد: "اف بر دوستي تو اي روزگار! چه صبحگاهي و چه شامگاهي بر تو گذشت".

اما وارد حرم نشديم بلكه راه بين‌الحرمين در پيش گرفتيم تا با حضور در حرم منور حضرت اباالفضل عباس(ع) ضمن زيارت اذن دخول به حرم امام و برادربزرگترش را كسب كنيم.

مقام و مرقد علمدار كربلا و يار با‌وفا و برادر فداکار امام حسين(ع) در 300 متري شمال حرم آن حضرت قرار دارد يعني جايي که حضرت ابوالفضل(ع) به شهادت رسيد از اين جهت به فاصله بين دو حرم مطهر بين‌الحرمين مي‌گويند که وقتي در اين مکان قرار مي‌گيري انتخاب اينکه وارد کدام حرم شوي قدري مشکل مي‌نمايد.

طبق برخي مستندات حرم ابوالفضل عباس(ع) در مجموع4370 متر‌مربع مساحت بنا شده و به لحاظ فضا و مساحت بنا از ساير مشاهد مشرفه، جز حرم عسکريين بزرگترين و شباهت کامل به حرم امام حسين(ع) دارد.

بين‌الحرمين و اطراف حرمين خيلي شلوغ بود، تجمع عزاداران و عاشقان حسيني به قدري بود که حتي راه رفتن عادي مشکل بود، به سختي کف‌ ها را به کفشداري تحويل داديم و وارد حرم مطهر علمدار کربلا شديم؛ ابهت و مردانگي همچنان در حرم موج مي‌زد.

ضريح مطهر لحظه‌اي خلوت نمي‌شد هر کسي به طريق مخصوص خودش با حضرتش عشق بازي مي‌کرد يکي اذن دخول مي‌خواند و يکي زيارتنامه، يکي نماز و يکي هم فقط و فقط با اشک حرف دلش را ادا مي‌کرد.

باب‌القبله، باب امام حسن، با امام حسين، باب صاحب الزمان، باب امام موسي بن جعفر، باب امام علي الهادي، باب فرات، باب اميرالمومنين علي(ع)، ابواب ورود زائران به حرم حضرت عباس(ع) است.

بعد از زيارت و کسب اجازه از حرم خارج شديم و پس از طي مسافت بين‌الحرمين، وارد حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) شديم؛ تصورمان از کربلا با آن چه مي‌ديديم بسيار متفاوت بود، حرمين واقعا گوشه‌اي از بهشت بود، احساس آرامش عجيبي داشت، دل مي‌خواست فقط در گوشه‌اي خلوت کرده و با امامش حرف بزند که اين گونه شد و تا نماز صبح طول کشيد.

ايوان طلا که طول آن به 360 متر مي‌رسد و سراسر حرم او را از سمت قبله در بر گرفته است بهترين منظره‌اي بود که در حافظه هر عاشقي حک مي‌شد كه شد.

ايوان ناصري و ايوان شمالي از ديگر ايوان‌هاي حرم مطهر است که چشم را خيره مي‌کند. باب‌القبله، باب قاضي الحاجات، باب الشهدا، باب الکرامه، باب السلام، باب الرجاء، باب السدره، باب السلطانيه، باب الراس الحسين و باب الزينب ده بابي بود که فضاي داخلي حرم را با بيرون پيوند مي‌زد.

تل زينبيه، قتلگاه و خيمه گاه نير مقصد بعدي بود تا زيارت امام حسين(ع) تکميل شده و آن حادثه ظهر عاشورا در مقابل چشمان ....

البته کربلا آثار تاريخي ديگري دارد که از جمله‌ آن‌ها مي‌توان به قلعه اخيضر، قلعه هندي، قصر عطشان و مقام امام صادق، امام زين‌العابدين و حضرت مهدي(عج) است.

اما روز اربعين آخرين روز حضورمان در كربلا بود و روزي بود كه هرگز از حافظه وجودمان پاك نخواهد شد.

روز اربعين حسيني آنهم در كربلا حال و هواي خاصي داشت از دور و نزديكترين نقاط دنيا عاشقان اباعبدالله‌الحسين(ع) خود را به كربلا رسانده بودند، گويي شهر نيز به عظمت اين روز پي برده و تمام قد خود را دراختيار زائران حسيني قرا داده بود، فقط صداي بلند طبل و نوحه و سنج موكب‌هايي شنيده مي شد كه هركدام از زائيه‌اي به حادثه كربلا نگاه كرده و به بزرگداشت آن همت گماشته بودند.

چشمان عاشقان غرق اشك بود و دستان لحظه‌اي از سر و سينه كوبيدن آرام نمي‌گرفت، بي ارادهع وقتي در اين حا و هوا قرار مي‌گرفتي گريه كردن و دگرگون شدن حالت دست خودت نبود، فضاي عجيبي بود، بين‌الحرمين، حرمين ...

اربعين باشکوهتر از هر مناسبت و ايام حسيني ديگري شروع شد، ازدحام جمعيت به حدي بود که براي حرکت عادي نيز بايد صف مي‌كشيديم و با طمانينه حرکت مي‌كرديم.

دستجات عزاداري مختلفي براساس آيين و سنت خودشان به ترتيب از خيابان باب‌القبله مي‌آمدند و پس از طي مراحل تفتيش به صورت هروله کنان وارد حرم حضرت امام حسين(ع) شده و باهمان حالت در بين الحرمين عزاداري مي‌کردند و در نهايت از حرم حضرت عباس(ع) بيرون مي‌آمدند.

كاروان هزار نفره دانشجويي ما نيز در حالي از محل اسكان به سمت حرمين شروع به حركت كرد كه كاروان‌هايي زيادي در حال عزاداري بود، بعد از پيمودن مسافتي پرچم سه رنگ كشورمان نيز به پرچم‌هي كاروان اضافه شد كه باعث افتخار و شورو شعف خاص زائران شد، البته پرچم بحرين نيز در بين راه به پرچم سرافراز كشورمانت اضافه شد و پشت سر هيئت لبناني قرار رفتيم كه واقعا صحنه حساسو با معنويت بود.

آرام آرام حركت كرديم و مقابل باب‌القبله حرم سيد‌الشهداء گلدسته‌هاي طلايي حرمش نواي دلنشين اذان را به گوش دل رساند بخاطر همين در همان خيابان نماز مغرب و عشا را به جماعت خوانديم.

بعد از اقامه نماز طبق روال و همانند ساير هيئت‌ها به صورت هروله كنان از باب‌القبله حرم امام‌حسين(ع) وارد حرم شده و به همان صورت از درب ديگر خارج و به بين‌الحرمين وارد شديم

عزاداري در بين‌الحرمين آنهم در شب اربعين كه مصادف با شب جمعه بود قابل وصف نبود و نخواهد بود ، زائران با شور و حرارت حسيني به عزداري مشغول بودند.

آسمان شب اربعين نيز با زائران به عزاداري مشغول بود، حال و هواي اولين اربعين حسيني تا حدوودي قابل درك بود، همان حاد‌ثه‌اي كه كاروان اسرا از شام برگشته و به راهنماي كاروان گفتندتا مارا ازمسير كربلا ببريد تا آرامگاه شهيدانمان كه بهترين بندگان خدا بودند را زيارت كرده و درآغوش كشيم و بگوئيم كه با خانواده‌ات چه كردند...

بعد از عزداري در بين‌الحرمين وارد حرم حضرت ابئالفضل العباس(ع) شديم كه صحنه اي ديگري را بر لوح صفحات دلداگي اهل بيت(ع) نقش بست.

طبق برنامه بايد فرداي اربعين خاك كربلا را ترك مي‌كرديم، ولي اين جمله در عمل كار اساني نبوده و حداقل انگيزه‌اي براي انجام اين كار نداشتيم.

در هر حال در حالي خاك پاك كربلا را ترك كرديم كه از همان بدو خداحافظي آرزوي زيارت مجدد اين حرم امن الهي را با خود به سوغات آورديم.

گزارش از وحيد عظيم‌نيا

انتهاي‌پيام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار